کس صورتی در اورژانس
#نامزدی
سلام دوستان ، ببخشید اگه داستان مشکلی داشت چون اولین بارمه دارم مینویسم.
علیرضا هستم ۲۵ساله و حدود چند ماهه که تکنسین فوریتهای پزشكی هستم و در پایگاه اورژانس یکی از شهر های کوچیک اطراف مشهد در حال خدمتم.
پنجشنبه بود . ساعت حدود ۱۲ونیم شب بود که با اعلام اتاق فرمان ، من و همکارم جواد که سابقه خدمتش از من بیشتر بود به آدرس مذکور اعزام شدیم. گزارش سرخوردن از پله ها و شکستگی پا بود.
شهرمون کوچیکه و خیلی زود به محل رسیدیم که هنوز وارد کوچه نشدیم یه پسر جوون داشت دست تکون میداد ، نگه داشتیم ، گفت من زنگ زدم لطفاً ماشین خاموش کنید. با تعجب بهش نگاه کردم. با بغض گفت لطفاً بین خودمون بمونه الکی گفتم بابام از پله ها افتاده! توروخدا کمکم کنید هر چقدر بخواین بهتون میدم. گفتم خب مشکلت چیه؟
گفت حین سکس با نامزدم بعد ارضا شدن فهمیدم کاندوم پاره شده و اگه نامزدم حامله بشه بابا و داداشاش میکشنم!
(راست میگفت ، تو شهر ما اگه یکی تو دوران عقد باردار بشه فاجعست)
اینم بگم که پسره خیلی مامانی و چشم گوش بسته بود.
یه لحظه عصبی شدم و میخواستم فحشش بدم و برم که یهو شیطون رفت توو جلدم، یه نگاه به همکارم جواد که پشت فرمون بود انداختم و یه چشمک بهش زدم و اونم سری تکون داد.
بهش گفتم کجاست نامزدت؟ گفت داخله لطفاً ماشین بذارید سرکوچه و یواش بیاین برید داخل که خانواده متوجه نشن.
گفتم به فاک نریم؟ گفت نه متوجه نمیشن.
کیف کمک های اولیه و یه سرم شست و شو برداشتم و دنبالش رفتیم . وارد یه خونه بزرگ شدیم و کفشامونم بردیم تو.
نامزدشو دیدیم داشت گریه میکرد. یه دختر خوشکل و سفید که لپاش قرمز شده بود ، موهاش قهوه ای فر بود ، یه چادر سفید نازک دور خودش گرفته بود که لباس خواب سکسیش از زیرش معلوم میشد.
گفتم گریه نکن دختر خانوم حلش میکنیم ، کیفو وا کردم و دستکش لاتکس پوشیدم و خیلی جدی گفتم باید واژنت شستشو داده بشه. به جواد گفتم تو زنگ بزن پایگاه بگو مصدوم احتیاج به انتقال نداره و ماست مالیش کن. به پسره گفتم برو از فلان داروخونه قرص اورژانسی بگیر بیار . گفت رفتم نمیدن. گفتم تو برو دوستم اونجاست زنگ میزنم بهت بده. زنگ زدم به خلیل دوستم که تو داروخونه بود. گفتم فلانی میاد یه کم علافش کن بعد بهش قرص ضدبارداری بده اونم گفت اوکی.پسره رفت.
به دختره گفتم خانوم بیاین رو این تخت دراز بکشید تا شستشو شروع کنیم ، داشت میلرزید و با استرس اومد جلو. رو تخت دراز کشید . یه سطل گذاشتم پایین تخت پاهاشو دادم بالا. کون گندش از روی شلوار قلمبه زد بیرون. کیرم داشت میترکید. یواش شلوار و شرتشو با هم از پاش کشیدم بیرون. چشمام داشت برق میزد، یه کس و کون سفید صورتی که تو فیلما هم مثلشو ندیده بودم .دهنم از دیدن لابیا های صورتی کصش آب افتاده بود.
جواد تا این صحنه ها رو دید یهو روشو کرد اونور و رفت بیرون.
دستم داشت می لرزید و کم کم و هول هولکی آب سرُمو ریختم رو کصش و با انگشت شستمش.
سوراخ کونش با هاله خوشگل دورش داشت مثل راهنمای ماشین چشمک میزد. یه کم از سرُم که ریختم با دستمال کاغذی خشکش کردم.
دستشو از خجالت گذاشته بود رو چشماش و لبای صورتیش معلوم بود ، سرم و بردم سمت کصش و بوش کردم ، بوی همون کاندوم لعنتی رو میداد و نذاشت بوی واقعیشو حس کنم ولی دیگه اختیارم رو از دست دادم و افتادم به جونش و شروع کردم لیسیدن کس و کونش . مممم داغه داغ بود و پرز های کوتاه قهوه ایش رو روی دماغم حس میکردم . یهو شروع کرد به آهو ناله کردن ، سریع کیرمو درآوردم و گذاشتم رو چوچولش ، تا گذاشتم به اندازه یه ته استکان پیشاب شفاف از کیرم ریخت رو کصش و کاملا خیسش کرد. سر کیرم و یواش کردم توو کصش ، واقعا تنگ و کم کار و داغ بود و شروع کردم چند دقیقه تند تند تلمبه زدن و اون هی بلندتر آه و ناله میکرد که یهو جواد اومد و گفت یواشتر الان به گا میریم تو همین حین که جواد داشت نگاه میکرد آبم با فشار ریخت توو کصش و کشیدم بیرون . کصش به یه صدای پق کل آبمو پس داد بیرون ، سریع باقی مونده سرُومو برداشتم و کصشو شستم و دوباره پاکش کردم و به جواد اشاره کرده بیاد بکنه…
چون خیلی طولانی شد دو قسمتش میکنم ، اگه دوست داشتید بقیشو مینویسم و میزارم. لطفا نظر بدید ممنون.
نوشته: علیرضا
#نامزدی
سلام دوستان ، ببخشید اگه داستان مشکلی داشت چون اولین بارمه دارم مینویسم.
علیرضا هستم ۲۵ساله و حدود چند ماهه که تکنسین فوریتهای پزشكی هستم و در پایگاه اورژانس یکی از شهر های کوچیک اطراف مشهد در حال خدمتم.
پنجشنبه بود . ساعت حدود ۱۲ونیم شب بود که با اعلام اتاق فرمان ، من و همکارم جواد که سابقه خدمتش از من بیشتر بود به آدرس مذکور اعزام شدیم. گزارش سرخوردن از پله ها و شکستگی پا بود.
شهرمون کوچیکه و خیلی زود به محل رسیدیم که هنوز وارد کوچه نشدیم یه پسر جوون داشت دست تکون میداد ، نگه داشتیم ، گفت من زنگ زدم لطفاً ماشین خاموش کنید. با تعجب بهش نگاه کردم. با بغض گفت لطفاً بین خودمون بمونه الکی گفتم بابام از پله ها افتاده! توروخدا کمکم کنید هر چقدر بخواین بهتون میدم. گفتم خب مشکلت چیه؟
گفت حین سکس با نامزدم بعد ارضا شدن فهمیدم کاندوم پاره شده و اگه نامزدم حامله بشه بابا و داداشاش میکشنم!
(راست میگفت ، تو شهر ما اگه یکی تو دوران عقد باردار بشه فاجعست)
اینم بگم که پسره خیلی مامانی و چشم گوش بسته بود.
یه لحظه عصبی شدم و میخواستم فحشش بدم و برم که یهو شیطون رفت توو جلدم، یه نگاه به همکارم جواد که پشت فرمون بود انداختم و یه چشمک بهش زدم و اونم سری تکون داد.
بهش گفتم کجاست نامزدت؟ گفت داخله لطفاً ماشین بذارید سرکوچه و یواش بیاین برید داخل که خانواده متوجه نشن.
گفتم به فاک نریم؟ گفت نه متوجه نمیشن.
کیف کمک های اولیه و یه سرم شست و شو برداشتم و دنبالش رفتیم . وارد یه خونه بزرگ شدیم و کفشامونم بردیم تو.
نامزدشو دیدیم داشت گریه میکرد. یه دختر خوشکل و سفید که لپاش قرمز شده بود ، موهاش قهوه ای فر بود ، یه چادر سفید نازک دور خودش گرفته بود که لباس خواب سکسیش از زیرش معلوم میشد.
گفتم گریه نکن دختر خانوم حلش میکنیم ، کیفو وا کردم و دستکش لاتکس پوشیدم و خیلی جدی گفتم باید واژنت شستشو داده بشه. به جواد گفتم تو زنگ بزن پایگاه بگو مصدوم احتیاج به انتقال نداره و ماست مالیش کن. به پسره گفتم برو از فلان داروخونه قرص اورژانسی بگیر بیار . گفت رفتم نمیدن. گفتم تو برو دوستم اونجاست زنگ میزنم بهت بده. زنگ زدم به خلیل دوستم که تو داروخونه بود. گفتم فلانی میاد یه کم علافش کن بعد بهش قرص ضدبارداری بده اونم گفت اوکی.پسره رفت.
به دختره گفتم خانوم بیاین رو این تخت دراز بکشید تا شستشو شروع کنیم ، داشت میلرزید و با استرس اومد جلو. رو تخت دراز کشید . یه سطل گذاشتم پایین تخت پاهاشو دادم بالا. کون گندش از روی شلوار قلمبه زد بیرون. کیرم داشت میترکید. یواش شلوار و شرتشو با هم از پاش کشیدم بیرون. چشمام داشت برق میزد، یه کس و کون سفید صورتی که تو فیلما هم مثلشو ندیده بودم .دهنم از دیدن لابیا های صورتی کصش آب افتاده بود.
جواد تا این صحنه ها رو دید یهو روشو کرد اونور و رفت بیرون.
دستم داشت می لرزید و کم کم و هول هولکی آب سرُمو ریختم رو کصش و با انگشت شستمش.
سوراخ کونش با هاله خوشگل دورش داشت مثل راهنمای ماشین چشمک میزد. یه کم از سرُم که ریختم با دستمال کاغذی خشکش کردم.
دستشو از خجالت گذاشته بود رو چشماش و لبای صورتیش معلوم بود ، سرم و بردم سمت کصش و بوش کردم ، بوی همون کاندوم لعنتی رو میداد و نذاشت بوی واقعیشو حس کنم ولی دیگه اختیارم رو از دست دادم و افتادم به جونش و شروع کردم لیسیدن کس و کونش . مممم داغه داغ بود و پرز های کوتاه قهوه ایش رو روی دماغم حس میکردم . یهو شروع کرد به آهو ناله کردن ، سریع کیرمو درآوردم و گذاشتم رو چوچولش ، تا گذاشتم به اندازه یه ته استکان پیشاب شفاف از کیرم ریخت رو کصش و کاملا خیسش کرد. سر کیرم و یواش کردم توو کصش ، واقعا تنگ و کم کار و داغ بود و شروع کردم چند دقیقه تند تند تلمبه زدن و اون هی بلندتر آه و ناله میکرد که یهو جواد اومد و گفت یواشتر الان به گا میریم تو همین حین که جواد داشت نگاه میکرد آبم با فشار ریخت توو کصش و کشیدم بیرون . کصش به یه صدای پق کل آبمو پس داد بیرون ، سریع باقی مونده سرُومو برداشتم و کصشو شستم و دوباره پاکش کردم و به جواد اشاره کرده بیاد بکنه…
چون خیلی طولانی شد دو قسمتش میکنم ، اگه دوست داشتید بقیشو مینویسم و میزارم. لطفا نظر بدید ممنون.
نوشته: علیرضا