کتاب خاطرات سپهبد پالیزبان
تعداد صفحات: ۴۹۸
حجم فایل: ۵۲ مگابایت
ناشر:مرکز کتاب نارنجستان / امریکا
سال انتشار : ۲۰۰۳
بازنشر: بوکیها دات کام
مقدمه
گردآورندگان حوادث که مجموعهای از روایات را فراهم میآورند خدمت در خور تحسینی به جامعه بشریت مینمایند چه علاوه بر اینکه این خاطرات بعدها فروغی درخشان در پیش پای بازماندگان خواهد بود تا بدانند کی بودهاند، از کجا آمدهاند و به کجا میروند. این امکان را بوجود میآورند تا برخی از رموز و ابهامات تاریخ در لابلای سطور آن پدیدار گردد و به تاریخ معاصر کشور کمک نماید.
من شخصاً معتقدم هر فرد که در راس فامیل قرار دارد و حوادثی را پشت سر گذاشته است باید خاطرات خویش را به رشته تحریر در آورد که بازماندگان وی بعدها از گذشته خویش آگاه باشند.
هر اجتماعی اعم از یک فامیل، یک قبیله یا یک ملت بزرگ باید با تجزیه تحلیل وقایع گذشته به نقاط ضعف، اشتباهات، لغزشها و جهشها و لحظات تیره و درخشان خویش پی ببرد و در صدد اصلاح معایب برآید و همیشه شعارش این باشد با تصمیمی راسخ یک قدم جلوتر باید رفت.
اجتماعی که خود را نشناسد مانند کسی است که در شوره زاری ویلان و سرگردان است. شناسایی نیاکان و مطالعه سرگذشت آنان یک وظیفه مقدس و یک غریزه بشری است. در یکی از سالها برای دیدن پسرم داریوش که در ایتالیا مشغول تحصیل بود به آن کشور رفتم و هر بار که باز به آن خطه قدم میگذارم تحت تاثیر تاریخ کهن و هنرنمایی این ملت قهرمان قرار میگیرم و هر بار قسمتی از خاک آن کشور را بازدید میکنم.
آن سال به جبال آلپ رفتم سلسله جبالی که قلل رفیع آن در تمام فصول سال بعلت بلندی زیاد مستور از برف است. ضمناً چه حوادث و حکایاتی را در پیچ و خمهای خود از تاریخ پر ماجرا در برگرفته است چون من قصد نگارش جغرافیا را ندارم از ذکر خصوصیات جبال آلپ و دامنههای سرسبز آن و چشمهسارها و آبشارها و زندگی گلهداران و گاوداران صرف نظر میکنم یکی از روزها که در حال مراجعت بودیم در منتهی الیه این جبال که شیبها ملایم میشد و به دشتهای رم و لیورن متصل میگردید و هوای مطبوعی داشت دو شبانه روز برای استراحت در یک روستای کوچک که فقط سه خانواده در آن زندگی میکردند و در لابلای درختان کهنسال بلوط خانههایی ساخته بودند اطراق نمودیم. یکی از این سه خانواده در حدود چهل راس گاو داشت. دیگری باغدار بود و تعداد کثیری طیور برای تغذیه خود و دیگران جمعآوری نموده بود. سومی نیز به زراعت یونجه مشغول بود. این قریه اگر چه کوچک بود؛ اما آب فراوانی داشت و اراضی وسیعی را آبیاری میکرد. بر فراز چشمهای که روزانه میرفتیم آب برای نوشیدن بیاوریم آثار خرابههای یک منزل بسیار قدیمی به چشم میخورد که مقدار زیادی سیمان، بلوک و آجر و آهک در اطراف آن متمرکز نموده بودند. از اهالی پرسیدیم این خرابه منزل کی بوده؟ گفتند ۲۵۳ سال قبل یک ایتالیایی بنام “آلفردو” اینجا زندگی میکرده و برای تلاش معاش به آمریکا رفت و بعد زن و بچهاش را نیز برد و دیگر برنگشت حال یکی از بازماندگانش از روی نوشتهها و قبالجات ماوای اصلی اجداد و نیاکان خود را پیدا کرده و پول هم به مالک قریه داده است و منزل خرابه جد بزرگ خویش را خریداری نموده و میخواهد آن را بازسازی کند و بعد درب آن را قفل و هر سال یکبار برای دیدار زادگاه نیاکان خویش به این نقطه دورافتاده بیاید. از این حکایت چنین نتیجه میگیریم که شناخت نیاکان یک غریزه فطری است و او را وادار میسازد که به مطالعه پیرامون چگونگی زندگی آنان بپردازد و از کم و کیف سرگذشتشان آگاه شود.
💻برای دانلود رایگان این عنوان به لینک زیر مراجعه نمایید :
https://bookiha.com/khaterate-sepahbod-paalizbaan/
تعداد صفحات: ۴۹۸
حجم فایل: ۵۲ مگابایت
ناشر:مرکز کتاب نارنجستان / امریکا
سال انتشار : ۲۰۰۳
بازنشر: بوکیها دات کام
مقدمه
گردآورندگان حوادث که مجموعهای از روایات را فراهم میآورند خدمت در خور تحسینی به جامعه بشریت مینمایند چه علاوه بر اینکه این خاطرات بعدها فروغی درخشان در پیش پای بازماندگان خواهد بود تا بدانند کی بودهاند، از کجا آمدهاند و به کجا میروند. این امکان را بوجود میآورند تا برخی از رموز و ابهامات تاریخ در لابلای سطور آن پدیدار گردد و به تاریخ معاصر کشور کمک نماید.
من شخصاً معتقدم هر فرد که در راس فامیل قرار دارد و حوادثی را پشت سر گذاشته است باید خاطرات خویش را به رشته تحریر در آورد که بازماندگان وی بعدها از گذشته خویش آگاه باشند.
هر اجتماعی اعم از یک فامیل، یک قبیله یا یک ملت بزرگ باید با تجزیه تحلیل وقایع گذشته به نقاط ضعف، اشتباهات، لغزشها و جهشها و لحظات تیره و درخشان خویش پی ببرد و در صدد اصلاح معایب برآید و همیشه شعارش این باشد با تصمیمی راسخ یک قدم جلوتر باید رفت.
اجتماعی که خود را نشناسد مانند کسی است که در شوره زاری ویلان و سرگردان است. شناسایی نیاکان و مطالعه سرگذشت آنان یک وظیفه مقدس و یک غریزه بشری است. در یکی از سالها برای دیدن پسرم داریوش که در ایتالیا مشغول تحصیل بود به آن کشور رفتم و هر بار که باز به آن خطه قدم میگذارم تحت تاثیر تاریخ کهن و هنرنمایی این ملت قهرمان قرار میگیرم و هر بار قسمتی از خاک آن کشور را بازدید میکنم.
آن سال به جبال آلپ رفتم سلسله جبالی که قلل رفیع آن در تمام فصول سال بعلت بلندی زیاد مستور از برف است. ضمناً چه حوادث و حکایاتی را در پیچ و خمهای خود از تاریخ پر ماجرا در برگرفته است چون من قصد نگارش جغرافیا را ندارم از ذکر خصوصیات جبال آلپ و دامنههای سرسبز آن و چشمهسارها و آبشارها و زندگی گلهداران و گاوداران صرف نظر میکنم یکی از روزها که در حال مراجعت بودیم در منتهی الیه این جبال که شیبها ملایم میشد و به دشتهای رم و لیورن متصل میگردید و هوای مطبوعی داشت دو شبانه روز برای استراحت در یک روستای کوچک که فقط سه خانواده در آن زندگی میکردند و در لابلای درختان کهنسال بلوط خانههایی ساخته بودند اطراق نمودیم. یکی از این سه خانواده در حدود چهل راس گاو داشت. دیگری باغدار بود و تعداد کثیری طیور برای تغذیه خود و دیگران جمعآوری نموده بود. سومی نیز به زراعت یونجه مشغول بود. این قریه اگر چه کوچک بود؛ اما آب فراوانی داشت و اراضی وسیعی را آبیاری میکرد. بر فراز چشمهای که روزانه میرفتیم آب برای نوشیدن بیاوریم آثار خرابههای یک منزل بسیار قدیمی به چشم میخورد که مقدار زیادی سیمان، بلوک و آجر و آهک در اطراف آن متمرکز نموده بودند. از اهالی پرسیدیم این خرابه منزل کی بوده؟ گفتند ۲۵۳ سال قبل یک ایتالیایی بنام “آلفردو” اینجا زندگی میکرده و برای تلاش معاش به آمریکا رفت و بعد زن و بچهاش را نیز برد و دیگر برنگشت حال یکی از بازماندگانش از روی نوشتهها و قبالجات ماوای اصلی اجداد و نیاکان خود را پیدا کرده و پول هم به مالک قریه داده است و منزل خرابه جد بزرگ خویش را خریداری نموده و میخواهد آن را بازسازی کند و بعد درب آن را قفل و هر سال یکبار برای دیدار زادگاه نیاکان خویش به این نقطه دورافتاده بیاید. از این حکایت چنین نتیجه میگیریم که شناخت نیاکان یک غریزه فطری است و او را وادار میسازد که به مطالعه پیرامون چگونگی زندگی آنان بپردازد و از کم و کیف سرگذشتشان آگاه شود.
💻برای دانلود رایگان این عنوان به لینک زیر مراجعه نمایید :
https://bookiha.com/khaterate-sepahbod-paalizbaan/