🟦 چگونه ايده هاي ماندگار توليد كنيم؟
برادران هیث، نویسندگان کتاب ایده عالی مستدام (انتشارات آریانا قلم)، پس از بررسی صدها ایده ماندگار در دنیا، شش اصل مشابه را در آنها به شرح زیر مشاهده کردند:
اصل اول: سادگی
وکیل مدافع موفقی میگوید "اگر شما در دادگاه، درباره ده نکته بحث کنید، حتی اگر همه آنها نکات خوبی باشند، هنگامیکه قضات به اتاق هیئت منصفه میروند هیچکدام از آنها را به خاطر نمیآورند". برای کاهش اضافههای ایده و رساندن آن به مفهوم اصلی، باید در کاهش و حذف مسلط باشیم و میبایست بیرحمانه اولویتبندی کنیم. ماموریت ما فقط کوتاه گفتن چیزها نیست، عبارات بسیار کوتاه الزاماً ایدهآل نیستند. گفتار حکیمانه، ایدهآل است. باید ایدههایی بسازیم که علاوه بر سادگی، عمیق و با مفهوم باشند.
اصل دوم: غیره منتظره بودن
میتوانیم از غافلگیر کردن برای جلب توجه افراد استفاده کنیم؛ احساسی که نقش آن افزایش هوشیاری و تمرکز است. اگر پیام ما از میان پارازیتها عبور نکند و توجه افراد را جلب نکند، نمیتوانیم به پیش برویم. اگر استفاده از غافلگیری در خدمت پیام اصلی ما باشد، بسیار قدرتمند خواهد بود. اما غافلگیری زیاد طول نمیکشد. برای بردباری افراد در توجه به ایده، باید اشتیاق و حس کنجکاوی ایجاد کنیم.
اصل سوم: ملموس بودن
باید ایده خود را در چارچوب اطلاعات ملموس و فعالیتهای انسانی توضیح دهیم. ایدههای ماندگار به طور طبیعی پر از تصاویر واضح و ملموساند. ایدههای ملموس راحتتر به یاد آورده میشوند. اما ممکن است این سوال را بپرسید که چه چیزی موضوعی را ملموس میکند؟ پاسخ ساده این است که چیزی را که بتوان با حواس پنجگانه خود بررسی نمود، ملموس است.
اصل چهارم: باورپذیر بودن
ایدههای ماندگار باید اعتبار خود را داشته و باورپذیر باشند. به راههایی نیاز داریم تا افراد، خود ایده ما را بیازمایند. در تنها مناظره ریاست جمهوری در سال 1980 میان رونالد ریگان و جیمی کارتر، ریگان میتوانست آمارهای بیشماری را که نشاندهنده رخوت اقتصادی بودند، بیان کند. به جای آن، وی از سوال سادهای استفاده کرد: "قبل از اینکه رای بدهید از خود بپرسید آیا وضع من از چهار سال قبل بهتر شده است؟".
اصل پنجم: احساسی بودن
باید کاری کنیم تا حس خاصی در مخاطبان ایده ایجاد شود. هدف از احساسی کردن پیامها این است که کاری کنیم دیگران به آن اهمیت بدهند. احساسات باعث برانگیخته شدن افراد برای اقدام میشود. فراموش نکنید مردم معمولا" به خودشان اهمیت میدهند؛ لذا سعی کنید علایق و سلایق شخصی آنها را در ایده خود مورد توجه قرار دهید.
اصل ششم: داستانی بودن
باید داستان بگوییم. آتشنشانان بعد از هر آتشسوزی داستان خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند و با این کار تجربیات خود را چند برابر میکنند. شنیدن داستانها مانند شبیهساز پرواز عمل میکند که ما را برای پاسخ سریعتر و موثرتر آماده میسازد. داستانها میتوانند به طور همزمان، احساس و ادراک ما را درگیر خود سازند. داستانها ماندگاری بالایی دارند و پیام خود را ساده و با احساس منتقل میکنند.
📸 کانال مدیریت با MBA
🔴@MBAevent
برادران هیث، نویسندگان کتاب ایده عالی مستدام (انتشارات آریانا قلم)، پس از بررسی صدها ایده ماندگار در دنیا، شش اصل مشابه را در آنها به شرح زیر مشاهده کردند:
اصل اول: سادگی
وکیل مدافع موفقی میگوید "اگر شما در دادگاه، درباره ده نکته بحث کنید، حتی اگر همه آنها نکات خوبی باشند، هنگامیکه قضات به اتاق هیئت منصفه میروند هیچکدام از آنها را به خاطر نمیآورند". برای کاهش اضافههای ایده و رساندن آن به مفهوم اصلی، باید در کاهش و حذف مسلط باشیم و میبایست بیرحمانه اولویتبندی کنیم. ماموریت ما فقط کوتاه گفتن چیزها نیست، عبارات بسیار کوتاه الزاماً ایدهآل نیستند. گفتار حکیمانه، ایدهآل است. باید ایدههایی بسازیم که علاوه بر سادگی، عمیق و با مفهوم باشند.
اصل دوم: غیره منتظره بودن
میتوانیم از غافلگیر کردن برای جلب توجه افراد استفاده کنیم؛ احساسی که نقش آن افزایش هوشیاری و تمرکز است. اگر پیام ما از میان پارازیتها عبور نکند و توجه افراد را جلب نکند، نمیتوانیم به پیش برویم. اگر استفاده از غافلگیری در خدمت پیام اصلی ما باشد، بسیار قدرتمند خواهد بود. اما غافلگیری زیاد طول نمیکشد. برای بردباری افراد در توجه به ایده، باید اشتیاق و حس کنجکاوی ایجاد کنیم.
اصل سوم: ملموس بودن
باید ایده خود را در چارچوب اطلاعات ملموس و فعالیتهای انسانی توضیح دهیم. ایدههای ماندگار به طور طبیعی پر از تصاویر واضح و ملموساند. ایدههای ملموس راحتتر به یاد آورده میشوند. اما ممکن است این سوال را بپرسید که چه چیزی موضوعی را ملموس میکند؟ پاسخ ساده این است که چیزی را که بتوان با حواس پنجگانه خود بررسی نمود، ملموس است.
اصل چهارم: باورپذیر بودن
ایدههای ماندگار باید اعتبار خود را داشته و باورپذیر باشند. به راههایی نیاز داریم تا افراد، خود ایده ما را بیازمایند. در تنها مناظره ریاست جمهوری در سال 1980 میان رونالد ریگان و جیمی کارتر، ریگان میتوانست آمارهای بیشماری را که نشاندهنده رخوت اقتصادی بودند، بیان کند. به جای آن، وی از سوال سادهای استفاده کرد: "قبل از اینکه رای بدهید از خود بپرسید آیا وضع من از چهار سال قبل بهتر شده است؟".
اصل پنجم: احساسی بودن
باید کاری کنیم تا حس خاصی در مخاطبان ایده ایجاد شود. هدف از احساسی کردن پیامها این است که کاری کنیم دیگران به آن اهمیت بدهند. احساسات باعث برانگیخته شدن افراد برای اقدام میشود. فراموش نکنید مردم معمولا" به خودشان اهمیت میدهند؛ لذا سعی کنید علایق و سلایق شخصی آنها را در ایده خود مورد توجه قرار دهید.
اصل ششم: داستانی بودن
باید داستان بگوییم. آتشنشانان بعد از هر آتشسوزی داستان خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند و با این کار تجربیات خود را چند برابر میکنند. شنیدن داستانها مانند شبیهساز پرواز عمل میکند که ما را برای پاسخ سریعتر و موثرتر آماده میسازد. داستانها میتوانند به طور همزمان، احساس و ادراک ما را درگیر خود سازند. داستانها ماندگاری بالایی دارند و پیام خود را ساده و با احساس منتقل میکنند.
📸 کانال مدیریت با MBA
🔴@MBAevent