⭕️✍تلنگر
نوشته ای زیبا از دکتر سعید مهرپور به همسر مرحومش که در سانحه هوائی هواپیمای تهران یاسوج در بهمن ۹۶ درگذشت:
این استاد که یکی از بهترین جراح های ارتوپد و فلوشیپ جراحی ستون فقرات و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد، در اینستاگرام شخصی اش با انتشار عکس قبر همسرش نوشته است:
مریم عزیزم سلام.
من در چهل و یک سالگی به بسیاری از آن چیزهایی که امروز آرزوی جوانان و دانشجویان است رسیده ام:
پزشک ،
جراح ،
فوق تخصص ،
استاد
و حتی رییس !
اما امروز بعد از این راهِ دراز و پر مشقّت یک آرزو بیشتر ندارم. همه این ها را که برشمردم را پس بدهم . در عوض لحظه ای کنارِ تو بنشینم در چشمانت نگاه کنم و فنجان چایی با هم بنوشیم و این بار قول میدهم که چای را نه یکباره و داغ که با آرامش و پا به پای تو بنوشم.
مریم عزیزم ؛ این روزها جوانترها آنچنان برای پیشرفت، عجله دارند که نگاهِ مادر ؛ نفسِ پدر و عشقِ همسر را نمی بینند و برای رسیدنِ هر چه سریعتر به قله، بسیاری را در دامنه جای میگذارند.
مریم عزیزم ، من پشیمانم از تمامِ شبهایی که صحبتِ تو را نمی شنیدم و به فکرِ تشویقِ حاضرینِ در سخنرانیِ فردایم بودم. من پشیمانم.
مریم جان بگذار جوانترها را نصیحتی کنم،
در بالای قلّه ها و آن سوی ابرها خبری نیست
هر چه هست در دامنه زندگی شماست.
نوشته ای زیبا از دکتر سعید مهرپور به همسر مرحومش که در سانحه هوائی هواپیمای تهران یاسوج در بهمن ۹۶ درگذشت:
این استاد که یکی از بهترین جراح های ارتوپد و فلوشیپ جراحی ستون فقرات و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد، در اینستاگرام شخصی اش با انتشار عکس قبر همسرش نوشته است:
مریم عزیزم سلام.
من در چهل و یک سالگی به بسیاری از آن چیزهایی که امروز آرزوی جوانان و دانشجویان است رسیده ام:
پزشک ،
جراح ،
فوق تخصص ،
استاد
و حتی رییس !
اما امروز بعد از این راهِ دراز و پر مشقّت یک آرزو بیشتر ندارم. همه این ها را که برشمردم را پس بدهم . در عوض لحظه ای کنارِ تو بنشینم در چشمانت نگاه کنم و فنجان چایی با هم بنوشیم و این بار قول میدهم که چای را نه یکباره و داغ که با آرامش و پا به پای تو بنوشم.
مریم عزیزم ؛ این روزها جوانترها آنچنان برای پیشرفت، عجله دارند که نگاهِ مادر ؛ نفسِ پدر و عشقِ همسر را نمی بینند و برای رسیدنِ هر چه سریعتر به قله، بسیاری را در دامنه جای میگذارند.
مریم عزیزم ، من پشیمانم از تمامِ شبهایی که صحبتِ تو را نمی شنیدم و به فکرِ تشویقِ حاضرینِ در سخنرانیِ فردایم بودم. من پشیمانم.
مریم جان بگذار جوانترها را نصیحتی کنم،
در بالای قلّه ها و آن سوی ابرها خبری نیست
هر چه هست در دامنه زندگی شماست.