نایِ عشقم، تشنهی لبهای تو
خامشم دور از تو و آوای تو
همچو باران از نشیبِ درّهها
میگریزم خسته در صحرای تو
موجَکی خُردم به امّیدی بزرگ
میروم تا ساحلِ دریای تو
هوکشان همچون گوزنِ کوهسار
میدوم هر سوی، رهپیمای تو
مست همچون برّهها و گلّهها
میچرم با نغمهی هیهای تو
مستم از یک لحظه دیدارت هنوز
وه چه مستیهاست در صهبای تو!
زندگانی چیست؟ لفظ مُهمَلی
گر بماند خالی از معنای تو
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@Iove_Poems
خامشم دور از تو و آوای تو
همچو باران از نشیبِ درّهها
میگریزم خسته در صحرای تو
موجَکی خُردم به امّیدی بزرگ
میروم تا ساحلِ دریای تو
هوکشان همچون گوزنِ کوهسار
میدوم هر سوی، رهپیمای تو
مست همچون برّهها و گلّهها
میچرم با نغمهی هیهای تو
مستم از یک لحظه دیدارت هنوز
وه چه مستیهاست در صهبای تو!
زندگانی چیست؟ لفظ مُهمَلی
گر بماند خالی از معنای تو
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@Iove_Poems