🔴درسهای اسد
🔺گفتگو با هممیهن ۱۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹ارزیابی شما از شکل ناگهانی سقوط بشار اسد چیست؟ چه میشود که جامعه و حکومت و حتی ارتش و نهادهای امنیتی به چنین مرحلهای میرسند؟
🔘این سقوط سریع دو علت دارد، یکی ماهیت داخلی است که این رژیم امنیتی – نظامی بود. رژیم امنیتی – نظامی مبتنی بر سختافزار است، سختافزاری که رژیم را نگه میداشت. دوم خارجی است. حمایتهای خارجی از سوی ایران و روسیه بود. من یک احتمالی که میدهم این است که شاید روسها روی قضیه سقوط بشار اسد توافق کرده باشند.
🔘اما درباره ایران، باید گفت که دیگر قدرتِ حمایت به شکل گذشته و مستمر را نداشت و درآمدهای نفتی و قدرت نظامیاش و قدرت حزبالله در لبنان کاهش پیدا کرده است، بنابراین وقتی این حمایتهای بیرونی کم میشود، این رژیم دیگر نمیتواند روی پای خودش بایستد و به همین علت خیلی از نیروهایش از درون ارتش و افراد دیگر میروند با طرف مقابل سازش میکنند و وقتی هم که سازش کردند، همه حس میکنند ماجرا چیست و سقوط به صورت بهمنوار محقق میشود.
🔹چگونه اپوزیسیون مسلح تبدیل به نیروی جایگزین در مناسبات سوریه شد و آیا تجربه اسد میتواند به تقویت چنین گرایشهایی در اپوزیسیون ایران منجر شود؟
🔘وجود اپوزیسیون مسلح، مربوط به یکی دو روز و ماه اخیر نیست. اینها سالهای متمادی است که آنجا حضور دارند، تغییر شکل، گفتار و رفتار دادهاند و به طور قطع با داخل ارتش تفاهم کردهاند. روشن است ارتش که نمیآید خودش را مفت و مجانی در اختیار طرف مقابل بگذارد.
🔘نکتهای که نباید فراموش کرد این است که اینها تازه اول راه هستند. باید اجازه داد زمان بگذرد تا متوجه شویم عبور از این مرحله چقدر سخت و سنگین خواهد بود. بنابراین هر کشوری شرایط و مسائل خودش را دارد و سیستم علویون سوریه، هیچگاه نپذیرفت و قادر نشد که خودش را بازسازی و احیا کند در حالی که در ایران همیشه این ظرفیت وجود داشته که این کار را انجام دهد.
🔹سقوط بشار اسد و پیش از آن آتشبس لبنان و شهادت نصرالله، هنیه و سرانمقاومت چه تاثیری بر موقعیت نیروهای حامی سیاست حاکم بر مسائل منطقهای ایران خواهد داشت؟ آیا نیرویی که از آن بهعنوان "هسته سخت" یا "وفاداران" یاد میشود، با این رخدادها مسالهدار و یا دچار ریزش و فرسایش میشود؟
🔘درباره مساله ایران به نظرم باید در داخل یک بار دیگر بازنگری شود. از زمان آمدن احمدینژاد، این مملکت به سراشیبی رفت و هیچگاه نتوانست خودش را نجات دهد که این هم به علت وجود یک سری آدمهای غیرمسئول و با اندیشههای آخرالزمانی بود که آدم شرم میکند به اینکه بعدها اینها را در تاریخ مطالعه کند و ببیند که یک زمانی در ایران آدمهایی وجود داشتهاند که این حرفها را میزدند.
🔘ریشه اصلیاش هم درآمدهای نفتی در دوره احمدینژاد بود که بیخیال بودند و هر کاری که میکردند و هر حرفی را میزدند و به یک شکلی در واقع سیاست را به استهزا گرفته بودند. بنابراین دوره آنها تمام شده است و بقایای آنها نباید وقتشان را تلف کنند و بیش از این کاری نمیتوانند کنند جز اینکه برای دیگران زحمت درست کنند. هیچ راهی برای ایران جز بازگشت به عقلانیت و تفاهم جمعی و بازگشت به مردم، وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
🔹آیا تجربه سوریه میتواند بسترساز بازنگری جدی ایران در سیاستهای داخلی و خارجی شود و اصولا با توجه به تحولات ماههای اخیر و روی کار آمدن پزشکیان، سیستم توانایی و ظرفیت تغییرات جدی را از خود نشان داده است؟
🔘ماجرا این است که سیاست همین تغییرات و سازگاریها است و اینطور نیست که فکر کنیم یک ظرفیت ثابت و غیرقابل تغییری دارد و باید هم همیشه چنین باشد. سیاست پاسخ دادن به محیط و اتفاقات پیشرو است. الان این وضعیتی که در منطقه به وجود آمده، کل سیاست خارجی ایران را با ابهام و سوال مواجه کرده است. متاسفانه این سیاست، کم و بیش بازتابی از سیاست داخلیاش هم بود و به همین علت فکر میکنم به نفع کشور است که شروع به شکل دادن گفتوگوهایی وسیع کند و با همه گفتوگو کند و راه مناسبی را پیدا کنند. ظرفیتهای جامعه ایران خیلی بیشتر از اینهاست که آن را ما به حوادث و اتفاقات پیشبینی نشده بسپاریم.
🔺گفتگو با هممیهن ۱۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹ارزیابی شما از شکل ناگهانی سقوط بشار اسد چیست؟ چه میشود که جامعه و حکومت و حتی ارتش و نهادهای امنیتی به چنین مرحلهای میرسند؟
🔘این سقوط سریع دو علت دارد، یکی ماهیت داخلی است که این رژیم امنیتی – نظامی بود. رژیم امنیتی – نظامی مبتنی بر سختافزار است، سختافزاری که رژیم را نگه میداشت. دوم خارجی است. حمایتهای خارجی از سوی ایران و روسیه بود. من یک احتمالی که میدهم این است که شاید روسها روی قضیه سقوط بشار اسد توافق کرده باشند.
🔘اما درباره ایران، باید گفت که دیگر قدرتِ حمایت به شکل گذشته و مستمر را نداشت و درآمدهای نفتی و قدرت نظامیاش و قدرت حزبالله در لبنان کاهش پیدا کرده است، بنابراین وقتی این حمایتهای بیرونی کم میشود، این رژیم دیگر نمیتواند روی پای خودش بایستد و به همین علت خیلی از نیروهایش از درون ارتش و افراد دیگر میروند با طرف مقابل سازش میکنند و وقتی هم که سازش کردند، همه حس میکنند ماجرا چیست و سقوط به صورت بهمنوار محقق میشود.
🔹چگونه اپوزیسیون مسلح تبدیل به نیروی جایگزین در مناسبات سوریه شد و آیا تجربه اسد میتواند به تقویت چنین گرایشهایی در اپوزیسیون ایران منجر شود؟
🔘وجود اپوزیسیون مسلح، مربوط به یکی دو روز و ماه اخیر نیست. اینها سالهای متمادی است که آنجا حضور دارند، تغییر شکل، گفتار و رفتار دادهاند و به طور قطع با داخل ارتش تفاهم کردهاند. روشن است ارتش که نمیآید خودش را مفت و مجانی در اختیار طرف مقابل بگذارد.
🔘نکتهای که نباید فراموش کرد این است که اینها تازه اول راه هستند. باید اجازه داد زمان بگذرد تا متوجه شویم عبور از این مرحله چقدر سخت و سنگین خواهد بود. بنابراین هر کشوری شرایط و مسائل خودش را دارد و سیستم علویون سوریه، هیچگاه نپذیرفت و قادر نشد که خودش را بازسازی و احیا کند در حالی که در ایران همیشه این ظرفیت وجود داشته که این کار را انجام دهد.
🔹سقوط بشار اسد و پیش از آن آتشبس لبنان و شهادت نصرالله، هنیه و سرانمقاومت چه تاثیری بر موقعیت نیروهای حامی سیاست حاکم بر مسائل منطقهای ایران خواهد داشت؟ آیا نیرویی که از آن بهعنوان "هسته سخت" یا "وفاداران" یاد میشود، با این رخدادها مسالهدار و یا دچار ریزش و فرسایش میشود؟
🔘درباره مساله ایران به نظرم باید در داخل یک بار دیگر بازنگری شود. از زمان آمدن احمدینژاد، این مملکت به سراشیبی رفت و هیچگاه نتوانست خودش را نجات دهد که این هم به علت وجود یک سری آدمهای غیرمسئول و با اندیشههای آخرالزمانی بود که آدم شرم میکند به اینکه بعدها اینها را در تاریخ مطالعه کند و ببیند که یک زمانی در ایران آدمهایی وجود داشتهاند که این حرفها را میزدند.
🔘ریشه اصلیاش هم درآمدهای نفتی در دوره احمدینژاد بود که بیخیال بودند و هر کاری که میکردند و هر حرفی را میزدند و به یک شکلی در واقع سیاست را به استهزا گرفته بودند. بنابراین دوره آنها تمام شده است و بقایای آنها نباید وقتشان را تلف کنند و بیش از این کاری نمیتوانند کنند جز اینکه برای دیگران زحمت درست کنند. هیچ راهی برای ایران جز بازگشت به عقلانیت و تفاهم جمعی و بازگشت به مردم، وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
🔹آیا تجربه سوریه میتواند بسترساز بازنگری جدی ایران در سیاستهای داخلی و خارجی شود و اصولا با توجه به تحولات ماههای اخیر و روی کار آمدن پزشکیان، سیستم توانایی و ظرفیت تغییرات جدی را از خود نشان داده است؟
🔘ماجرا این است که سیاست همین تغییرات و سازگاریها است و اینطور نیست که فکر کنیم یک ظرفیت ثابت و غیرقابل تغییری دارد و باید هم همیشه چنین باشد. سیاست پاسخ دادن به محیط و اتفاقات پیشرو است. الان این وضعیتی که در منطقه به وجود آمده، کل سیاست خارجی ایران را با ابهام و سوال مواجه کرده است. متاسفانه این سیاست، کم و بیش بازتابی از سیاست داخلیاش هم بود و به همین علت فکر میکنم به نفع کشور است که شروع به شکل دادن گفتوگوهایی وسیع کند و با همه گفتوگو کند و راه مناسبی را پیدا کنند. ظرفیتهای جامعه ایران خیلی بیشتر از اینهاست که آن را ما به حوادث و اتفاقات پیشبینی نشده بسپاریم.