- نامزدیتو با اون دختره به هم بزن! ما یه دختر تو خونه داریم که باید عقدش کنی!
زاگرس خشمگین به خان آقا نگاه کرد و گفت:
- نبات زن عموی منه!
خان آقا غرید:
- عموی تو زیر یه خروار خاکه! نبات سرپناه میخواد!
زاگرس با نفرت به دختری که ساکت و خاموش نگاهشان میکرد چشم دوخت و گفت:
- یه بیوه رو بگیرم؟ باشه! نبات میشه زنِ دومم! من ته موندهی کسیو لب نمیزنم!
https://t.me/+MOW9SfHD-zlkOTU0
https://t.me/+MOW9SfHD-zlkOTU0
زاگرس خشمگین به خان آقا نگاه کرد و گفت:
- نبات زن عموی منه!
خان آقا غرید:
- عموی تو زیر یه خروار خاکه! نبات سرپناه میخواد!
زاگرس با نفرت به دختری که ساکت و خاموش نگاهشان میکرد چشم دوخت و گفت:
- یه بیوه رو بگیرم؟ باشه! نبات میشه زنِ دومم! من ته موندهی کسیو لب نمیزنم!
https://t.me/+MOW9SfHD-zlkOTU0
https://t.me/+MOW9SfHD-zlkOTU0