دیشب در دیدار رئیس جمهور با حدود 12-13 نفر از اقتصاددانان که به دعوت ایشان و حول 4 سوال کلیدی که ایشان پرسیده شده بود به این سوالات اینگونه پاسخ دادم:
1- آیا با توجه به شرایط کشور الان انجام اصلاحات اقتصادی ممکن است؟
صحبت از امکان اکنون خطاست. اصلاحات اقتصادی الان انتخاب این دولت نیست، اجبار دولت است. اگر اصلاحات را انجام ندهید از ترس مرگ خودکشی کرده اید. یعنی از ترس اینکه احتمالا مردم با انجام اصلاحات ممکن است ناراضی شوند، با عدم انجام اصلاحات کاری میکنید که حتما ناراضی میشوند و زندگی آنها و آینده کشور نابود میشود.
از سوی دیگر تجربه جهان نشان میدهد که اصلاحات همیشه در بحران ها ممکن شده است. بحران های بزرگی نظیر باختن جنگ کریمه و مرگ سالخورده ها در انگلسی در 1860، کشته شدن رئیس جمهور در 1881 در آمریکا بعلت فساد، مرگ 500 هزار نفر در چین بعلت قحطی بزرگ و مرگ مائو، باخت فضاحت بار حزب گاندی در 1980 در هند و شرایط وخیم اقتصادی، تورمهای سه رقمی و فساد گسترده در ترکیه در پیش از سال 2000 و تحریم گسترده آفریقای جنوبی در 1994 همگی نشان از این دارد که بحرانهای بزرگ سبب تغییر معادلات قدرت در ائتلاف مسلط این کشورها شده و امکان اصلاحات سخت را فراهم کردند. اگرنه ذینفعان در شرایط عادی با انحراف سیاستها اجازه اصلاحات را نمی دهند.
2- اهمیت نسبی کدام اصلاحات بیشتر است؟
از بین بردن تحریم ها کار اقتصاددانان نیست. آن را باید بصورت جدی دولت پیگیری کند اما اگر بخواهیم اصلاحات اقتصادی را نام ببریم به ترتیب اولویت: اول انرژی، دوم انرژی، سوم انرژی و چهارم ارز. اگر انرژی هر چه سریعتر به مردم داده نشود و مردم قیمت آن را واقعی نکنند با حجم 127 میلیارد دلاری یارانه پنهان انرژی (مطابق گزارش IEA) که یک و نیم برابر حجم کل بودجه کشور است نه امکان کاهش کسری بودجه در ایران هست، به تبع نه امکان کاهش تورم، نه امکان بهبود شرایط ارزی (چون 20 میلیارد دلار قاچاق انرژی در صورت واقعی شدن قیمتها از بین رفته و به صادرات غیرنفتی را 40 درصد زیاد میکند و قابل تحریم هم نیست) و نه امکان تخفیف تحریمها وجود دارد.
نکات پایانی
و در آخر بدون پاسخ به 2 سوال پایانی عرض کردم که ایران با سرعت در حال شوروی شدن است. شوروی نه بخاطر رقابت با آمریکا، نه بخاطر نظامی گری (که نظامی گری آمریکا بیشتر بود)، نه بخاطر دخالت در جهان (که آمریکا بیشتر دخالت میکرد) که بخاطر بیعدالتی فرو پاشید! وقتی نظام قیمتهای آزاد در یک اقتصاد مخدوش شود، یا تخصیص به شدت نابرابر و ناعادلانه میشود یا کارمند دولت باید تخصیص را انجام دهد که باز هم یعنی فساد و نابرابری. نبود نظام قیمتها و نظام انگیزشی ناشی از آن اقتصاد شوروی و سپس نظام سیاسی آن را از هم پاشاند و زمانی اصلاحات را شروع کردند که بسیار دیر بود. ولی چین بسرعت این ایراد را فهمید و اصلاحات را زود شروع کرد و بسمت نظام قیمتهای آزاد حرکت کرد بصورتی که دولت فقط در حدود 1 درصد کالاها نظارت (نه قیمت گذاری) میکند ولی به نقل از آقای دکتر دانش جعفری وزیر اسبق که در جلسه حضور داشتند در ایران دولت تقریبا 70 درصد کالاها در اقتصاد را قیمت گذاری میکند!
عادلانه نیست که در بنزین دهک دهم 23 برابر دهک اول و یک درصد ثروتمند تقریبا بیش از هزار برابر ده درصد فقیر از یارانه بنزین بهره مند شوند، عادلانه نیست که در برق دهک دهم 7 برابر دهک فقیر، در دارو 13 برابر و بطور کلی در همه یارانه ها ده درصد ثروتمند تقریبا ده درصد فقیر جامعه از یارانه ها بهره مند شوند! اینها نه تنها عادلانه نیست که منطقی نیست نه تنها منطقی نیست که انسانی نیست.
دولت شما دولت حق و عدالت است. نفت و گاز مصرف داخلی (که معادل 5 میلیون بشکه نفت و معادل گاز است) را بصورت رایگان و بطور مساوی به همه مردم بدهید. این حق مردم است. نمیشود حق مردم را گران کنید. 80 درصد نفت و گاز داخلی را رایگان و مساوی به همه مردم بدهید و 20 درصد آن را هم بعنوان مالیات دولت بردارد. همین کسری بودجه دولت را بصورت کامل جبران میکند. مردم هم اگر خواستند نفت و گاز را رایگان به دیگران بفروشند و اگر نخواستند هم به هر قیمتی در سازوکار بورس کالا بفروشند. هیچکس طوری که قیمت دارد دارایی مردم را میفروشد دارایی خود را نمیفروشد. دولت نباید قیمت بگذارد. رایگان به مردم بدهد و خودشان هرکاری خواستند بکنند.
تنها راه همین است.
@sadegh_alhosseini
1- آیا با توجه به شرایط کشور الان انجام اصلاحات اقتصادی ممکن است؟
صحبت از امکان اکنون خطاست. اصلاحات اقتصادی الان انتخاب این دولت نیست، اجبار دولت است. اگر اصلاحات را انجام ندهید از ترس مرگ خودکشی کرده اید. یعنی از ترس اینکه احتمالا مردم با انجام اصلاحات ممکن است ناراضی شوند، با عدم انجام اصلاحات کاری میکنید که حتما ناراضی میشوند و زندگی آنها و آینده کشور نابود میشود.
از سوی دیگر تجربه جهان نشان میدهد که اصلاحات همیشه در بحران ها ممکن شده است. بحران های بزرگی نظیر باختن جنگ کریمه و مرگ سالخورده ها در انگلسی در 1860، کشته شدن رئیس جمهور در 1881 در آمریکا بعلت فساد، مرگ 500 هزار نفر در چین بعلت قحطی بزرگ و مرگ مائو، باخت فضاحت بار حزب گاندی در 1980 در هند و شرایط وخیم اقتصادی، تورمهای سه رقمی و فساد گسترده در ترکیه در پیش از سال 2000 و تحریم گسترده آفریقای جنوبی در 1994 همگی نشان از این دارد که بحرانهای بزرگ سبب تغییر معادلات قدرت در ائتلاف مسلط این کشورها شده و امکان اصلاحات سخت را فراهم کردند. اگرنه ذینفعان در شرایط عادی با انحراف سیاستها اجازه اصلاحات را نمی دهند.
2- اهمیت نسبی کدام اصلاحات بیشتر است؟
از بین بردن تحریم ها کار اقتصاددانان نیست. آن را باید بصورت جدی دولت پیگیری کند اما اگر بخواهیم اصلاحات اقتصادی را نام ببریم به ترتیب اولویت: اول انرژی، دوم انرژی، سوم انرژی و چهارم ارز. اگر انرژی هر چه سریعتر به مردم داده نشود و مردم قیمت آن را واقعی نکنند با حجم 127 میلیارد دلاری یارانه پنهان انرژی (مطابق گزارش IEA) که یک و نیم برابر حجم کل بودجه کشور است نه امکان کاهش کسری بودجه در ایران هست، به تبع نه امکان کاهش تورم، نه امکان بهبود شرایط ارزی (چون 20 میلیارد دلار قاچاق انرژی در صورت واقعی شدن قیمتها از بین رفته و به صادرات غیرنفتی را 40 درصد زیاد میکند و قابل تحریم هم نیست) و نه امکان تخفیف تحریمها وجود دارد.
نکات پایانی
و در آخر بدون پاسخ به 2 سوال پایانی عرض کردم که ایران با سرعت در حال شوروی شدن است. شوروی نه بخاطر رقابت با آمریکا، نه بخاطر نظامی گری (که نظامی گری آمریکا بیشتر بود)، نه بخاطر دخالت در جهان (که آمریکا بیشتر دخالت میکرد) که بخاطر بیعدالتی فرو پاشید! وقتی نظام قیمتهای آزاد در یک اقتصاد مخدوش شود، یا تخصیص به شدت نابرابر و ناعادلانه میشود یا کارمند دولت باید تخصیص را انجام دهد که باز هم یعنی فساد و نابرابری. نبود نظام قیمتها و نظام انگیزشی ناشی از آن اقتصاد شوروی و سپس نظام سیاسی آن را از هم پاشاند و زمانی اصلاحات را شروع کردند که بسیار دیر بود. ولی چین بسرعت این ایراد را فهمید و اصلاحات را زود شروع کرد و بسمت نظام قیمتهای آزاد حرکت کرد بصورتی که دولت فقط در حدود 1 درصد کالاها نظارت (نه قیمت گذاری) میکند ولی به نقل از آقای دکتر دانش جعفری وزیر اسبق که در جلسه حضور داشتند در ایران دولت تقریبا 70 درصد کالاها در اقتصاد را قیمت گذاری میکند!
عادلانه نیست که در بنزین دهک دهم 23 برابر دهک اول و یک درصد ثروتمند تقریبا بیش از هزار برابر ده درصد فقیر از یارانه بنزین بهره مند شوند، عادلانه نیست که در برق دهک دهم 7 برابر دهک فقیر، در دارو 13 برابر و بطور کلی در همه یارانه ها ده درصد ثروتمند تقریبا ده درصد فقیر جامعه از یارانه ها بهره مند شوند! اینها نه تنها عادلانه نیست که منطقی نیست نه تنها منطقی نیست که انسانی نیست.
دولت شما دولت حق و عدالت است. نفت و گاز مصرف داخلی (که معادل 5 میلیون بشکه نفت و معادل گاز است) را بصورت رایگان و بطور مساوی به همه مردم بدهید. این حق مردم است. نمیشود حق مردم را گران کنید. 80 درصد نفت و گاز داخلی را رایگان و مساوی به همه مردم بدهید و 20 درصد آن را هم بعنوان مالیات دولت بردارد. همین کسری بودجه دولت را بصورت کامل جبران میکند. مردم هم اگر خواستند نفت و گاز را رایگان به دیگران بفروشند و اگر نخواستند هم به هر قیمتی در سازوکار بورس کالا بفروشند. هیچکس طوری که قیمت دارد دارایی مردم را میفروشد دارایی خود را نمیفروشد. دولت نباید قیمت بگذارد. رایگان به مردم بدهد و خودشان هرکاری خواستند بکنند.
تنها راه همین است.
@sadegh_alhosseini