بیشتر ما فکر می کنیم که نتیجه منطقی محبت و لطف به دیگری، دریافت لطف و محبت است. این پیش فرض را اگر تغییر بدهیم، از بسیاری از زخم های ارتباطی کاسته می شود. خلاف تصور عمومی، اگر کسی به ما لطف و محبت ویژه کند و به خصوص در هنگامه سختی و آسیب پذیری دست مان را بگیرد، در نهانِ روان نسبت به آن فرد خشمگین می شویم. در ذهن به دنبال ویژگی های منفی او می گردیم و در نهایت حتی ممکن است از او فاصله بگیریم. این اتفاق میان روانکاو و مراجع نیز آنقدر شایع است که برایش اصطلاح و تحلیل وجود دارد اما حداقل در آن رابطه، روانکاو از پیش انتظار این خشم را دارد. در مناسبات ساده اجتماعی اما، اکثریت ما از این حس غافلگیر می شویم. به خصوص که بیشترین پاداشی که طالب آن هستیم «قدر دیدن» و «تحسین شدن» از جانبِ کسی است که به او محبت کرده ایم. زخمی که این قدرنادانستگی به روانِ ما می زند عمیق تر از زخم دشمنی است.
بهتر است پیش فرض را تغییر دهیم و آگاهانه ترین مرز روانی را میان خودمان و کسانی که به آنها لطفی ویژه کرده ایم قرار دهیم.
همه ی ما در یک شب زندگی میکنیم
اما هر کدام از ما یک تاریکی خاصی را سپری میکند...
شبت بخیر چون هیچکس نباید بدون شب بخیر بخوابه 🌙✨
@Spirit_and_life
بهتر است پیش فرض را تغییر دهیم و آگاهانه ترین مرز روانی را میان خودمان و کسانی که به آنها لطفی ویژه کرده ایم قرار دهیم.
همه ی ما در یک شب زندگی میکنیم
اما هر کدام از ما یک تاریکی خاصی را سپری میکند...
شبت بخیر چون هیچکس نباید بدون شب بخیر بخوابه 🌙✨
@Spirit_and_life