⭕️ سوء استفاده از نسبیت
بگذارید از ماجرایی بگوییم که اخیراً در یکی از خریدها برای جف پیش آمد سالها غلات صبحانه مورد علاقه جف مارک (بهینه)بود برای آدم کم تحرک و میانه سالی مثل او بهینه کم انرژی برای صبحانه بس بود. البته در اندازه بهینه .هر بسته غلات ۳/۹۹ دلار در فروشگاه سر کوچه برایش آب میخورد .
روزی ناگهان در قفسه فروشگاه اثری از بسته های غلات در جای همیشگیاش ندید . همه جا را سرتا پا ورانداز کرد ولی نبود که نبود . کم مانده بود که سکته بزند .
🟢 بله ، کافیست تقی به توقی بخورد تا آدم سکته کند؛ از نایاب شدن غلات صبحانه گرفته تا گم شدن کنترل تلویزیون - تا اینکه بالاخره یکی از فروشنده ها بسته های مارک جدید غلات را در همان قفسه نشانش داد روی بسته های جدید نوشته بودند : غلات ارگانیک از دل طبیعت با وانیل کم چرب و گوشه بالای بسته ها عکس بستههای قدیم بهینه را زده بودند و کنارش نوشته بودند همان مزه عالی با ظاهری جدید آخیش! نفس راحتی کشید و یک بسته .برداشت. بعد نوشته دیگری در گوشه بسته نظرش را جلب کرد بهینه جدید و ارگانیک ، ۶/۶۹ دلار فروش ویژه ۳/۹۹ دلار.
🔴 به به غلات مورد علاقه اش که همیشه ۳/۹۹ دلار بود حالا هم ظاهر جدیدی داشت هم قیمتی جدید ...۳/۹۹ دلار با کلی تخفیف از قیمت واقعی اش، یعنی... ۶/۶۹ دلار؟ اینکه کارخانه ای برای بسته بندی جدید محصولاتش هزینه کند و به همین دلیل قیمت را بالا ببرد یک بحث است و اینکه قیمت ساختگی روی بسته بزند تا فروش را با تخفیفی ساختگی بالا ببرد بحثی دیگر ولی اینکه هر دو کار را باهم بکند تا حدودی سوء استفاده از نسبیت است.
🟣 نه فروشگاه، نه کارخانه غلات، هیچ کدام قصد نداشتند جف را با بسته بندی جديد وسوسه کنند. او به هر حال این مارک را دوست داشت هدفشان جذب مشتریان جدیدی بود که قادر به تشخیص ارزش غلات «جدید» نبودند امیدوار بودند مشتریان جدید بدون زمینه یا ذهنیت قبلی - بدون هیچ تصوری از مزه یا سلامت یا ارزش کالا - فقط اسم جدید را ببینند و دو عدد ۶/۶۹ و ۳/۹۹ را مقایسه کنند و بگویند «به به! حالا این شد غلات درست و حسابی که به قیمتش بیرزد فرض کنید به چیزی بربخوریم که همیشه دنبالش بوده ایم. مثلا اسمش را بگذاریم ماسماسک .معمولاً در درس نامههای اقتصاد ،سنتی هر محصول فرضی را ماسماسک مینامند؛ هم برای لاپوشانی این واقعیت که کالاها ارزش نامعینی دارند هم برای خرد کردن اعصاب خواننده کتابهای اقتصاد). فرض کنید ماسماسک ما را حراج کرده اند به نصف قیمت چه هیجان انگیز نه؟ یک لحظه فکرکنید . حراج چه اهمیتی دارد؟ چه اهمیتی دارد قیمتش بدون تخفیف چقدر بوده؟
🟢 هیچ اهمیتی ندارد قیمتش پیشتر چقدر ،بوده چون به هرحال حالا قیمت دیگری دارد ولی چون هیچ راهی نداریم که بفهمیم سابقا چه قیمتی داشته قیمت فعلی را با قیمت پیش از حراج که اسمش را گذاشته اند قیمت عادی مقایسه میکنیم و همین را ملاک ارزش بالای آن فرض میکنیم تخفیف هم مثل حراج و
فروش ویژه باعث میشود ادم خودش را باهوش فرض کند. باعث میشود آدم خیال کند از بقیه باهوش تر است، چون ارزشی را کشف کرده که دیگران از آن محروم اند. عمه سوزان خیال میکند با خرید پیراهن صد دلاری صددلاری ۴۰ دلار سود کرده و حالا میتواند این ۴۰ دلار را جای دیگری خرج کند ولی اگر عاقل باشیم، ارزش آنچه را خرج کرده ایم یعنی ۶۰ دلار حساب میکنیم، نه ارزش آنچه خرج نکرده ایم یعنی ۴۰ دلار .
منتها در اغلب موارد این کار را نمیکنیم .
🟣 جای دیگری که به نمونهٔ مشابه این مقایسه برمی خوریم، تخفیف حین خریدهای بیشتر یا به اصطلاح عمده است شامپوی گرانی ۱۶ دلار قیمت دارد و اندازه دو برابر همان شامپو ۲۵ دلار است یعنی شامپوی بزرگ تر چنان تخفیف خوبی می خورد که دیگر فکر نمیکنیم واقعاً به این مقدار شامپو یا اصلاً به این مارک گران نیاز داریم یا نه به علاوه، تخفیف عمده این واقعیت را پنهان میکند که هیچ یک از ما روحمان هم خبر ندارد .
🔴 شامپو را با کدام فرمول شیمیایی درست کرده اند. اگر آلبرت اینشتین به جای فیزیک اقتصاد خوانده بود شاید برای تعریف نسبیت به جای معادله معروف ،E=MC2 از معادله صد دلار پنجاه درصد تخفیف روی ۲۰۰ دلار استفاده میکرد .
💰 هوش مالی دانتک
📲 صفحه اینستاگرام دانتک 👇
Instagram.com/dantec471
🆔 @dantec_471
بگذارید از ماجرایی بگوییم که اخیراً در یکی از خریدها برای جف پیش آمد سالها غلات صبحانه مورد علاقه جف مارک (بهینه)بود برای آدم کم تحرک و میانه سالی مثل او بهینه کم انرژی برای صبحانه بس بود. البته در اندازه بهینه .هر بسته غلات ۳/۹۹ دلار در فروشگاه سر کوچه برایش آب میخورد .
روزی ناگهان در قفسه فروشگاه اثری از بسته های غلات در جای همیشگیاش ندید . همه جا را سرتا پا ورانداز کرد ولی نبود که نبود . کم مانده بود که سکته بزند .
🟢 بله ، کافیست تقی به توقی بخورد تا آدم سکته کند؛ از نایاب شدن غلات صبحانه گرفته تا گم شدن کنترل تلویزیون - تا اینکه بالاخره یکی از فروشنده ها بسته های مارک جدید غلات را در همان قفسه نشانش داد روی بسته های جدید نوشته بودند : غلات ارگانیک از دل طبیعت با وانیل کم چرب و گوشه بالای بسته ها عکس بستههای قدیم بهینه را زده بودند و کنارش نوشته بودند همان مزه عالی با ظاهری جدید آخیش! نفس راحتی کشید و یک بسته .برداشت. بعد نوشته دیگری در گوشه بسته نظرش را جلب کرد بهینه جدید و ارگانیک ، ۶/۶۹ دلار فروش ویژه ۳/۹۹ دلار.
🔴 به به غلات مورد علاقه اش که همیشه ۳/۹۹ دلار بود حالا هم ظاهر جدیدی داشت هم قیمتی جدید ...۳/۹۹ دلار با کلی تخفیف از قیمت واقعی اش، یعنی... ۶/۶۹ دلار؟ اینکه کارخانه ای برای بسته بندی جدید محصولاتش هزینه کند و به همین دلیل قیمت را بالا ببرد یک بحث است و اینکه قیمت ساختگی روی بسته بزند تا فروش را با تخفیفی ساختگی بالا ببرد بحثی دیگر ولی اینکه هر دو کار را باهم بکند تا حدودی سوء استفاده از نسبیت است.
🟣 نه فروشگاه، نه کارخانه غلات، هیچ کدام قصد نداشتند جف را با بسته بندی جديد وسوسه کنند. او به هر حال این مارک را دوست داشت هدفشان جذب مشتریان جدیدی بود که قادر به تشخیص ارزش غلات «جدید» نبودند امیدوار بودند مشتریان جدید بدون زمینه یا ذهنیت قبلی - بدون هیچ تصوری از مزه یا سلامت یا ارزش کالا - فقط اسم جدید را ببینند و دو عدد ۶/۶۹ و ۳/۹۹ را مقایسه کنند و بگویند «به به! حالا این شد غلات درست و حسابی که به قیمتش بیرزد فرض کنید به چیزی بربخوریم که همیشه دنبالش بوده ایم. مثلا اسمش را بگذاریم ماسماسک .معمولاً در درس نامههای اقتصاد ،سنتی هر محصول فرضی را ماسماسک مینامند؛ هم برای لاپوشانی این واقعیت که کالاها ارزش نامعینی دارند هم برای خرد کردن اعصاب خواننده کتابهای اقتصاد). فرض کنید ماسماسک ما را حراج کرده اند به نصف قیمت چه هیجان انگیز نه؟ یک لحظه فکرکنید . حراج چه اهمیتی دارد؟ چه اهمیتی دارد قیمتش بدون تخفیف چقدر بوده؟
🟢 هیچ اهمیتی ندارد قیمتش پیشتر چقدر ،بوده چون به هرحال حالا قیمت دیگری دارد ولی چون هیچ راهی نداریم که بفهمیم سابقا چه قیمتی داشته قیمت فعلی را با قیمت پیش از حراج که اسمش را گذاشته اند قیمت عادی مقایسه میکنیم و همین را ملاک ارزش بالای آن فرض میکنیم تخفیف هم مثل حراج و
فروش ویژه باعث میشود ادم خودش را باهوش فرض کند. باعث میشود آدم خیال کند از بقیه باهوش تر است، چون ارزشی را کشف کرده که دیگران از آن محروم اند. عمه سوزان خیال میکند با خرید پیراهن صد دلاری صددلاری ۴۰ دلار سود کرده و حالا میتواند این ۴۰ دلار را جای دیگری خرج کند ولی اگر عاقل باشیم، ارزش آنچه را خرج کرده ایم یعنی ۶۰ دلار حساب میکنیم، نه ارزش آنچه خرج نکرده ایم یعنی ۴۰ دلار .
منتها در اغلب موارد این کار را نمیکنیم .
🟣 جای دیگری که به نمونهٔ مشابه این مقایسه برمی خوریم، تخفیف حین خریدهای بیشتر یا به اصطلاح عمده است شامپوی گرانی ۱۶ دلار قیمت دارد و اندازه دو برابر همان شامپو ۲۵ دلار است یعنی شامپوی بزرگ تر چنان تخفیف خوبی می خورد که دیگر فکر نمیکنیم واقعاً به این مقدار شامپو یا اصلاً به این مارک گران نیاز داریم یا نه به علاوه، تخفیف عمده این واقعیت را پنهان میکند که هیچ یک از ما روحمان هم خبر ندارد .
🔴 شامپو را با کدام فرمول شیمیایی درست کرده اند. اگر آلبرت اینشتین به جای فیزیک اقتصاد خوانده بود شاید برای تعریف نسبیت به جای معادله معروف ،E=MC2 از معادله صد دلار پنجاه درصد تخفیف روی ۲۰۰ دلار استفاده میکرد .
💰 هوش مالی دانتک
📲 صفحه اینستاگرام دانتک 👇
Instagram.com/dantec471
🆔 @dantec_471