سلام
کسب حداکثر بازده ممکن در بازار صعودی(بازار گاوی) مستلزم رعایت مواردی است که در تضاد آشکاری با آموزهای محافل دانشگاهی و آکادمیک که از آن به عنوان مالی کلاسیک یاد میشود دارد.
برجستهترین این تضادها شامل موارد زیر است:
۱)توجه به متمرکزسازی بر خلاف متنوع سازی.از اصول مسلم مالی کلاسیک متنوع سازی پرتفو است.تجربه ولی نشان داده در بازارهای صعودی متنوعسازی مثل ترمز در کسب بازدهای غیر عادی عمل میکند.تکسهم یا کم سهم بودن استراتژی درست در این گونه مواقع است.
۲)تمرکز بر داستانها بجای تمرکز بر اعداد و ارقام.شناخت داستانهای درست و صحیح و انتخاب شرکتهایی که مانند سریالهای شبکهنمایش در چندین فصل تواناییتعریف قصههای جذاب را دارند در مقابل شرکتهای بدون داستان و مبتنی بر اعداد قابل توجه است.پیگیر سریالهای چند فصلی و جذاب بودن بجای فیلم سینمایی تک قصه و تک قهرمان رمز موفقیت در این گونه بازارهاست.
قصه افزایش سرمایه،قصه محصول جدید،قصه افزایش نرخ محصولات،قصه تغییر سهامداران عمده،قصه کشف بازارهای جدید،قصه تغییرات هییت مدیره و مدیران اجرایی و….. چیزهایی است که باید پیگیری آن بود بجای میزان سود هر سهم شرکت.
۳)برنامهریزی جهت کسب حداکثر سود از تغییرات قیمت سهم به جای کسب سود دریافتی از مجامع. در بازارهای گاوی خریدن سهام شرکتها برای دریافت سود مجامع آنها از گناهی نابخشودنی محسوب میشود.البته که این نگاه شاید سرمایهگذاران را به سمت شرکتهایی با عملیات نامناسب و بد سوق دهد ولی شما نمیتوانید این موضوع را که گاهی اوقات بازدهی شرکتهای زیان ده بالاتر از بازدهی شرکتهایی با سودآوری مناسب است را کتمان کنید.
۴)تمرکز بر پیشبینی رفتار سرمایه گذاران در مقابل تمرکز بر پیشبینی سود و عملیات شرکتها.اگر به اندازه کافی در بازار بوده باشید حتما خاطراتی دارید از زمانی که بازدهی افراد حرفهای (یکی مثل خود شما)از بازدهی افراد تازه وارد به طور محسوس و معناداری کمتر شده است.به جای پیشبینی بازار و عملیات شرکتها سعی کنید رفتار سرمایه گذاران و فعالان بازار را پیشبینی کنید.باور بفرمایید پیشبینی عکسالعمل تازه واردان خیلی کار راحتی است.
۵)استفاده از اهرم به درمقابل استفاده از پول بدون کیفیت.قرض گرفتن در حد نهایت آن.استفاده از سرمایه و پول دیگران و سرمایه گذاری در ابزارهای مالی که این خصوصیت را دارند مثل صندوقهای اهرمی یا اختیارمعاملات پیشنهادی فوری و فوتی است.
۶)شجاعت و ریسک پذیری در مقابل ریسک گریزی.جسورانه و شجاعانه عمل کردن تغییراتی یک شبه نیست.شما نمیتوانید تصمیم بگیرید که از فردا فردی ریسکپذیر باشید.ولی میتوانید تصمیم بگیرید که با افراد ریسک گریز و ترسو کمتر در ارتباط باشید.نصحیت من به شما این است از همین حالا تا حداقل یکسال دیگر با افراد بدبین،لاغر مردنی و کوتاه قدت قطع رابطه کنید.بجای آن با آقایان بلند قد،کچل ،وراج که انگار سرتاسر بدنشان را موکت کردهاند نشست و برخاست کنید.ریقوها کاسب نخواهند شد.ثروت برای تستستروندارهاست.
۷)توجه به آینده در مقابل تمرکز بر گذشته.این که یک نماد چه میزانی بازدهی کسب کرده در بازارهی گاوی بیمعناست.این که شما چقدر بازدهیاز آن گرفتهاید ،دارای اهمیت است.هیچ آدم عاقلی فقط با نگاه کردن به آینه عقب رانندگی نمیکند.
چیزهایی که خواندید حرفهایی کاملا غیر علمی ولی کاملا خردمندانه بود و کیست که نداند تجربه بالاتر از علم است؟
@BourseNewsVoc
کسب حداکثر بازده ممکن در بازار صعودی(بازار گاوی) مستلزم رعایت مواردی است که در تضاد آشکاری با آموزهای محافل دانشگاهی و آکادمیک که از آن به عنوان مالی کلاسیک یاد میشود دارد.
برجستهترین این تضادها شامل موارد زیر است:
۱)توجه به متمرکزسازی بر خلاف متنوع سازی.از اصول مسلم مالی کلاسیک متنوع سازی پرتفو است.تجربه ولی نشان داده در بازارهای صعودی متنوعسازی مثل ترمز در کسب بازدهای غیر عادی عمل میکند.تکسهم یا کم سهم بودن استراتژی درست در این گونه مواقع است.
۲)تمرکز بر داستانها بجای تمرکز بر اعداد و ارقام.شناخت داستانهای درست و صحیح و انتخاب شرکتهایی که مانند سریالهای شبکهنمایش در چندین فصل تواناییتعریف قصههای جذاب را دارند در مقابل شرکتهای بدون داستان و مبتنی بر اعداد قابل توجه است.پیگیر سریالهای چند فصلی و جذاب بودن بجای فیلم سینمایی تک قصه و تک قهرمان رمز موفقیت در این گونه بازارهاست.
قصه افزایش سرمایه،قصه محصول جدید،قصه افزایش نرخ محصولات،قصه تغییر سهامداران عمده،قصه کشف بازارهای جدید،قصه تغییرات هییت مدیره و مدیران اجرایی و….. چیزهایی است که باید پیگیری آن بود بجای میزان سود هر سهم شرکت.
۳)برنامهریزی جهت کسب حداکثر سود از تغییرات قیمت سهم به جای کسب سود دریافتی از مجامع. در بازارهای گاوی خریدن سهام شرکتها برای دریافت سود مجامع آنها از گناهی نابخشودنی محسوب میشود.البته که این نگاه شاید سرمایهگذاران را به سمت شرکتهایی با عملیات نامناسب و بد سوق دهد ولی شما نمیتوانید این موضوع را که گاهی اوقات بازدهی شرکتهای زیان ده بالاتر از بازدهی شرکتهایی با سودآوری مناسب است را کتمان کنید.
۴)تمرکز بر پیشبینی رفتار سرمایه گذاران در مقابل تمرکز بر پیشبینی سود و عملیات شرکتها.اگر به اندازه کافی در بازار بوده باشید حتما خاطراتی دارید از زمانی که بازدهی افراد حرفهای (یکی مثل خود شما)از بازدهی افراد تازه وارد به طور محسوس و معناداری کمتر شده است.به جای پیشبینی بازار و عملیات شرکتها سعی کنید رفتار سرمایه گذاران و فعالان بازار را پیشبینی کنید.باور بفرمایید پیشبینی عکسالعمل تازه واردان خیلی کار راحتی است.
۵)استفاده از اهرم به درمقابل استفاده از پول بدون کیفیت.قرض گرفتن در حد نهایت آن.استفاده از سرمایه و پول دیگران و سرمایه گذاری در ابزارهای مالی که این خصوصیت را دارند مثل صندوقهای اهرمی یا اختیارمعاملات پیشنهادی فوری و فوتی است.
۶)شجاعت و ریسک پذیری در مقابل ریسک گریزی.جسورانه و شجاعانه عمل کردن تغییراتی یک شبه نیست.شما نمیتوانید تصمیم بگیرید که از فردا فردی ریسکپذیر باشید.ولی میتوانید تصمیم بگیرید که با افراد ریسک گریز و ترسو کمتر در ارتباط باشید.نصحیت من به شما این است از همین حالا تا حداقل یکسال دیگر با افراد بدبین،لاغر مردنی و کوتاه قدت قطع رابطه کنید.بجای آن با آقایان بلند قد،کچل ،وراج که انگار سرتاسر بدنشان را موکت کردهاند نشست و برخاست کنید.ریقوها کاسب نخواهند شد.ثروت برای تستستروندارهاست.
۷)توجه به آینده در مقابل تمرکز بر گذشته.این که یک نماد چه میزانی بازدهی کسب کرده در بازارهی گاوی بیمعناست.این که شما چقدر بازدهیاز آن گرفتهاید ،دارای اهمیت است.هیچ آدم عاقلی فقط با نگاه کردن به آینه عقب رانندگی نمیکند.
چیزهایی که خواندید حرفهایی کاملا غیر علمی ولی کاملا خردمندانه بود و کیست که نداند تجربه بالاتر از علم است؟
@BourseNewsVoc