شیشه‌ی عمر


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Блоги


We should have carpe'd way more diems
ساکن سرزمین‌های غرب دور، روزمره‌نویس، نرد.
اینستاگرام:https://www.instagram.com/saara.verse/

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Блоги
Статистика
Фильтр публикаций


بعضی روز‌ها شادی ازم خیلی دوره.
بعضی روز‌ها غم دارم، استرس دارم، بار زندگی و مسوولیت‌های بزرگ‌سالی مثل یه کرکس عظیم نشسته رو شونه‌م.

امروز به این فکر می‌کنم که، روز‌هایی تو زندگی بودن که خوشحالی همین‌قدر نزدیک بود. روی میز. خوش‌بختی یه لیوان سوخاری پر از سس پنیر و یه کاسه سیب‌زمینی فرفری بود. خوشحالی پوشیدن تی‌شرت ست با یار، و نشستن تو رستوران جدید شهر، و دوست داشتنِ آدمی بود که اون سر میز نشسته.

اون روز گذشت، این روز هم می‌گذره. روزای پر از پنیر و سیب‌زمینی‌های فرفری و گاز زدن به برگر یار تو راهن، دوباره.


اینو مواج درباره این پست نوشته.
راستش من فکر می‌کنم اگه برای دل خودمون می‌نویسیم، دیگه فرقی نداره که ۱۰۰ نفر می‌خونن یا ۵۰۰۰ نفر. تا وقتی کسی هست که بخونه و تنها نباشیم، خوبه و اهمیتی نمی‌دیم احتمالا.
اون پست بیشتر برای افرادی صادقه که می‌خوان تو کانال‌نویسی به محبوبیت و

شهرت و موفقیت برسن. حالا یا چون نوشتن رو دوست دارن و می‌خوان نوشته‌هاشون دیده شه، یا چون می‌خوان سکوی پرتابش کنن برای کار دیگری.

وگرنه ما که نشستیم دور هم و داریم درباره پیش‌بینی موش‌خرماهای نووا‌اسکوشیا از هوای زمستون صحبت می‌کنیم. 😁

314 0 0 11 13

Репост из: وادیِ حِیْرَت
لطفا کمک کنید که ۳۳۰ مون رو با دو تا ممبر اصیل و خوانا دوباره برگردونیم. 🙃




امروز یه جمله جالب شنیدم.
People only care about the behind the scenes, if there is a scene worth getting behind.
مردم فقط جایی دوست دارن پشت صحنه رو ببینن، که صحنه‌ای باشه که ارزش نگاه انداختن به پشت پرده‌ش رو داشته باشه.

به نظرم واسه ما‌ها که روزمره‌نگار هستیم، نکته جالبیه که می‌شه روش فکر کرد. تعریف کردنِ این‌که امروز چی کار کردم، کیا رو دیدم، چیا خوردم و چه حس‌هایی داشتم، همه‌ش پشت صحنه‌ست. آیا من صحنه‌ی جالبی ساخته‌م که کسی بخواد پشت پرده‌ش رو‌ نگاه کنه؟ یا فقط نشسته‌م خاطره تعریف می‌کنم مثل هزار هزار نفر دیگه؟

939 0 20 10 27

ما واسه هر استان موش‌خرمای جدا داریم. اسماشون ثابته، و هر کدوم بمیره یه جایگزین با همون اسم به جاش استخدام می‌شه.

امسال ویلی (واحد انتاریو) و بیلی (واحد آلبرتا) و مِرو (منیتوبا) گفته‌ن زمستون کوتاهه، ولی سم و لوسی (نووا اسکوشا) و فرد (کبک) و ویولت (بریتیش کلمبیا) مخالفت کرده‌ن. 😁

676 0 6 12 12

Репост из: Where is Paradise?!
بچه‌ها بیایید از مناسبت خنده‌دار امروز بگم براتون

Groundhog Day

روز موش خرمایی

حالا قصه چیه؟ اینه که این موش مذکور داستان، جناب فیل رو روز دوم فوریه از خونه‌ش به زور در میارن و می‌ذارن ببین سایه‌ش پیداس یا نه، اگه پیدا باشه یعنی زمستون ۶ هفته دیگه ادامه داره و اگه نباشه یعنی زمستون تموم شده.
امسال هم با دبدبه و کبکبه و در حضور خیلی عظیمی از مردم و خبرنگارها، فیل جان اومدن بیرون و سایه داشتن و زمستون هنوز هست.


حالا بگذریم از اینکه معلومه اگه اون روز ابری باشه سایه نداره:)) و تا حالا ۳۵ درصد درست پیش‌بینی کرده، یعنی حتی تصادفی هم درست نبوده پیش‌بینیا😁


ظاهرا اولش قصه با خارپشت شروع شده و بعد حیوونش عوض شده

373 0 3 26 10

نه، فقققققط اونایی که بوی بهار به مشامشون رسید می‌تونن فوروارد کنن. :))


بچه‌ها ولی سگ کشیدن از گربه کشیدن خیلی سخت‌تره. خیلی دارم سرویس می‌شم سر این سری. :))

315 0 0 12 11

چون که با این‌که هوا امروز منفی ۱۵ بود، ولی همه‌ش شیش هفته تا عید مونده.
سهمیه #کیوت‌جات امروز. بهار هاپووالدی. از روی این!

ویدئوی نوب‌آرتش رو با یه سبک جدید ضبط کردم. لطفا بعد از تماشا کردنش بهم بگید جالب شده یا نه؟

[اگر بوی بهار اومد زیر دماغتون، فوروارد کنین چهار نفر دیگه هم تماشا کنن. شاید اونام دلشون به نزدیک بودن بهار گرم شه. 😐]

781 0 7 30 16

احساس می‌کنم خیلی وقته دیگه ابزار فیزیکی اختراع نکردیم. منگنه‌ای، تلسکوپی، تلمبه‌ای، اسطرلابی، چیزی. همه فقط نشسته‌ن پای کامپیوتر، صفر و یک می‌دن بیرون.

410 0 4 21 31

شاید بپرسید بعدش چی شد.

دختره یه کم ماتش برد. منم شونه بالا انداختم، چون حق گفته بودم خدایی. ما کمی اون‌جا ایستادیم و زل زدیم به هم. بعد اولین انسان چشم‌رنگی‌ای که در عمرم از نزدیک دیده‌م، که خواهر‌زاده‌ی مدیر مدرسه بود و تو جشن شکوفه‌ها مسوول پخش کردن جایزه‌ها کرده بودنش، و قدش هم بلند و مو‌هاش هم بور بود، و خداوند از هر زاویه‌ای که فکرش رو بکنی همین‌جور نعمت و پریویلج ریخته بود تو دامنش، وارد مکالمه‌مون شد و کیک رو گرفت با دست به دو نیم تقسیم کرد‌، و نشون داد که خداوند از نعمت عقل هم بی‌نصیبش نگذاشته.

اسمش پرنیان بود گمونم. اسمش هم قشنگ بود. اخلاقشم قشنگ بود. بسیار خاکی و خودمونی. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش.

444 0 1 19 50

من شما رو با این خاطره تنها می‌ذارم:
کلاس اول دبستان، روز اول مهر، زنگ تفریح اول. تنها داشتم واسه خودم تو حیاط مدرسه می‌پلکیدم و ترس از تنها موندن مثل یه کوله‌پشتی پر از کتاب نشسته بود رو شونه‌م. در همین حین، از ناکجای حیاط، یک دختری اومد سراغم. گفت من یه کیک دارم، بیا با هم نصفش کنیم و دوست شیم. یه نگاه به دختره کردم، یک نگاه به کیک پم‌پم تو دستش، و گفتم «الان نمی‌تونم نصفش کنم، خط‌کشم تو کلاسه».


یه نگاه بنداز ببین کامنتا جایی نیفتاده؟ 😒😁


بنده امروز نصف روز مرخصی گرفته بودم که برم دفتر سرویس‌انتاریو و بهشون بگم بنده در استان بغلیتون گواهینامه داشتم، لطفا گواهینامه منو تبدیل کنید به گواهینامه انتاریویی.
یک ساعت معطلم کردن، آخرشم فرمودند که سیستم کل استان کبک قطعه و سابقه رانندگیتو نمی‌ده. برو خونه بعدا با پرینت سابقه‌ت بیا. تازه اون موقع هم ما امتحان رانندگی کبک رو قبول نداریم، چون زیر یک سال سابقه داری. باید از اول امتحان شهر بدی.

استان‌های کانادا ورق‌بازیای هم‌دیگه رو قبول ندارن. شما اگر گواهینامه کبک داشته باشی، وقتی می‌ری آلبرتا باید گواهینامه‌ت رو عوض کنی. اگر تو انتاریو بیمه استانی باشی، تو بریتیش‌کلمبیا باید از اول کارت بیمه بگیری.
می‌تونین تصور کنین اگه ما همچین قوانینی داشتیم،‌ تقسیم کردن استان‌ها چقدر سخت‌تر و پر‌هزینه‌تر می‌شد؟ می‌اومدن می‌گفتن از فردا عزیزانی که در شهر مشهد زندگی می‌کنن، گواهینامه‌ی خراسانیشون رو باید با گواهینامه خراسان رضویوی عوض کنن. یا مثلا می‌اومدی از فارس جابجا شی به مرکزی، می‌گفتن باید امتحان آیین‌نامه استان مرکزی رو بدی که بهت گواهینامه بدیم.

472 0 3 27 28

اومدم بگم من فقط ۲۸ تا استان اصلی رو قبول دارم و این سه تایی که طی ۲۰ سال اخیر اضافه شده (دو تا خراسان‌ جدید‌ها و البرز) تو کتم نمی‌رن.

رفتم درآوردم دیدم گلستان و قزوین و قم و اردبیل هم جدیدن. اواسط دهه هفتاد تاسیس شده‌ن.
واه. 😶

439 0 2 59 18

خیلی عجیبه که آمریکایی‌ها اسم ایالت‌هاشونو می‌ذارن رو بچه‌هاشون. آریزونا، داکوتا، مونتانا.
فکرشو بکن یکی اسم بچه‌ش رو بذاره سمنان. 😶

459 0 5 38 34

#از_مسیر_امروز
ساختمون قدیمی Bank of Toronto

434 0 1 15 12



تیلور تاملینسون رو از نزدیک دیدیم. 🤩
اون‌قدر خندیدم که همه عضلات لپم درد می‌کنن.

خیلی حس عجیبی بود که توی یه سالن با اون همه جمعیت ببینیمش. اولا که آدمای معروف چقدر از نزدیک و سه‌بعدی متفاوتن. 😐 بعدش، من از وقتی جوجه و خیلی کم معروف بود دنبالش می‌کنم. احساس می‌کردم بچه‌ی خودم بزرگ شده و داره موفقیت‌های بزرگ کسب می‌کنه. (حالا از من بزرگ‌تره ها بدبخت. 😂)

این همچنین اولین خرج بزرگِ زندگیِ بزرگسالیم بود که برای یه کارِ بیهوده انجام دادم، فقط چون دلم می‌خواست. سه تا بلیت سه‌روزه‌ی اتاکوکان خرجش شد. 😶

بهتون توصیه می‌کنم استند‌آپ‌های نتفلیکسش رو ببینین حتما. (به والدینتون توصیه نمی‌کنم ولی. 😬)

474 0 6 12 19
Показано 20 последних публикаций.