ترابیستم گفت: ینفرد پشت در اتاق گیر افتاده و کمک میخواد و تو تنها نفری هستی که میتونی نجاتش بدی و تو هیچ چیزی نداری که بتونی باهاش در و بشکنی و باز کنی، چی کار میکنی؟
گفتم: من درد و میشکنم
گفت: نمیشکنه
گفتم: کمک میخوام از کسی
گفت: کسی نیست که که بخواد کمکت کنه
گفتم: هیچکاری نمیتونم بکنم؟
گفت: نه
گفتم: پس باید چه کار کنم؟
گفت: رها کن.
گفتم: اونی که تو اتاقه، گذشتهی توئه
و اون هم داره خودش رو به تو یادآوری میکنه اما تو کاری نمیتونی براش بکنی. پس باید رهاش کنی.
و این بسیار دردناکه ولی تنها راه نجاته.
@Second_sun