Souvenirs D'un Autre Monde


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Искусство


( هنر ماندگار است و زندگی کوتاه )
- بقراط









t.me/HidenChat_Bot?start=5162420684
https://boxd.it/7ZFC7

Связанные каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Искусство
Статистика
Фильтр публикаций


حالا من اینجا پست های مفید رو گلچین کردم و میتونید ازینجا دنبال کنید.
از قرون وسطی هم فردا پس فردا یه مقدمه‌ و پیش‌گفتاری میذارم.


Before I lose control
If I say nothing at all
What is left to lose
If I hide behind these walls
I'll never disappoint you
If I say nothing at all
I have no excuse
And I'll always take the fall
If it means I still have you



خیلی خب دوستان ما در بخش چهارم و آخر خوندیم که تئودوسیوس یکم تونست هم روم شرقی و هم روم غربی رو باهم یکپارچه کنه و تنها پادشاه امپراتور روم باقی بمونه ولی خب خیلی دووم نیاورد و بعد از چندماه قبل ازینکه بمیره امپراتوری رو تقسیم کرد و تحویل داد به دو پسرش آرکادیوس در نیمه شرقی امپراتوری و هونوریوس در غرب.
و عملا امپراتوری روم به طور رسمی به دو قسمت تقسیم میشه. ازین به بعد دیگه این دو بخش هیچ ربطی به هم نداشتن و هر دو سیاست، زبان، دین و .. مخصوص خودشون رو داشتند.
بریم بخونیم که سرنوشت این دو سرزمین چی میشه. روم شرقی چطور پیشرفت میکنه. روم غربی چرا سقوط میکنه و دوران قرون وسطی چطور آغاز میشه...

- پایان امپراتوری روم غربی و تولد قرون وسطی -
‌‌


© "Drawing woman surrounded by her children" by Pablo Picasso - 1950


© "Woman sitting in an armchair" by Pablo Picasso - 1948


© "The Rommel Pot Player" by Frans Hals - 1618


This is me, for forever
One of the lost ones

The one without a name
Without an honest heart as compass

This is me, for forever
One without a name
These lines the last endeavor
To find the missing lifeline


چگونه تو را دوست دارم؟ بگذار راه‌هایش را بشمارم.
تو را تا عمق و پهنا و بلندی
روح من که قادر به دیدن نیست، دوست دارم
برای نهایت وجود و کمال ایده‌آل.
تو را تا سطح نیازهای روزمره‌ام
در سکوت‌ترین نیازها، در نور خورشید و شمع دوست دارم.
تو را آزادانه دوست دارم، همانطور که انسان‌ها برای حق می‌کوشند.
تو را خالصانه دوست دارم، همانطور که از ستایش می‌گریزند.
تو را با شوری که در رنج‌های قدیمم گذاشته شده
و با ایمان دوران کودکی‌ام دوست دارم.
تو را با عشقی دوست دارم که گویی
با مقدسان از دست رفته‌ام از دست داده بودم.
تو را با نفس، لبخندها، اشک‌ها
و تمام عمرم دوست دارم؛ و اگر خدا بخواهد،
بعد از مرگ، تنها تو را بهتر دوست خواهم داشت.

- الیزابت برت براونینگ


بازار برده فروشان.

© "Slave Market" by
Jean-Leon Gerome - 1937


© "Portrait of Marie-Thérèse Walter with garland" by Pablo Picasso - 1937





‌رسیدیم به بخش چهارم، در این بخش قراره یه نیم نگاهی به سرگذشت یکی از مهم‌ترین امپراتور های روم یعنی "تئودوسیوس اول" داشته باشیم و ببینیم اصلا چطور شد که به حکومت رسید، روم رو مجددا متحد و يکپارچه کرد و تبدیل به آخرین آگوستوس (امپراتور) امپراتوری عظیم روم شد.

- امپراتوری روم: بخش چهارم – آشفتگی قدرت در غرب و پایان دوگانگی در امپراتوری -



"هر آنچه سرنوشت بشر است،
می‌خواهم در عمیق‌ترین وجودم بچشم.
می‌خواهم والاترین و پست‌ترین را دریابم،
اندوه و شادی‌اش را بر سینه‌ام حمل کنم،
و بدین‌گونه وجود یگانه‌ام را به شکلی تایتان‌وار گسترش دهم،
و در نهایت، با همه‌ی دیگران فرو روم."

— گوته





در بخش دوم خوندیم که کنستانتین اول چطور به قدرت رسید و سه پسر خودش رو جانشین خودش کرد و هرکدوم از جانشینانش چه عنوانی رو بدست آوردند. اما این تقسیم قدرت بین پسران کنستانتین هم به این راحتی ادامه نداشت. در ادامه هم ما شاهد جنگ‌ها و شورش‌هایی بودیم که موجب تحولات زیادی در امپراتوری شد. و جریان یکی از مهم‌ترین اتفاقات مربوط به دوران حکومت کنستانتیوس دوم یعنی جنگ با شاپور دوم رو هم خوندیم که روم با مشکلات جدی مواجه شد. این جنگ‌ها و کشمکش‌های داخلی دست به دست هم دادن تا سرانجام یک ژنرال‌ قدرتمند و محبوب، علیه کنستانتیوس شورش کند و به عنوان امپراتور جدید روم برگزیده شود.
در بخش سوم هم قراره سرنوشت این امپراتور جدید روم رو بفمهمیم و ببینیم استراژی وی برای اداره حکومت و مقابله با ایران چی هست و در نهایت چه کسی جانشین‌اش میشه.

- امپراتوری روم: بخش سوم – از جنگ‌های ایران تا مرگ ژولیان و آغاز سلطنت والنتینیان‌ها -



Will those signs lead me out of here?
Well, just take me somewhere
To the plains where angels sing
Through the chime and the clattering




زمان پر از فریاد است؛ از این شب آخر
تمام غم‌ها به روشنایی فرود آمدند.
صدایی می‌گوید: "بیدار شو، قبل از آنکه مرگ برسد،
وگرنه تو را به تاریکی خواهند راند."
زمان پر از فریاد است؛ از این شب آخر
چرا می‌ترسم، نمی‌دانم چرا.


خانم جین بردن رو هم ببینید که چقدر زیباست.


آقای ویلیام موریس، هنرمندی که بیشتر به خاطر طراحی‌ پارچه، اشعار و آثار دستی‌اش شناخته میشه، فقط یک نقاشی تکمیل‌شده روی بوم داره. پس بد نیست که داستان و جزئیات این اثر رو بدونیم.

این تنها نقاشی تکمیل‌شده روی بوم ویلیام موریس است (ویلیام موریس بیشتر در شاخه های طراحی پارچه، ترجمه، ادبیات، طراحی روی چوب و ... فعالیت داشت). این اثر پرتره‌ای از جین بردن، همسر آینده‌ی موریس است و گفته می‌شود که او کار روی این نقاشی را در دوران ابتدایی رابطه‌شان آغاز کرده است. پیش‌تر این تصویر به عنوان "ملکه گوئنویر" شناخته می‌شد، زیرا موریس نخستین مجموعه شعر خود با عنوان "دفاع از گوئنویر" را در مارس 1858 منتشر کرد. اما پژوهش‌های اخیر نشان داده‌اند که این نقاشی در واقع افسانه "ایزولت و تریستان" را نشان می‌دهد.

ایزولت و تریستان افسانه‌ای با ریشه‌های سلتیک است که در قرون وسطی توسط توماس مالوری شهرت یافت و موریس نیز بر اساس این روایت نقاشی‌اش را خلق کرده است. ایزولت به نظر می‌رسد که تازه از تخت‌خواب برخاسته باشد، جایی که یک سگ کوچک خاکستری‌رنگ میان ملحفه‌های چروکیده خوابیده است. او با حالتی غم‌زده در اتاق کوچک خود ایستاده است، در حالی که احساساتش نسبت به تریستان با شاخه‌های رزماری که نماد یادآوری است و در تاجش قرار دارد، و همچنین کلمه‌ی DOLOURS (اندوه) که بر آینه‌اش نوشته شده، تقویت می‌شود.
رنگ‌های غنی، تأکید بر الگوها، و جزئیاتی مانند کتاب مقدس تذهیب‌شده نشان می‌دهند که استعداد واقعی موریس در چه زمینه‌ای بوده است. او در نقاشی فیگوراتیو چندان مهارت نداشت و بیشتر در زمینه تذهیب، گلدوزی، و نجاری توانمند بود. موریس ماه‌ها برای این نقاشی تلاش کرد و بسیاری از اجزای مبلمان تصویر، مانند فرش ترکی، پارچه گلدوزی‌شده ایرانی، و پرده‌های سفید تخت، احتمالاً از مجموعه شخصی او بودند.

روایت عاشقان ناکام شامل تمام عناصر رمانس‌های قرون وسطی است (اشتیاق بی‌فرجام، فضیلت، شرافت و جوانمردی) که باعث جذب پیشارافائلی‌ها به ادبیات و هنر آن دوره شد. در صحنه به تصویر کشیده‌شده، ایزولت در سوگ تبعید تریستان است؛ شوالیه‌ای که برای آوردن او از ایرلند جهت ازدواج با شاه مارکِ کورنوال فرستاده شد، اما در مسیر، این دو دلباخته یکدیگر شدند. این داستان، پیش‌تر توسط موریس در نقاشی‌های دیواری اتحادیه آکسفورد بازنمایی شده بود و تأثیر هنرمندان پیشارافائلی، که او در این پروژه با آنها همکاری داشت، در این اثر کاملاً مشهود است. در عین حال، می‌توان نشانه‌هایی از همسویی این اثر با جنبش نوپای نمادگرایی در اروپای قاره‌ای مشاهده کرد؛ سگی که بر روی تخت دیده می‌شود و طبق داستان مالوری، تریستان آن را به ایزولت هدیه داده است، نماد وفاداری است؛ همچنین شاخه‌های رزماری در تاج او، یادآور خاطرات و یادبودها هستند.

این نقاشی به شکل‌های گوناگون به زندگی هنری و شخصی ویلیام موریس اشاره دارد. اگرچه نقاشی فیگوراتیو هرگز زمینه اصلی فعالیت او نبود، اما در جزئیات دقیق این اثر می‌توان نشانه‌هایی از مسیر آینده او به‌عنوان یک طراح و صنعتگر یافت. بر روی تخت، نسخه‌ای خطی و تذهیب‌شده دیده می‌شود که شبیه به نسخه‌هایی است که موریس بعدها با چاپخانه Kelmscott Press تولید کرد. در عین حال، پارچه‌ها و پرده‌های مجلل موجود در صحنه یادآور منسوجات و فرشینه‌هایی هستند که او بخش اعظم دوران حرفه‌ای خود را صرف طراحی و ساخت آنها کرد.
مدل نقاشی، جین بوردن، با ویژگی‌های برجسته و قدرتمندش که تجسم ایده‌آل زیبایی در نگاه پیشارافائلی بود، توجه دوست و راهنمای موریس، دانته گابریل روستی، را نیز به خود جلب کرد. جین در طول زندگی، رابطه‌ای عاشقانه و طولانی‌مدت با روستی داشت که موریس با ناخرسندی آن را تحمل می‌کرد.

Показано 20 последних публикаций.