#اعتراف
سلام پسرم.
17 سالمه
این حرفی که میزنم دقیقا برای ۳ هفته پیشه
حالا هرجور میخوابید فکر کنید،یا فحش اینا بدید به من مربوط نیست من اعترافمو مینویسم خب خلاصه سرتون درد نمیارم.
دقیقا ۳ هفته پیش روز چهارشنبه بود من چون حس فوت فیتیش دارم داشتم همینجوری تو گپ های فوت فیتیشی اینا میچرخیدم بعد دیدم یه میسترس اومد پیویم سلام اینا کردم گفتم بله گفت به پا علاقه داری گفتم آره چطور گفتش من میسترسم، همون ارباب بعد این دختره ۲۴ سالش بود بعد گفتش بهم دوست داری حضوری ببینیم همو منم چون اولین بارم بود یکم استرس داشتم، بعد گفتم باشه گفت چقد میتونی هزینه کنی برای پاهام گفتم ۲ تومن اینا کلا دارم بعد گفت خوبه، بهت خبر میدم، چند ساعت بعد دیدم پیام داد گفتش فردا به این آدرس ساعت ۳ بیا منم گفتم باشه میام،فردا شد منم لباس اینا پوشیدم ساعت ۲ اینا راه افتادم تا برسم همین ساعت نزدیک ۳ اینا شد، رسیدم جلوی در زنگ زدم رفتم داخل خونه دیدم ی دختر خوشگل با پاهای لاک زده🥹🥲 در باز کرد رفتم داخل خونه بهم گفت بشین جلوی مبل نشستم خودشم نشست رو مبل پاهاش گذاشت جلوم گفت شروع کن ببینم، منم استرس داشتم گفتم باشه پاهاشو گرفت لیس زدم اونم خیلی خوشش اومده بود نزدیک ۱ ساعت بود داشتم میخوردم پاهاشو بعد گفت بسته تایم تمومه🥲 خیلی روز خوبی بود اون روز برام بعد براش پول کارت ب کارت کردم برگشتم خونه❤️
ربات ارسال اعتراف👇
@Hajieterafbot
لینک چنل حاجی اعتراف👇
@Haji_eteraf
سلام پسرم.
17 سالمه
این حرفی که میزنم دقیقا برای ۳ هفته پیشه
حالا هرجور میخوابید فکر کنید،یا فحش اینا بدید به من مربوط نیست من اعترافمو مینویسم خب خلاصه سرتون درد نمیارم.
دقیقا ۳ هفته پیش روز چهارشنبه بود من چون حس فوت فیتیش دارم داشتم همینجوری تو گپ های فوت فیتیشی اینا میچرخیدم بعد دیدم یه میسترس اومد پیویم سلام اینا کردم گفتم بله گفت به پا علاقه داری گفتم آره چطور گفتش من میسترسم، همون ارباب بعد این دختره ۲۴ سالش بود بعد گفتش بهم دوست داری حضوری ببینیم همو منم چون اولین بارم بود یکم استرس داشتم، بعد گفتم باشه گفت چقد میتونی هزینه کنی برای پاهام گفتم ۲ تومن اینا کلا دارم بعد گفت خوبه، بهت خبر میدم، چند ساعت بعد دیدم پیام داد گفتش فردا به این آدرس ساعت ۳ بیا منم گفتم باشه میام،فردا شد منم لباس اینا پوشیدم ساعت ۲ اینا راه افتادم تا برسم همین ساعت نزدیک ۳ اینا شد، رسیدم جلوی در زنگ زدم رفتم داخل خونه دیدم ی دختر خوشگل با پاهای لاک زده🥹🥲 در باز کرد رفتم داخل خونه بهم گفت بشین جلوی مبل نشستم خودشم نشست رو مبل پاهاش گذاشت جلوم گفت شروع کن ببینم، منم استرس داشتم گفتم باشه پاهاشو گرفت لیس زدم اونم خیلی خوشش اومده بود نزدیک ۱ ساعت بود داشتم میخوردم پاهاشو بعد گفت بسته تایم تمومه🥲 خیلی روز خوبی بود اون روز برام بعد براش پول کارت ب کارت کردم برگشتم خونه❤️
-فکر کن از صب تا شب برا خانواده سگ دو بزنی برا بچت پول هفتگی بریزی بعد بره همشو خرج پاهای یه جیندا کنه😐😂
ربات ارسال اعتراف👇
@Hajieterafbot
لینک چنل حاجی اعتراف👇
@Haji_eteraf