📖 #شعر_بلند
━━━━━━━━━━━
ای کرده کرشمه را کمندی
بر هر نگهت ز ناز، بندی
روزی که شدم اسیرِ دامت
یک صید نبود در کمندی
بیقدریِ گریههای تلخم
نگْشود لبت به نوشخندی
با نوش لب تو، درد دل را
حاجت نبُود گلاب و قندی
ناریخته خون خلق نگْذاشت
چشم تو به غمزهی کُشندی
چون شمع کنم به دیده جایش
از شعله گَرَم رسد گزندی
خاموش! که گوش ما ندارد
شایستگی قبول پندی
از نامهی درد ما سوادیست
هر دود که خیزد از سپندی
فریاد که ناتوانیام کشت
در حسرت نالهی بلندی
نگْشود دری ز ناصبودی
خواهم که به کنج صبر، چندی
بنْشینم و سر کشم سوی جِیب
تا صبر دری گشاید از غیب
□
جز شعله -چو شمع- افسرم نیست
سودای تو هست اگر سرم نیست
از بس که فریب وعده خوردم
پهلوی منیّ و باورم نیست!
بر هرچه نظر کنم شب و روز
جز نقش تو در برابرم نیست
از سوزِ درون نگیرم آرام
در سینه دَمی که اخگرم نیست
من قاصد پیشگاه قُربم
جز نامهی قدس بر پرم نیست
از رنگِ شکستهحال من پرس
حاجت به گواه دیگرم نیست
دریای محیط و پل؟ محال است
شوق من و صبر؟ باورم نیست
یک لحظه به کام دل نشستن
در بزم تو چون میسّرم نیست
بنْشینم و سر کشم سوی جِیب
تا صبر دری گشاید از غیب...
● #قدسی_مشهدی
━━━━━━━━━━━
💎 @Best_Poems
📖 #شعر_بلند
━━━━━━━━━━━
ای کرده کرشمه را کمندی
بر هر نگهت ز ناز، بندی
روزی که شدم اسیرِ دامت
یک صید نبود در کمندی
بیقدریِ گریههای تلخم
نگْشود لبت به نوشخندی
با نوش لب تو، درد دل را
حاجت نبُود گلاب و قندی
ناریخته خون خلق نگْذاشت
چشم تو به غمزهی کُشندی
چون شمع کنم به دیده جایش
از شعله گَرَم رسد گزندی
خاموش! که گوش ما ندارد
شایستگی قبول پندی
از نامهی درد ما سوادیست
هر دود که خیزد از سپندی
فریاد که ناتوانیام کشت
در حسرت نالهی بلندی
نگْشود دری ز ناصبودی
خواهم که به کنج صبر، چندی
بنْشینم و سر کشم سوی جِیب
تا صبر دری گشاید از غیب
□
جز شعله -چو شمع- افسرم نیست
سودای تو هست اگر سرم نیست
از بس که فریب وعده خوردم
پهلوی منیّ و باورم نیست!
بر هرچه نظر کنم شب و روز
جز نقش تو در برابرم نیست
از سوزِ درون نگیرم آرام
در سینه دَمی که اخگرم نیست
من قاصد پیشگاه قُربم
جز نامهی قدس بر پرم نیست
از رنگِ شکستهحال من پرس
حاجت به گواه دیگرم نیست
دریای محیط و پل؟ محال است
شوق من و صبر؟ باورم نیست
یک لحظه به کام دل نشستن
در بزم تو چون میسّرم نیست
بنْشینم و سر کشم سوی جِیب
تا صبر دری گشاید از غیب...
● #قدسی_مشهدی
━━━━━━━━━━━
💎 @Best_Poems