غم غربت به نام خویش زد ویرانهی ما را
مگر گم کردهای ای دوست راه خانهی ما را
شب مستی تو را پیمانشکن خواندم، خطا کردم
ببخش ای مهربان، هذیان بیشرمانهی ما را
من از جور رقیبانم نمیرنجم، ملالی نیست
اگر طفلی بیازارد دل دیوانهی ما را
دلم کاری ندارد جز همین دور تو گردیدن
بسوزانی مگر با جلوهای پروانهی ما را
سرت مهمان زانوی غم است امشب، چه باید کرد
نشد یکبار هم لایق ببینی شانهی ما را
#حسین_دهلوی
@asharmolana.