اگر میتوانستم کلمهای بسازم و به زبان فارسی بیفزایم “درسناک” را میساختم، به معنای پر از درس و شبیه دردناک که به معنی پر از درد است. درسناک را میساختم برای زمانهایی که آدمها در وضعیتی قرار میگیرند که از آن درسهای بزرگ و فراوانی میآموزند. درسناک را میساختم برای زمانهایی که آدمها در وضعیتی قرار میگیرند که حجم زیادی از آنچه درست میدانستند نادرست از کار در میآید. درسناک را میساختم برای زمانهایی که آدمها در وضعیتی قرار میگیرند که ناگهان غبارهای دور و برشان مینشیند، ابرها کنار میرود، و آنچه پیش از این نمیدیدند، آشکار میشود.
درسناک را میساختم برای وضعیتی که آگاهی سیلوار از راه میرسد. وضعیتی که گاهی دردناک هم هست.
درسناک را میساختم برای وضعیتی که آگاهی سیلوار از راه میرسد. وضعیتی که گاهی دردناک هم هست.