WorldMeditation🔷🔷


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


تو قادر به روشن کردن جهان نیستی، اما قادری خود را روشن کنی. تنها راهی که می توانی جهان را روشن کنی آنست که خودت نور شوی.
اینستاگرام مراقبه جهانی👇
instagram.com/_u/WorldMeditation_1

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: اکسسوری اورانوس | UranusAccessoris
ساخت جملات تاکیدی برای هفت چاکرا یک روش قدرتمند برای فعال‌سازی و متعادل‌سازی انرژی در بدن است. در ادامه، برای هر چاکرا یک توضیح کوتاه، مکان آن، ویژگی‌ها و نمونه‌ای از جمله‌های تاکیدی آورده‌ام:

1. چاکرای اول (ریشه - Root Chakra / مولادهارا)
محل: پایین ستون فقرات
ویژگی‌ها: احساس امنیت، ثبات، بقا
جملات تاکیدی:
«من در امنیت کامل هستم.»
«من با زمین پیوند دارم و ریشه در اکنون دارم.»
«من لایق آرامش، خانه و فراوانی هستم.»

2. چاکرای دوم (خاجی - Sacral Chakra / سودهیستانا)
محل: پایین ناف
ویژگی‌ها: خلاقیت، لذت، احساسات، روابط
جملات تاکیدی:
«من خلاق و پر از احساسات سالم هستم.»
«من لایق لذت و ارتباطات سالم هستم.»
«زندگی من پر از شور و انرژی خلاق است.»

3. چاکرای سوم (شبکه خورشیدی - Solar Plexus / مانیپورا)
محل: بالای ناف
ویژگی‌ها: اعتمادبه‌نفس، قدرت شخصی، اراده
جملات تاکیدی:
«من قدرت درونی خود را می‌پذیرم.»
«من توانایی تحقق اهدافم را دارم.»
«من در کنترل زندگی خود هستم.»

4. چاکرای چهارم (قلب - Heart Chakra / آناهاتا)
محل: مرکز سینه
ویژگی‌ها: عشق، همدلی، بخشش
جملات تاکیدی:
«من عشق را با آغوش باز می‌پذیرم و می‌بخشم.»
«من لایق عشق هستم و عشق می‌ورزم.»
«قلب من باز، آرام و متعادل است.»

5. چاکرای پنجم (گلو - Throat Chakra / ویشودا)
محل: گلو
ویژگی‌ها: ارتباط، صداقت، بیان خویشتن
جملات تاکیدی:
«من آزادانه و با صداقت صحبت می‌کنم.»
«صدای من مهم است.»
«من حقیقت خود را با آرامش بیان می‌کنم.»

6. چاکرای ششم (پیشانی - چشم سوم / آجنا)
محل: بین دو ابرو
ویژگی‌ها: شهود، بصیرت، درک
جملات تاکیدی:
«من به شهود خود اعتماد دارم.»
«حقیقت را به‌وضوح می‌بینم.»
«ذهن من باز و روشن است.»

7. چاکرای هفتم (تاج - Crown Chakra / ساهاسرارا)
محل: بالای سر
ویژگی‌ها: آگاهی، ارتباط معنوی، وحدت
جملات تاکیدی:
«من یکی با کائنات هستم.»
«من به جریان زندگی اعتماد دارم.»
«نور الهی در من جریان دارد.»

👈برای دستبند یا ست هفت چاکرا میتونید از اینجا ثبت سفارش کنید👉

👇🏻
@SMARLUX7
https://www.instagram.com/SMARLUX7


آنهایی که می‌خواهند زندگی را بچشند،
بایستی دل به دریا بزنند
بایستی قدم به وادی ناشناخته‌ها بگذارند
بنیادی‌ترین درسی که بایستی در این راه فراگرفت، این است که:

خانه ای وجود ندارد،
زندگی همچون زیارت است،
بدون آغاز، بدون پایان.

اوشو


مرگی در کار نیست.
مرگ فقط تغییری از یک شکل به شکلی دیگر است،
و سرانجام از شکل به بی شکلی.

و هدف همین است،
زیرا هر شکل نوعی زندان است.
تا وقتی بی شکل نشده ای،
نمی توانی از بدبختی، حسادت،
خشم، کینه، حرص و ترس
خلاص شوی
زیرا اینها با شکل تو ارتباط دارند.

اوشو


ادامه👇

آیا این واقعیت را مشاهده کرده‌ای که:
جوامع گیاهخواری لذیذترین خوراک‌ها را دارند بوداییان و جین‌ها بهترین خوراک‌های دنیا را دارند، فقط به این دلیل که توسط مراقبه‌هایشان، مجبور بودند گوشتخواری را ترک کنند. پس بیشتر جویا شدند تا خوراک‌های خوشمزه تهیه کنند تا دلشان برای گوشتخواری تنگ نشود! عادتی که از کودکی با آن بزرگ شده بودند؛ گوشتخواری تقریباً طبیعت دوم انسان شده
میلیون‌ها انسان هستند که هرگز به گیاهخواری فکر نکرده‌اند. از همان ابتدای کودکی موجودات زنده را کشته‌اند. این فرقی با آدمخواری ندارد. و از زمان چارلز داروین، علم مطلقاً ثابت کرده که انسان از حیوانات به تکامل رسیده است پس شما اجداد خود را می‌کُشید و با لذت آنها را می‌خورید. این کارهای نحس را انجام ندهید!

حسّاسیت شما و ادراک شما از زندگی و زیبایی‌های آن بی‌درنگ توسط حیوانات درک می‌شود:
در اینجا می‌تواند آهوهای بسیاری را پیدا کنید آنها آمده‌اند زیرا این تنها مکان در تمام آمریکا است که در آن مطلقاً امن هستند. هیچکس به آنها آسیبی نمی‌زند

در اُرِگان، هر سال به مدت ده روز، حکومت به مردم اجازه‌ی شکار آهو می‌دهد. آهوها حیوانات بسیار زیبایی هستند:بسیار چابک و دوست‌داشتنی هستند. ما شکار را در زمین‌های خودمان ممنوع کردیم و بنابراین آهوها از سایر مراتع به مکان ما آمده‌اند. و اینک آنها باید از بهترین خوراک‌ها تغذیه شوند، زیرا ما از آنها مراقبت می‌کنیم. ما علف‌های مخصوصی را که آنها دوست دارند در اینجا رشد می‌دهیم

آنها هرگز فکر نمی‌کردند که مردم چنین باملاحظه باشند. آنها یک نوع چمن خاص به نام آلفالفا را دوست دارند و من به مردم خودم گفته‌ام، “تا می‌توانید آلفالفا بکارید تا تمام آهوهای این ایالت شروع کنند به آمدن به جمع ما
و آنها مانند اعضای جمع مورد احترام هستند
و آهوها این را فهمیده‌اند: آنها وسط جاده می‌ایستند و شما برایشان بوق می‌زنید ولی آنها توجهی نمی‌کنند؛ و آنها یک چیز را فهمیده‌اند: که شما به آنها صدمه نمی‌زنید

و تمام قلمروی حیوانات بخشی از ما هست، حتی درختان. اینک دانشمندان به یک نتیجه‌گیری قاطع رسیده‌اند که درختان موجوداتی زنده هستند. نه‌تنها این، حسّاسیت آنها بسیار بالا است، بسیار بیشتر از شما حسّاس هستند.
آنها ابزارهای اندازه‌گیری در اطراف درختان کارگذاشته‌اند و سیم‌هایی به آنها وصل کرده‌اند چیزی شبیه به دستگاه کاردیوگرام که ضربات قلب را نشان می‌دهد. این دستگاه ضربان قلب درخت را نشان می‌دهد و اگر کسی با قصد قطع کردن درخت به آن نزدیک شود، نمودار روی دستگاه بی‌درنگ مغشوش و آشفته می‌شود. درخت واقعاً احساس ترس می‌کند و می‌لرزد.
نه‌تنها این، سایر درختان هم دیوانه می‌شوند، با اینکه آنها قطع نخواهند شد

و عجیب‌ترین چیزی که دانشمندان کشف کرده‌اند این است که اگر شخصی با تبر نزدیک آنها بیاید و فقط تظاهر کند. تغییراتی در نمودار پیدا نمی‌شود. این چیزی باورنکردنی است:
که درخت می‌داند که آیا کسی قصد بریدن او را دارد و یا فقط تظاهر می‌کند

درختان از شما حسّاس‌تر هستند. شما قادر نیستید تشخیص بدهید
دلیلش این است که انسان در طول میلیون‌ها سال چنان غیرحسّاس زندگی کرده که یکی از بزرگترین ویژگی‌های وجودش را از دست داده است

مراقبه حسّاسیت شما را آهسته‌آهسته به شما برمی‌گرداند
و انسانی که به  شعف غایی مراقبه دست یافته باشد مانند هر درخت، هر حیوان و هر موجودی در جهان‌هستی حسّاس خواهد بود

همین حسّاسیت است که مردم مرا گیاهخوار کرده است. و این یک پیشرفت است، چیزی از دست نمی‌رود
مراقبه شما را همزمان مهربان‌تر، عاشق‌تر، با احساس‌تر ساخته و ادراک شما را نسبت به زیبایی‌ها بیشتر می‌کند
این شما را از موسیقی عظیمی هشیار می‌کند، حتی آن موسیقی که در اثر حرکت باد در درختان سرو ایجاد می‌شود، یا آن موسیقی که در آب جاری شنیده می‌شود، در همین سکوت که بین کلمات در اینجا جاری است.

سکوت والاترین موسیقی است.
صدایی ندارد ولی احساس می‌شود.
آیا این سکوت را در اینجا حسّ نمی‌کنید؟
آیا احساس نمی‌کنید که مردمی که در اینجا هستند همگی یکی هستند، با یک نوا به تپش در می‌آیند، قلب‌هایشان با یک آهنگ می‌تپد؟

گیاهخواری چیزی جزیی است. ما باید دنیایی از مردمان واقعاً حسّاس خلق کنیم، مردمی که بتوانند موسیقی، شعر، نقّاشی را درک کنند، مردمی که بتوانند طبیعت را بفهمند، زیبایی انسان را درک کنند، مردمی که دنیای اطرافشان را درک کنند: ستارگان، ماه و خورشید را

فقط یک پرنده‌ی در حال پرواز می‌تواند تو را سرشار از خوشی کند. آزادی این پرنده‌ی کوچک، آواز پرندگان کوچک می‌تواند تو را به رقص و آوازخواندن بیاورد.

بشریت قلبش را از دست داده است و ما باید آن را به هرکسی که مایل است پس بدهیم.

این معنی سانیاس من است
.


#اشو
از مرگ به جاودانگی جلد چهارم
آخرین سخنان آتشین اشو در آمریکا ۱۹۸۵
برگردان: محسن خاتمی


#سوال_از_اشو

اشوی محبوب
چرا تمام مریدان شما گیاهخوار هستند؟

#پاسخ

من گیاهخواری را باور ندارم، زیرا هیچ چیزی را باور ندارم.
مریدان من مانند یک فرقه یا یک کیش مذهبی گیاهخوار نیستند
آنها گیاهخوار هستند زیرا مراقبه‌هایشان آنها را بیشتر انسانی، بیشتر اهل دل می‌سازد و می‌توانند تمام حماقت این را ببینند که مردم موجودات زنده را برای خودشان می‌کُشند. این حسّاسیت آنان، هشیاری زیباشناسی آنان است که آنها را گیاهخوار کرده است.

من گیاهخواری را آموزش نمی‌دهم
این یک محصولِ‌جانبی از مراقبه است
هرکجا که مراقبه رخ داده باشد مردم گیاهخوار شده‌اند، همیشه، هزاران سال است.

قدیمی‌ترین دین در دنیا جینیسم است. یک مذهب کوچک، برای همین در دنیای بیرون زیاد شناخته نشده است؛ فقط در هندوستان وجود دارد. در جینسیم خدا وجود ندارد، امکانی برای دعاکردن وجود ندارد.

وقتی خدا و دعا وجود نداشته باشند، آنوقت چه چیزی از یک دین باقی می‌ماند؟ خدا جایی در بیرون است و مخاطبِ دعاهای شما کسی در بیرون است. با انداختن خدا و دعا تو واقعاً‌ می‌گویی، “حالا می‌خواهم به درون بروم.”
و مراقبه راهی است برای رفتن به درون.

جین‌ها هزاران سال است که گیاهخوار هستند. باید این واقعیت را بدانید که تمام آن بیست‌وچهار پیشوا یا آموزگارهای آنان ــ که تیرتانکارا خوانده می‌شوند ـــ از طبقه‌ی جنگاورها بوده‌اند. همگی آنها گوشتخوار بوده‌اند. آنها جنگجویان حرفه‌ای بوده‌اند
چه اتفاقی برای این افراد افتاده؟

مراقبه تمام دیدگاه آنان را متحول کرد. نه‌تنها شمشیرهایشان از دست‌هایشان افتاد، جنگاوری آنان ازبین رفت؛ بلکه یک پدیده‌ی جدید شروع کرد به رخ دادن: یک احساس عشق عظیم نسبت به جهان‌هستی
آنان مطلقاً با تمامیت هستی یکی شدند. گیاهخواری فقط یک بخش کوچک از این انقلاب بزرگ است.

در بودیسم هم همین اتفاق افتاد. بودا خدا را باور نداشت، دعا را باور نداشت.
مایلم این را درک کنید:

لحظه‌ای که خدا و دعا انداخته شوند، تنها یک چیز باقی می‌ماند و آن رفتن به درون است.

بودا نیز به طبقه‌ی جنگاوران تعلق داشت، پسر شاه بود، برای کشتن آموزش دیده بود. او یک گیاهخوار نبود. ولی وقتی مراقبه در او شکوفا شد، فکر گیاهخواری فقط همچون یک محصول جانبی در وجودش پدیدار شد: نمی‌توانی برای خوراک خودت حیوانات را بکشی، نمی‌توانی زندگی را ازبین ببری. وقتی هرگونه خوراک لذیذ در دسترس است، چه نیازی به کشتن موجودات زنده است؟

گیاهخواری هیچ ربطی به دین و مذهب ندارد. گیاهخواری به حسّاسیت و ادراک زیباشناسی مربوط می‌شود.

جینیسم و بودیسم تنها ادیانی هستند که در آن خدا و دعا وجود ندارد و هردو بطور خودکار گیاهخوار شده‌اند
همین اتفاق برای سانیاسین‌ها رخ داده


مسیحیان گیاهخوار نیستند، محمدیان گیاهخوار نیستند، یهودیان گیاهخوار نیستند ـــ فقط به این دلیل که این ادیان هرگز با انقلابی که مراقبه باخود می‌آورد روبه‌رو نشده‌اند. آنها هرگز از مراقبه آگاه نشده‌اند.

این ادیان همواره نزد یک خدای افسانه‌ای دعا کرده‌اند . تمام مذاهبی که به مفهوم خدا گیر کرده‌اند، گوشتخوار باقی مانده‌اند.
پس این یک پدیده‌ی ساده است که باید درک شود.

چرا سانیاسین‌ها من گیاهخوار هستند؟
ما گیاهخواری را تحمیل نمی‌کنیم، توجهی به آن نداریم. سانیاسین‌های من مانند جرج برنارد شاو Shaw و “انجمن فابیان”  Fabian Society او نیستند که در آنجا گیاهخواری یک دین بود. نه برنارد شاو چیزی از مراقبه می‌داند و نه انجمن فابیان او. آنها فقط مردمانی خل‌وضع هستند که می‌خواهند کاری متفاوت با دیگران انجام دهند که بهتر، بالاتر و مقدس‌تر به‌نظر برسند! فلسفه‌ی آنان گیاه‌خواری است.

گیاهخواری فلسفه‌ی من نیست، فقط یک محصول جانبی است. من اصراری بر آن ندارم. تاکید من روی مراقبه است:
بیشتر هشیار باشید، بیشتر ساکت باشید، بیشتر مسرور باشید و آنگاه مرکز درونی خود را خواهید یافت. بسیاری از چیزها به خودیِ خود اتفاق می‌افتند؛ و وقتی خودشان رخ بدهند، سرکوبی نیست، مبارزه‌ای نیست، سختی و شکنجه‌ای وجود ندارد.

ولی اگر گیاهخواری را بعنوان یک مذهب یا فلسفه زندگی کنی، پیوسته مشتاق گوشت هستی، همیشه به غذاهای گوشتی فکر می‌کنی و خواب آنها را می‌بینی؛ و گیاهخواری تو فقط یک آرایش و تزیینی برای نفْس تو خواهد بود.

برای من، مراقبه تنها دین اساسی است.
و هرچه که به‌دنبال آن بیاید یک فضیلت است، زیرا خودش آمده است، بدون هیچ تحمیل و فشار. تو نباید خودت را منضبط کنی و چیزی را تحمیل کنی. من هیچ کاری با گیاهخواری ندارم، ولی می‌دانم که اگر مراقبه کنی، دریافت‌های جدیدی در تو رشد خواهند کرد، حسّاسیت‌های تازه؛ و آنوقت نمی‌توانی حیوانات را بکشی

ادامه👇👇


                                                         
Trees are in love with the earth; the earth is in love with the trees. The birds are in love with the trees; the trees are in love with the birds. The earth is in love with the sky; the sky is in love with the earth. The whole existence exists in a great ocean of love. Let love be your worship, let love be your prayer  

درختان عاشق زمین اند و زمین عاشق درختان.
پرندگان عاشق درختانند و درختان عاشق پرندگان.
زمین عاشق آسمان است و آسمان عاشق زمین.

سراسر هستی در اقیانوس عظیم  عشق به سر می برد.
بگذار عشق نیایش تو باشد،
بگذار عشق عبادت تو باشد
.

Osho♨️
@WorldMeditation
https://www.instagram.com/WorldMeditation_1




#عمیقتر از ذهن شما، قلب شماست
#عمیقتر از منطق، عشق است
#عمیقتر از علم، هنر است
#عمیقتر از ریاضیات، موسیقی است

ذهن را رها کن و نه زندگی را
و شروع به حرکت به سمت قلب و دنیای احساس کن، و آنگاه ناگهان معنای بزرگی برميخيزد و ملالت شروع به ناپدید شدن میکند

و بیاد داشته باشید: 
قلب هم هسته درونی شما نیست
آن فقط یک استراحت بین راهی است
در حرکت از ذهن به وجود،
قلب دقیقاً در وسط قرار دارد
هنگامی که شما به قلب برسید، آگاه خواهید شد که هنوز یک اقلیم عمیقتر وجود دارد. 
اما قلب، زندگی شما را پر از سرور، هیجان و تپش خواهد کرد. ملالت خواهد رفت، و همراه با رفتن ملالت، شما از یک اقلیم عمیقتر آگاه خواهید شد.

عمیقترین اقلیم، بُعد #وجود شما، درونیترین هسته شما، آن هسته درونی، شما را کاملاً و مطلقاً ارضا خواهد کرد.
رسیدن به آن، هدفِ سانیاس است رسیدن به آن، منظور و مقصدِ مدیتیشن است
از سر به قلب حرکت کن
اما قلب فقط باید به عنوان سنگ پرش استفاده شود
سر به شما علم میدهد، قلب، هنر میدهد
و وجود، که ماورای هردو است،
#دین ميدهد
#دین، سرور و وجد و خلسه است.
و ما در جستجوی آن هستیم.

#اشو
#کتاب_ذن_انتقال_خاص

Osho♨️
@WorldMeditation
https://www.instagram.com/WorldMeditation_1


تنها معیار برای آنکه بدانیم انسانی به بیداری رسیده است یا نه این است که:

انسانی که بیدار شده است،
هرگز از زندگی ناراضی نیست.
رضایتِ او، رضایت مطلق است.
شما نمی‌توانید او را از رضایتش جدا کنید.
شادی او به هیچ چیزی وابسته نیست،
پس نمی‌توانید او را ناشاد کنید.


هر چه پیش بیاید
او همچنان شاد باقی می‌ماند؛
پیروزی یا شکست،
زندگی یا مرگ،
با معشوق یا بدون معشوق...
تفاوتی ندارد.
حالت آرامش و راحتی او مطلق و تغییر ناپذیر است. زیرا او دیگر سرگشته نیست،
او مرکزیت یافته است.



Osho♨️
@WorldMeditation
https://www.instagram.com/WorldMeditation_1


زندگی مردم تقلید و کپی برداری است.
هیچ زیبایی و هیچ شور و حالی ندارد.
نمی توانی هیچ رقصی را در آن ببینی.
و هیچ بزم شادی را .
فقط اصل به رقص در می آید،
به آواز در می آید،
زیرا تو تنها زمانی که اصل باشی،
خوش و خرم می شوی.

اوشو


شناخت حقیقت

فقط با تفکر کردن به نتیجه‌گیری نخواهی رسید، باید وارد تجربه شوی.

حقیقت باید یک تجربه‌ی وجودی برای تو باشد. باید آن را زندگی کنی. و تنها با زندگی کردنِ آن است که آن را خواهی شناخت. و نه به طور معکوس.
چنین نیست که ابتدا آن را بشناسی و سپس آن را زندگی کنی، نه.

این را به طور سنتی به تو آموخته‌اند: که نخست حقیقت را بشناس و سپس آن را زندگی کن. اما این کاملاً بی‌معنی است.

حقیقت را زندگی کن
تا بتوانی آن را بشناسی.
زندگی کردن مقدم است،
تجربه کردن مقدم است.

و سپس سایه‌ی آن نیز روی هوش تو خواهد افتاد و هوشمندی تو از آن تجربه، ادراکِ تو را خواهد ساخت. 

تو حقیقت هستی.
نیازی نیست تا درباره‌ی آن بدانی، تو فقط باید در سکوت در دنیای درونت به آن گوش بدهی. باید ساکن شوی؛ آرام و ساکت، و ناگهان، حقیقت در تو طلوع خواهد کرد.

حقیقت از پیش در تو تعبیه شده است. تو موجودی الهی هستی، تو بودا هستی، تو این را فراموش کرده‌ای، فقط همین...
باید به خاطر بیاوری، تنها چیزی که نیاز است، یادآوری است.

چیزی را نباید به‌دست آورد،
تو از پیش همان هستی.
حقیقت، ماهیتِ وجودی تو است.
پس چیزی نیست که کسب شود.

تو در نوعی خواب فرو رفته‌ای.
بیدار شو، حقیقت را خواهی شناخت؛ و تو آن را همچون یک شئ نخواهی یافت. تو آن را عینِ وجود خودت خواهی یافت.

اوشو


در ژرفا، در درونی ترین مرکز،
هر کسی تنهاست
و به سبب آشنا نبودن با این تنهایی است
که احساس ترس میکنیم.
جهل و عدم آشنایی سبب ترس هستند.
وقتی که آشنایی وجود داشته باشد ،
ترس با بی ترسی و سرور جایگزین می شود.

در حیطه تنها بودن همان
"سات_ چیت_ آناندا "
"حقیقت_ آگاهی_ سرور "حاضر است.

با جهش درون تنها بودن خویش،
می توان به الوهیت دست یافت.

بنابراین من میگویم:
از تنها بودن با خود نترس و از آن فرار نکن، بلکه به درون خودت و تنهایی ات شیرجه بزن.
مروارید فقط با شیرجه زدن به اعماق اقیانوس یافت میشود.
جایی که فقط خودت هستی و خودت.


Osho ♨️
T.me/WorldMeditation
https://www.instagram.com/WorldMeditation_1


اگر به آنچه دوست مي داريد،
گوش فرا دهيد، مطابق ذهن كهنه خود عمل مي كنيد
اگر خلاف ذهن كهنه خود عمل كنيد، ‌رشد خواهيد كرد
رشد كردن به سادگي آنچه مردم تصور مي كنند، ‌نيست.
رشد كردن با درد همراه است...
و بيشترين درد را هنگامي متحمل مي شويد كه بايد خلاف علايقتان عمل كنيد.
آنكه در شما مي گويد:
«‌ من اين را دوست دارم و آنرا دوست ندارم »‌، كيست؟
اين ذهن كهنه شماست، نه خود شما
ذهن به شما مي گويد، در عادات قديمي ات باقي بمان؛‌ زيرا من آنرا دوست دارم.
گاهي لازم است خلاف آنچه دوست داريد، عمل كنيد.
هرگاه شيوه هاي قديمي خود را تغيير مي دهيد، دچار ناراحتي مي شويد.
درست مثل آموختن شيوه اي جديد براي انجام كاري؛
شيوه قديمي را خوب مي دانيد و با آن راحتيد.
آموختن شيوه جديد، معادل رفتار براساس نوعي بودن جديد است.
آنچه قديمي است، بايد بميرد و از ميان برود تا جديد و تازه جايگزين شود
اگر به قديم بچسبيد، ‌فضايي براي آمدن جديد وجود نخواهد داشت.

اوشو


Репост из: ✴️تبلیغات ویژه✴️
اگر احساس می‌کنید باید خلاقانه تر عمل کنید،
اگر دوست دارید چالش‌ها را بهتر درک کنید و
سریع‌تر برای مشکلاتتان راه‌حل بیابید این مجموعه کتاب را در اینجا دنبال کنید


چگونه تشخیص دهیم چه چیزی در زندگی مان واقعی است و چه چیزی دروغین است

تنها یک معیار وجود دارد
واقعی چیزی است که:
به تو سکوت و آرامش میبخشد و تــو را مطلقاً آسوده و ساکن میسازد
واقعی چیزی است که به تو آزادی میبخشد و تمام ترسها و خواسته ها و امیال را از تو بیرون میراند. واقعی انفجاری عظیم از رضایت و خوشی است که به هیچ دلیل بیرونی مرتبط نیست

و غیرواقعی، همواره بدبختی، اضطراب، تنش و اسارت را به دنبال خود دارد.

Osho ♨️
T.me/WorldMeditation
https://www.instagram.com/WorldMeditation_1


زيبايي پوچ است
لذت پوچ است
خنده پوچ است
تا مي تواني از اين پوچ ها گرآوري كن،
مردم چيزهاي عجيبي گردآوري مي كنند
تمبرهاي پستي!‌!
از پوچ ها مجموعه اي درست كن
و هر قدر بيشتر از پوچ ها داشته باشي، ‌ثروتمند تري

Osho ♨️
T.me/WorldMeditation
https://www.instagram.com/WorldMeditation_1


به هیچ کوششی از جانب تو نیاز ندارد؛
یک پذیرش ,
یک گشودگی در ذهن,
و یک قلبِ محبت آمیز کافی است.

در چنین حالتی همە ی آنچە را کە مدعیان و مبلغانِ مذاهب و مرتاض های هندی در میلیون ها تناسخ روح قادر بە انجامش نیستند
تو در یک لحظە تحقق می بخشی

اوشو


✳️ سرزنش

مردم همیشه آماده هستند تا دلایلی بیابند تا تو را سرزنش کنند.
تو را برای ساکت بودنت سرزنش می‌کنند.
اگر ساکت باشی تو را سرزنش می‌کنند:
“چرا ساکتی؟”
اگر زیاد حرف بزنی، تو را سرزنش می‌کنند:
“چرا زیاد حرف می‌زنی؟”
اگر خیلی کم سخن بگویی، تو را سرزنش می‌کنند:
“چرا اینقدر کم حرف می‌زنی؟”

هرکاری بکنی، تو را محکوم می‌کنند، چرا؟!
زیرا نفس آنان با سرزنش تو رضایت پیدا می‌کند.
هیچکس به نقص‌های خودش نگاه نمی‌کند و  همه قادر هستند تا اشتباهات دیگران را ببینند؛ نه فقط ببینند، بلکه تا حد ممکن آنها را بزرگنمایی کنند.

*مادر به سر دخترش در طبقه‌ی بالا فریاد می‌زند، “کارولین، اینهمه داد و فریاد را بس کن. چرا نمی‌تونی مثل برادرت تامی بازی کنی که صدایش در نمی‌آید؟”
کارولین پاسخ می‌دهد، “او نباید صدایش در بیاید! ما خانواده‌ی خودمان را بازی می‌کنیم. او پدر است و برای شام قدری دیر وارد شده، و من تو هستم!”

دیدن نقص‌های دیگران بسیار آسان است،
زیرا فرد می‌خواهد نقص‌های دیگران را ببیند. اگر نقصی وجود نداشته باشد، آنوقت اختراع می‌کند. نفس تو فقط می‌تواند با احساس برتری زنده بماند، پس تو از هرگونه نقص ممکن در دیگران استفاده می‌کنی تا احساس برتری کنی. سرزنش کردن دیگران چیزی نیست جز راهکار نفس برای احساس برتری
مراقب آن باش ...


دنیا همیشه راه‌هایی برای تحسین و راه‌هایی برای محکوم کردن پیدا می‌کند.
همیشه چنین بوده و خواهد بود.
آری،  گاهی قدری تحسین هم می‌کند؛
ولی فقط وقتی تو را تحسین می‌کند که تو به نفس آنان کمک می‌رسانی.
آنگاه تو را تحسین می‌کند.

برای نمونه، اگر به هندوها بگویی که دین آنان بزرگترین دین در دنیاست، تو را تحسین خواهند کرد.
چگونه می‌توانند مرا تحسین کنند؟
این غیرممکن است ...
زیرا من فقط حقیقت را بازگو می‌کنم:
که هیچ دینی بزرگتر از هیچ دین دیگری نیست؛ که تمام ادیان،  تاکید می کنم تمام ادیان همان دام و تله‌ی کشیشان هستند.
شاید کشیش priest را شانکاراچاریا shankaracharya بخوانی، شاید کشیش را پاپ pope بخوانی، اهمیتی ندارد
تمام مذاهب در چنگال سیاست‌پیشگان هستند ...

Osho ♨️
T.me/WorldMeditation
https://www.instagram.com/WorldMeditation_1


با دقت نگاه کن.
در هر جا که چیزی رشد می کند خداوند حضور دارد چرا که تنها خداوند رشد می کند. در هر چیز قابل رشد خدا حاضر است.

وقتی برگی جوان بر درختی ظاهر می شود خداوند است که در او رشد می کند.

وقتى قطرات اشک از چشمان زن یا مردی فرو می چکد این خداوند است که میگرید .

در هر کجا که زندگی جاری است ، خدا هم هست.
خوب گوش کنید.
نزدیکتر  بیایید.
با دقت احساس کنید‌.
آگاه باشید.
شما در سرزمین مقدس هستید.


Osho ♨️
T.me/WorldMeditation
https://www.instagram.com/WorldMeditation_1


به ياد بسپار:
تفاوت بین سرور و خوشحالی این است:

سرور، خوشحالی بدون هیجان است.
اگر هیجان باشد، دیر یا زود حوصله‌ات سر خواهد رفت، زیرا هیجان فقط وقتی هیجان است که، جدید باشد.

ولی چگونه می‌توانی و بارها و بارها در مورد یک چیز به‌ هیجان درآیی؟

در مورد یک زن یا مرد هیجان‌زده هستی، ولی وقتی ماه‌عسل تمام شد، آنوقت هیجان نیز تمام شده است. ازدواج تقریباً همیشه با پایان یافتنِ ماه‌عسل، پایان گرفته است!
آنگاه فقط سردردهای پس از مستی هست، زیرا تو در پیِ هیجان هستی،
و هیجان نمی‌تواند یک پدیده‌ی مداوم باشد.
تاوقتی‌که عشقِ تو خُنَک cool نباشد(نه سرد cold) محکوم است که به بی‌حوصلگی ختم شود
عشقِ سرد، مُرده است،
عشقِ خنک، زنده است،
ولی هیجانی در آن نیست
.

در دنیا همه چیز به بی‌حوصلگی ختم می‌شود، باید که چنین باشد. وقتی به درونی‌ترین رشته وجودت دست می‌یابی، بدون هیچ علتی شادمان هستی، بی‌دلیل خوشبخت هستی، بدون هیچ هیجانی شاد هستی.
حوصله‌ات هرگز سر نمی‌رود.
و این در عشق هم اتفاق می‌افتد.

تو نیاز به عشق داری زیرا:
فقط در عشق است که خودت را از یاد می‌بری؛
فقط در عشق است که فرد ناپدید می‌شود
نیازی به “من‌بودن” وجود ندارد.


با کسی که دوستش داری می‌توانی تنها باشی. حتی اگر معشوق حضور داشته باشد، می‌توانی تنها باشی.
عمیق‌ترین امکان در عشق این است که به تو کمک کند تا خودت را از یاد ببری.

ولی اگر مجبور باشی که پیوسته حضور دیگری را حمل کنی،
اگر مجبور باشی که مطابق با حضور او رفتار کنی،
اگر مجبور باشی که از مقررات رابطه پیروی کنی،
اگر مجبور باشی که حتی در عشق هم گفته‌هایت را برنامه‌ریزی کنی که چه بگویی و چه نگویی؛
آنگاه این عشق دیر یا زود ترش و تلخ خواهد شد، زیرا نفس‌آگاهی در آن وجود دارد.

هرگاه درمی‌یابی که نفس‌آگاهی تو در حال ناپدیدشدن است ـــ با الکل،
در عشق، در مراقبه ـــ احساس خوبی داری.
ولی الکل نمی‌تواند یک حالت پایدار به تو بدهد؛ عشق می‌تواند، ولی این امکان بسیار بسیار دشوار است.

به‌یاد بسپار که:
عشق از مراقبه دشوارتر است،
زیرا عشق یعنی زیستن با دیگری و زیستن بدون نفس خودت

مراقبه یعنی زیستن با خود و فراموش کردن دیگری بطور کل، پس سختی آن کمتر از عشق است.

برای همین است که کسانیکه می‌توانند عشق بورزند نیازی به مراقبه ندارند؛
آنان توسط عشق خواهند رسید


اوشو
بازگشت به منبع
سخنان اشو در مورد ذن

Показано 20 последних публикаций.