🎙 #مدح از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_ولادت_امامسجاد_۱۴۰۳
📍 #هیئت_رایة_العباس "علیهالسلام"
🏷 #امام_سجاد (ع)
نسیم آورد بوی عطر بهاران
فضا گشته خرّم، چو روی نگاران
سما سرختر از رخ لالهرویان
زمین سبزتر از خطّ گلعذاران
ملک مشک افشاند از عطر گیسو
فلک بر زمین بارد اختر چو باران
ندا میدهد مرغ شب لحظهلحظه
که روشن شده چشمِ شبزندهداران
جمال خدا را به بیت ولایت
بیایید یاران! ببینید یاران!
عروس محمّد، علی زاد امشب
ولی خدا را، ولی زاد امشب
ألا ای همه خلق عالم خدا را
خدا خوانده امشب شما را شما را
برآیید از پردهی تیرگیها
ببینید بیپرده روی خدا را
در آغوش فلک نجات دو عالم
ببینید روشن چراغ هدا را
ببینید در لیلهی پنجِ شعبان
رخِ چارمین حجّت کبریا را
بگردید دور حریم جمالش
ببینید هم مروه را، هم صفا را
امام شهیدان که جان است جان را
گرفته در آغوش، جان جهان را
دل عالمی بسته بر تار مویش
ز شمس الضّحی برده دل، ماه رویش
حیات است مرهون عین الحیاتش
بقا قطرهای کوچک از آب جویش
تو گویی که از صبح روز ولادت
دمد وحی صاعد ز نای گلویش
ننوشیده می، ساقیان بهشتی
فتادند مستانه، پای سبویش
نبردهست تنها دل دوستان را
که دشمن بود کشتهی خلق و خویش
خصالش محمّد؛ کمالش محمّد
جلالش محمّد؛ جمالش محمّد
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
به این خلق و این خوی و این عزّ و تمکین
رخش مصحف فاطمه؛ حُسن، قرآن
پر از قدر و واللّیل و والشّمس و والتّین
درود الهی بر آن خلق نیکو
سلام محمّد بر آن خوی شیرین
نماز از خضوعش به پرواز آید
دعا از نفسهای او بسته آذین
به سجّادهاش آسمان آورد سر
به ذکر دعایش، خدا گوید: آمین
سلام خدا بر خضوع و خشوعش
قیامش؛ قعودش؛ رکوعش؛ سجودش
درود خداوند حیّ جلیلش
به قدر و کمال و جمال جمیلش
عجب نیست در مسلخ عشق و ایثار
اگر بوسه بر دست آرد خلیلش
عجب نیست کز عرشهی عرش اعلا
طواف آرد از چارسو جبرئیلش
سلاطین، غلامش؛ خواتین، کنیزش
طوایف، مریدش؛ قبایل، دخیلش
حجر، شاهد عزّت و اقتدارش
هشامبنعبدالملکها، ذلیلش
بسا تخت شاهی فرو رفت در گل
کجا حاکم گل، شود حاکم دل؟
هشام استلام حجر تا نماید
در آن ازدحام خلایق نشاید
نه قدری که از وی شود قدردانی
نه کس بود تا کس بر او ره گشاید
به ناگاه دیدند آمد جوانی
که پیوسته او را حجر میستاید
گشودند حُجّاج از چارسو، ره
که آن شاهد حسن یکتا بیاید
یکی خواست تا سر به پایش گذارد
یکی رفت تا جان نثارش نماید
یکی گفت: نامش چه باشد هشاما؟!
حسد را نگر! گفت: نشناسم او را
به ناگه فرزدق خروشید در دم
که این است نجل رسول مکرّم
تو چون میکنی در مقامش تجاهل؟
من او را بِه از خویشتن میشناسم
نماز است بی او گناه کبیره
ثواب است بی او خطای مسلّم
تعالیم اسلام از اوست جاری
قوانین توحید از اوست محکم
چراغی است بر قلّهی آفرینش
امام است بر جملهی خلق عالم
سلام و رکوع و سجود است از او
قنوت و قیام و قعود است از او
امامیست کو را امم میشناسد
کریمیست کو را کرم میشناسد
صفا، مروه، مسعی، حَجَر، حِجر، زمزم
طواف و مطاف و حرم میشناسد
بیابانِ مکّه، منا، خیف، مشعر
سماوات و لوح و قلم میشناسد
زمین میشناسد؛ زمان میشناسد
عرب میشناسد؛ عجم میشناسد
یم و قطره و ماه و خورشید، او را
به ذات الهی قسم! میشناسد
سلام خدا بر أب و جدّ و مامش
مسلمان بود هرکه داند امامش
نشرآثار حاجمحمودکریمی
📎 @MAHMOUDKARIMMI
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @KARIMI_MATN
🗓 در #شب_ولادت_امامسجاد_۱۴۰۳
📍 #هیئت_رایة_العباس "علیهالسلام"
🏷 #امام_سجاد (ع)
نسیم آورد بوی عطر بهاران
فضا گشته خرّم، چو روی نگاران
سما سرختر از رخ لالهرویان
زمین سبزتر از خطّ گلعذاران
ملک مشک افشاند از عطر گیسو
فلک بر زمین بارد اختر چو باران
ندا میدهد مرغ شب لحظهلحظه
که روشن شده چشمِ شبزندهداران
جمال خدا را به بیت ولایت
بیایید یاران! ببینید یاران!
عروس محمّد، علی زاد امشب
ولی خدا را، ولی زاد امشب
ألا ای همه خلق عالم خدا را
خدا خوانده امشب شما را شما را
برآیید از پردهی تیرگیها
ببینید بیپرده روی خدا را
در آغوش فلک نجات دو عالم
ببینید روشن چراغ هدا را
ببینید در لیلهی پنجِ شعبان
رخِ چارمین حجّت کبریا را
بگردید دور حریم جمالش
ببینید هم مروه را، هم صفا را
امام شهیدان که جان است جان را
گرفته در آغوش، جان جهان را
دل عالمی بسته بر تار مویش
ز شمس الضّحی برده دل، ماه رویش
حیات است مرهون عین الحیاتش
بقا قطرهای کوچک از آب جویش
تو گویی که از صبح روز ولادت
دمد وحی صاعد ز نای گلویش
ننوشیده می، ساقیان بهشتی
فتادند مستانه، پای سبویش
نبردهست تنها دل دوستان را
که دشمن بود کشتهی خلق و خویش
خصالش محمّد؛ کمالش محمّد
جلالش محمّد؛ جمالش محمّد
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
به این خلق و این خوی و این عزّ و تمکین
رخش مصحف فاطمه؛ حُسن، قرآن
پر از قدر و واللّیل و والشّمس و والتّین
درود الهی بر آن خلق نیکو
سلام محمّد بر آن خوی شیرین
نماز از خضوعش به پرواز آید
دعا از نفسهای او بسته آذین
به سجّادهاش آسمان آورد سر
به ذکر دعایش، خدا گوید: آمین
سلام خدا بر خضوع و خشوعش
قیامش؛ قعودش؛ رکوعش؛ سجودش
درود خداوند حیّ جلیلش
به قدر و کمال و جمال جمیلش
عجب نیست در مسلخ عشق و ایثار
اگر بوسه بر دست آرد خلیلش
عجب نیست کز عرشهی عرش اعلا
طواف آرد از چارسو جبرئیلش
سلاطین، غلامش؛ خواتین، کنیزش
طوایف، مریدش؛ قبایل، دخیلش
حجر، شاهد عزّت و اقتدارش
هشامبنعبدالملکها، ذلیلش
بسا تخت شاهی فرو رفت در گل
کجا حاکم گل، شود حاکم دل؟
هشام استلام حجر تا نماید
در آن ازدحام خلایق نشاید
نه قدری که از وی شود قدردانی
نه کس بود تا کس بر او ره گشاید
به ناگاه دیدند آمد جوانی
که پیوسته او را حجر میستاید
گشودند حُجّاج از چارسو، ره
که آن شاهد حسن یکتا بیاید
یکی خواست تا سر به پایش گذارد
یکی رفت تا جان نثارش نماید
یکی گفت: نامش چه باشد هشاما؟!
حسد را نگر! گفت: نشناسم او را
به ناگه فرزدق خروشید در دم
که این است نجل رسول مکرّم
تو چون میکنی در مقامش تجاهل؟
من او را بِه از خویشتن میشناسم
نماز است بی او گناه کبیره
ثواب است بی او خطای مسلّم
تعالیم اسلام از اوست جاری
قوانین توحید از اوست محکم
چراغی است بر قلّهی آفرینش
امام است بر جملهی خلق عالم
سلام و رکوع و سجود است از او
قنوت و قیام و قعود است از او
امامیست کو را امم میشناسد
کریمیست کو را کرم میشناسد
صفا، مروه، مسعی، حَجَر، حِجر، زمزم
طواف و مطاف و حرم میشناسد
بیابانِ مکّه، منا، خیف، مشعر
سماوات و لوح و قلم میشناسد
زمین میشناسد؛ زمان میشناسد
عرب میشناسد؛ عجم میشناسد
یم و قطره و ماه و خورشید، او را
به ذات الهی قسم! میشناسد
سلام خدا بر أب و جدّ و مامش
مسلمان بود هرکه داند امامش
نشرآثار حاجمحمودکریمی
📎 @MAHMOUDKARIMMI
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @KARIMI_MATN