Фильтр публикаций


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


کاش میشد مُرد


Репост из: سالن بازپروریِ کابینت نمناک.
من روی قله ی درد سوارم. فقط، بخاطر اینکه ازین منظره لذت بخش تره تماشای طلوع تو.


Репост из: سالن بازپروریِ کابینت نمناک.
باورتون نمیشه که آدما حین ناچاری، قادر به انجام چه کارایی هستن. من باورم میشه ولی. چون خودم در ناچاری مطلق بسر میبرم همیشه.




من خودمو دیگه هیچی راضی نمیکنه تو دیگه گوه میخوری


واقعا نمیدونم چیکار کنم راضیش کنه


واقعا نمیدونم که دیگه چطور باید با زندگی و سازش رقصید وقتی همه جوره باهاش کنار اومدم و روش جدیدی نمونده




تنبل نشده بود. خسته بود ، یکجور خستگی یکنواخت ، دلش بَر پا نبود .
جای خالی سلوچ
محمود دولت آبادی




Репост из: سالن بازپروریِ کابینت نمناک.
چندتا آرزو سر بریدی، تا الان اینجا وایستی؟


من جدام از رسیدن، تقلا بی فایدست
مث دَم مرگ و دعاهای آخر یه آدم بی خدا
چه طنزی، بهشت تو نیست واسه من کافر بی دعا
اعتماد جایی درونمون مُرد
من گذشته رو کندم با دست پِی یه دلیل
تو دست زدی به دل یه بدیل
ببین چقدر فرق دارن دستامون
چقدر دورن نگاهامون
وقتی که میخورن گره به هم چشمامون
ما رو روی یک بوم مشترک کشیدن
ولی چقدر فرق دارن با همدیگه رنگ نقش هامون
دیدی فرق دارن درد زخمامون
که هیچ جاده ای نیست بین شهر حرفامون
این افق رویداد یک عاشقانست


دل بگرفته از نامردمی ها
گله از مردم ناباب دارم
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد










میخندم دیوونه وار، چی میمونه اگه بریزه غمم ؟


هولم بده با یه نغمه ی شادت ، منو مهمون کن یه سقوط

Показано 20 последних публикаций.