یه دوست دخترداشتم دوستش طراح بود
برای تولدش میخواستم یکی از عکسامونو طراحی کنه رفتم پیشش
دوست دخترم یهو سر رسید یک الم شنگه ای به پا کرد که تو داری خیانت میکنی
لامصب اصلا مهلت نمیداد شورتمو بپوشم براش توضیح بدم
برای تولدش میخواستم یکی از عکسامونو طراحی کنه رفتم پیشش
دوست دخترم یهو سر رسید یک الم شنگه ای به پا کرد که تو داری خیانت میکنی
لامصب اصلا مهلت نمیداد شورتمو بپوشم براش توضیح بدم