شاد بوده، من اونجا بودم
گريه آبغوره، من اونجا بودم
ميگفت سختيا بدجور آسونن،
من اونجا بودم
ميگفت از توو داغونم،
من اونجا بودم
ميخواست دوست صميمى،
من اونجا بودم
ميكرد توو دل غريبى
من اونجا بودم
فكر قوّت قلب بود،
من اونجا بودم
ميگفت كمک من كو؟
من اونجا بودم
ميداد روزيمون تپل سود،
من اونجا بودم
سفره كوچيک بود بزرگ بود،
من اونجا بودم
احساس عشق ميخواست،
من اونجا بودم
چه سالم چه بيمار،
من اونجا بودم...
گريه آبغوره، من اونجا بودم
ميگفت سختيا بدجور آسونن،
من اونجا بودم
ميگفت از توو داغونم،
من اونجا بودم
ميخواست دوست صميمى،
من اونجا بودم
ميكرد توو دل غريبى
من اونجا بودم
فكر قوّت قلب بود،
من اونجا بودم
ميگفت كمک من كو؟
من اونجا بودم
ميداد روزيمون تپل سود،
من اونجا بودم
سفره كوچيک بود بزرگ بود،
من اونجا بودم
احساس عشق ميخواست،
من اونجا بودم
چه سالم چه بيمار،
من اونجا بودم...