#یادداشت
⭕️شاهزاده ها خودشان را خیس می کنند، لَلِه ها کتک می خورند!
✍مجتبی لشکربلوکی
تاریخ پژوهی می گفت: در قدیم هر کدام از شاهزادگان، سرپرستی داشتند که لَلِه می گفتند و هر موقع، آن شاهزاده ها کاری بد می کردند لَلِه را می زدند! یعنی مثلا وقتی شاهزاده شلوارش را خیس می کرد، با شاهزاده کاری نداشتند، لَلِه را می زدند! در کشورداری نیز چنین امری زیاد رخ می دهد.
چند مثال را با هم مرور کنیم:
ریشه تورم به سیاستهای پولی، رشد نقدینگی، بدهیهای دولت و کاهش تولید برمی گردد (شاهزاده ها) چه کسانی متهم می شوند و کتک می خورند؟ سیاست مدار تورم را به گرانفروشی تقلیل می دهد و سپس با دلالان یا فروشندگان برخورد قضایی انجام میشود (لَلِه ها) درحالیکه مشکل اصلی در سیاستهای کلان اقتصادی است.
مثال دوم: کاهش ارزش پول ملی ناشی از چاپ پول بیپشتوانه، تورم ساختاری، ناترازی تجاری و تحریم هاست (شاهزاده ها) کانال های تلگرامی، پلتفرم های رمزارزی و سفتهبازان ارز را عامل کاهش ارزش پول معرفی میکنند و به دنبال مهار بازار ارز از طریق دستگیری یا محدودیتهای قیمتی هستند (لَلِه ها).
مثال سوم از حوزه اجتماعی: کاهش ازدواج و فرزندآوری بیشتر به دلایل اقتصادی (گرانی مسکن، بیکاری، هزینههای زندگی) و تغییرات اجتماعی (استقلال مالی زنان، تغییر در سبک زندگی) برمی گردد. اما سیاست گذار به راه حل های فرهنگی و رسانه ای متمرکز است!
مثال چهارم: فرار مغزها نتیجه نبود افق مثبت از آینده کشور، نبود فرصتهای شغلی و امکان زندگی استاندارد است. برخی سیاستمداران مهاجرت نخبگان را به غرب گرایی و توطئه بیگانگان نسبت میدهند.
فساد دولتی ریشه در بزرگی دولت، قدرت بی حد و حصر دولت، حضور دولت در تمام شئون زندگی شهروندان و وجود امضاهای طلایی است ولی وقتی فسادی رخ می دهد بلافاصله آن را به چیزهای دیگری نسبت می دهیم به جای آنکه بخواهیم دولت را کوچک کنیم و از تصدی گری به سیاست گذاری و تنظیم گری کوچ دهیم.
به مثال آخر خودتان فکر کنید: قاچاق دختران به خارج از کشور برای روسپیگری!
▪️تحلیل و تجویز راهبردی
چرا چنین اشتباهاتی رخ می دهد؟
برای توضیح پدیده بالا خطاهای شناختی مختلفی را می توان مطرح کرد. یک مورد رو با هم مرور کنیم: خطایی وجود دارد به نام Oversimplification Bias معنی آن چیست؟ سوگیری سادهسازی افراطی!
ذهن ما از پیچیدگی و ابهام گریزان و متنفر است. سیاستمداران اغلب مشکلات را به یک عامل ساده تقلیل میدهند تا راهحلی سریع و قابلفهم ارائه دهند. مثال متهم کردن اینترنت و شبکههای اجتماعی بهعنوان عامل افزایش طلاق، بدون در نظر گرفتن عوامل اقتصادی و اجتماعی دیگر!
این سوگیری زمانی رخ میدهد که افراد برای درک یا توضیح یک موضوع پیچیده، از جزئیات مهم چشمپوشی کرده و به جای آن، به توضیحات سادهتر اما ناقص یا گمراهکننده تکیه میکنند. این خطای شناختی چهار نشانه مهم دارد:
نادیده گرفتن پیچیدگی: عوامل متعدد و تعاملات پیچیده بین آنها را نادیده می گیریم
تاکید بر عوامل آشکار و ساده: تمرکز بر عوامل سادهتر و قابلمشاهده به جای عوامل پنهان یا کمتر آشکار
استفاده از کلیشهها: استفاده از الگوهای ذهنی سادهشده برای تفسیر مسائل پیچیده (مثلا کار کار انگلیسی هاست)
کاهش ابعاد مساله: تبدیل مسائل چندعلتی (با روابط علت معلولی حلقوی یا رفت و برگشتی) به مسائل تکعلتی یا خطی (روابط علت معلولی ساده و یک طرفه)
▪️چه می توان کرد
؟۱. به خودمان یادآوری کنیم که هیچ پدیده مهم اجتماعی، تک علیتی نیست.
۲. تکنیک ۵ چرا: لزوما علت های اولی که به ذهن ما می رسد علت اصلی نیست. می توان از هر علتی به ذهن مان می رسد بپرسم چرا؟ بعد مجدد بپرسیم چرا؟ الی آخر!
۳.عمدا تضاد کارکردی ایجاد کنیم. با دعوت از متخصصان از رشته های متنوع بین آنان گفتگوهای چالشی ایجاد کنیم. مراجعه به متخصصان برای ریشه یابی کمک می کند که خیلی ساده انگارانه به مسائل نگاه نکنیم
۴. استفاده از تفکر سیستمی، سیستم داینامیکس (پویایی شناسی سیستمی) و گاهی اوقات راهی نداریم جز مدلهای ریاضی یا شبیهسازیهای کامپیوتری یا مدل های اقتصادسنجی.
۵. بررسی تجربیات بین المللی؛ یعنی آنکه وقتی در آن کشورها شاهزاده ها خودشان را خیس می کنند، چه کسی کتک می خورد؟ شاهزاده ها یا لَلِه ها؟
@antioligarchie