Репост из: همایش ملی جهانِ ایرانی: ماد و هخامنشی
🔘 ایران | کتاب ایرانشناسی
🌀 اندیشه متداول شاهنشاهی هخامنشی بر کیهانشناسی زرتشتی استوار بوده است
🌀 آنچه در کتاب «کیهان ایرانی و فلسفه یونانی» روشن میشود، در درجه نخست ارتباط مغان زرتشتی با افلاطون و همقطاران مسلم دانسته شده است و اینکه سرزمینهای ایرانی و یونانی با تفکراتشان با یکدیگر رابطه فرهنگی درخور توجهی داشتهاند.
کتاب «کیهان ایرانی و فلسفه یونانی؛ همقطاران افلاطون و مغان زرتشتی» نوشته فلیپ سیدنی هورکی با ترجمه مشترک لاله علوی و اشکان زارع از سوی انتشارات فراهم منتشر شد.
کتاب «کیهان ایرانی و فلسفه یونانی» تحقیقی دانشگاهی بوده و آگاهیهای بسیار درخوری درباره رابطه مغان زرتشتی با فلسفه افلاطون و همقطارانش ارائه میدهد. همچنین تفسیر متون باستانی در ارتباط با موضوع این تحقیق را در اختیار خواننده قرار میدهد. این کتاب پس از مقدمه مترجمان در هفت گفتار تنظیم شده است. مقدمه بر مسئله، ساختار یک گفتار: هراکلیتوس و دروغ گئوماتای مغ در کتیبه بیستون، گفتاری که به ارث رسیده است: مغ در پاپیروس درونی و تاریخ هرودوت، مغان و آکادمیه اولیه: اختصاص سنتهای حکمت ایرانی در دیالوگ افلاطون، حلقههای افلاطون: واکنش به مغگرایی در میان همقطاران افلاطون، استنتاج: افلاطون و غریبه کلدانی، موخره مترجمان گفتارهای هفتگانه کتاب را دربردارد.
کیهانشناسی در جهان باستان یکی از مقولات مهم تمدنساز بوده است، البته این بدان معنا نیست که امروزه کیهانشناسی از رونق افتاده باشد، بلکه کیهانباوری و تاملات کیهانی زبان دیگری را پیدا کرده است. آنچه در این کتاب اهمیت بسیاری دارد کیهانشناسی زرتشتی است. اوستای موجود هیچ توضیح نظاممندی از باور کیهانی مردمانی که اوستا برای آنها سروده شده است به دست نمیدهد. اینگونه تقریرات یعنی آنچه به کیهانشناسی مرتبط میشود اضافاتی است که خیلی بعدتر از تقریر اوستا بهوجود آمدهاند؛ این نگرشها را یعنی ورود کیهانشناسی به اوستا را میبایست به سنت پهلوی در دوران ساسانی نسبت داد. کتاب بندهش و گزیده های زادسپرم را میتوان از تبار اوستای قدیم دانست.
بر اساس این متون اورمزد در آغاز در…
🌀 اندیشه متداول شاهنشاهی هخامنشی بر کیهانشناسی زرتشتی استوار بوده است
🌀 آنچه در کتاب «کیهان ایرانی و فلسفه یونانی» روشن میشود، در درجه نخست ارتباط مغان زرتشتی با افلاطون و همقطاران مسلم دانسته شده است و اینکه سرزمینهای ایرانی و یونانی با تفکراتشان با یکدیگر رابطه فرهنگی درخور توجهی داشتهاند.
کتاب «کیهان ایرانی و فلسفه یونانی؛ همقطاران افلاطون و مغان زرتشتی» نوشته فلیپ سیدنی هورکی با ترجمه مشترک لاله علوی و اشکان زارع از سوی انتشارات فراهم منتشر شد.
کتاب «کیهان ایرانی و فلسفه یونانی» تحقیقی دانشگاهی بوده و آگاهیهای بسیار درخوری درباره رابطه مغان زرتشتی با فلسفه افلاطون و همقطارانش ارائه میدهد. همچنین تفسیر متون باستانی در ارتباط با موضوع این تحقیق را در اختیار خواننده قرار میدهد. این کتاب پس از مقدمه مترجمان در هفت گفتار تنظیم شده است. مقدمه بر مسئله، ساختار یک گفتار: هراکلیتوس و دروغ گئوماتای مغ در کتیبه بیستون، گفتاری که به ارث رسیده است: مغ در پاپیروس درونی و تاریخ هرودوت، مغان و آکادمیه اولیه: اختصاص سنتهای حکمت ایرانی در دیالوگ افلاطون، حلقههای افلاطون: واکنش به مغگرایی در میان همقطاران افلاطون، استنتاج: افلاطون و غریبه کلدانی، موخره مترجمان گفتارهای هفتگانه کتاب را دربردارد.
کیهانشناسی در جهان باستان یکی از مقولات مهم تمدنساز بوده است، البته این بدان معنا نیست که امروزه کیهانشناسی از رونق افتاده باشد، بلکه کیهانباوری و تاملات کیهانی زبان دیگری را پیدا کرده است. آنچه در این کتاب اهمیت بسیاری دارد کیهانشناسی زرتشتی است. اوستای موجود هیچ توضیح نظاممندی از باور کیهانی مردمانی که اوستا برای آنها سروده شده است به دست نمیدهد. اینگونه تقریرات یعنی آنچه به کیهانشناسی مرتبط میشود اضافاتی است که خیلی بعدتر از تقریر اوستا بهوجود آمدهاند؛ این نگرشها را یعنی ورود کیهانشناسی به اوستا را میبایست به سنت پهلوی در دوران ساسانی نسبت داد. کتاب بندهش و گزیده های زادسپرم را میتوان از تبار اوستای قدیم دانست.
بر اساس این متون اورمزد در آغاز در…