تجربه های خوب_همسران موفق


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


سلب مسئولیت»نظرات مطرح شده به هیچ عنوان به کریتور و ادمین مربوط نیست.
تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://t.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


#پیام_ناشناس
سلام وقت همگی بخیر، یه مشکلی برام چند ماهیه پیش اومده که نه تونستم هضم کنم نه فراموش ونه ببخشم، میخوام شما خودتون رو بذارید جای من اگر در این شرایط بودید چه تصمیمی میگرفتین میموندین تو رابطه یا تموم میکردین؟؟ خانوم هستم، حدود 9 ساله ازدواج کردیم و دو فرزند داریم، طی سه سال اول زندگی رابطه عالی داشتیم همچی خوب بود زندگیمون همچیش به کام بود، بعد از دنیا اومدن بچه اول یذره درگیری هامون بیشتر شد وقت کمتری برا هم داشتیم اما بازم اوکی بود تا زمانی که متوجه خیانت همسرم شدم درحد چت بود و میگفت درد و دل میکردم، یه هفته قهر بودیم تا با عذر خواهی تموم شد، بعد از سه سال بچه دوم دنیا اومد، متوجه خیانت بعدیش شدم و بازم با حرف های مسخره توجیه کرد کارش رو حالا بعد از یه سال از اون کارش متوجه شدم یه جای زندگیم مشکل داره و مخفی کاری میکنه به بهونه های مختلف و ساعت های مختلف ما رو میپیچوند و میرفت بیرون ایراد گیر شده بود،دوبار هم ازش اتو گرفتم و فهمید بهش شک کردم و هردفعه بخشیدم گفتم دفعه اخرشه اما بازم تکرار شد، بعد یمدت فهمیدم چت میکنه اما نمیدونستم با کیه چون تو این چند سال گوشی همدیگه رو چک نمیکردیم، دیگه دل و یه دل کردم نصفه شب رفتم سر گوشیش فهمیدم با کسی بمدت حداقل یه ساله که رابطه داره باهاش همه اشتباهاتش قبول کرده اما هیچ تضمینی به من نمیده که دیگه سمت خیانت نره، هرلحظه منتظرم یه اتفاق جدید بیوفته، دیگه هیچ اعتمادی بهش ندارم شدم یه ادم شکاک و بد دل و عصبی به کوچیکترین حرف یا کارش واکنش نشون میدم، بینمون و فقط این دوتا بچه طفل معصوم بهم وصل کرده، نمیدونم آینده بچه هام چی میشه، دوست ندارم طلاق بگیرم اما از این بیشتر متنفرم که ده سال دیگه بچم بیاد بهم بگه بابا با کسی رابطه داره و تو یه ادم ترسویی که تا حالا پاش موندی، حالا میخوام بدونم شمای خانوم میتونستی این رابطه رو تحمل کنی و آیا شمای آقا وقتی به کسی تعهد دادی چرا هم خیانت میکنی و هم میگی دوست دارم و نمیخوام زندگیم رو تموم کنم دقیقا فازتون چیه ؟؟؟؟
@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
سلام به همه دوستان،شاد باشید
دوستان یه سوالی داشتم اگه برای ازدواج و اشنایی با ادمی اشنا بشیم که فرد خوبی هست اما شبیه ما نیست باید چیکار کنیم؟

من خودم یه دختر ۲۴ساله برونگرام،به شدت اهل سفرم و طبیعت گردی و....(سفر رفتن یکی از مهمترین هدفای زندگیمه)،اهل توسعه فردی و پیشرفت و حتی جاه طلب
حالا با پسری (۲۶ساله)دارم اشنا میشم که ادم درونگراییه،اهل ریسک نیست و دنبال زندگی کارمندی(خانواده پولداری نداره و میگه قرار نیست خونه دار بشیم)،تفریح خاصی ام نداره با خونواده و دوستاشه
تو این زمینه ها ما باهم فرق داریم،اما خوبیای خودشم داره،متعهده حامیه خونواده دوسته و ازدواجی!

حالا من موندم وسط دوراهی،باید این ادمو ول کنم یا نه؟من همیشه توی رویاهام خودمو با پارتنر حین سفر و طبیعت گردی میدیدم،نمیدونم باید بخاطر ویژگی های خوبی که این ادم داره چشممو رو تفاوتامون ببندم یا ن؟

@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
سلام من وهمسرم ۳۲ سالمونه،۶ساله ازدواج کردیم و یه پسر۱ونیم ساله داریم
ازشهردیگه عروس امدم بجز فرهنگ متفاوت تو اخلاق هم خانواده همسرم خیلی خوب نیستن،چ پدرومادر چه بچه ها باهم
همسرمن مواد خوراکی رو برای خونه ب سختی میخره زورش میاد خسیس نیس مهمون بیاد کم‌نمیزاره اما برا خومون خیلی
من اصلا ادم ولخرجی نیستم ک بگم هزینه های اضافی دارم و نمیرسونه بخره، پس انداز میکنه برا مسکن،حدود۲هفته بودلیست خرید میدادم،میگفت سرماه میخرم الان ندارم،خب بعضی چیزا صبر کردنی نیس‌من بچه یکساله دارم،سیب زمینی پیاز چیزی نیس ک دو هفته براش صبر کنم،وقتی میبینم ارز فروخته میدونم ک میتونه همون پول رو خرج خونه بکنه اما نمیکنه دلخور میشم،دوروز پیش از سرکار امد خونه منم ناراحت بودم و خسته گفتم اگه میشه یکم تنهام بزار حالم خوب نیس میترسم حرفمون بشه برو یکم تنهاباشم، برخورد بهش ک چرا تو چته روانی و.. منم ناراحت شدم گفتم خسته شدم ملت خواسته هاشون چیه از شوهراشون من خواسته ام چیه،بابت این حرف من هرچی از دهنش در اومد بارم کرد انقدری ک مرده و زنده من رو فحش های خیلی بدی داد دست بزن نداره اما چند بار هلم داد گفت باید از خونم بری بیرون زنگ بزن بابات بیاد دنبالت،بهم گفت انگار با ده تا مرد رابطه داشتی از چشمم افتادی، هیچی نگفتم میدونستم عصبانیه بدتر میشه
خودش زنگ زد مادرش بیاد پسرمو ببره ک مثلا تکلیف منو مشخص کنه،امدن خونمون متوجه شدن ک حرفمون شده،پرسیدن شوهرمم گفت آبا و اجداش رو فحش دادم بایدم‌گریه کنه،حق دادن ولی تهش گفتن مرده دیگه، یه چیزی گفته ب دل نگیر!!!گفتم دختر خودتون بود اینطوری میگفتین؟ من اینجا چون بی کسم، اینطوری میکنید..من توهمه دعواهایی ک با همسرم داشتم هیچکدوم رو ب خانوادم یا خانواده اش نگفتم ک اختلاف بیشتر نشه،ابروش نره خودمون حل کنیم اما هربار مث همیشه فرداش ب پام افتاده معذرت خواهی کرده اما نمیتونم فراموش کنم خیلی شکستم بخاطر تک تک حرفهاش..
نمیدونم باید چیکار کنم اینکه هربار هرچیزی دوست داشت بگه و بعد با یه ببخشید ازش بگذره و بدتر از همه انتظار داشته باشه منم دیگه ناراحت نباشم یا چیزی نگم.. یا وقتی ابراز علاقه کرد باور کنم اطمینانم داشته باشم بهش،همسرمن از ایناس ک پای طلاق بررسه ادمو زجر میده و طلاق نمیده و ابرو نمیزاره نه اینکه کاری کرده باشم ها نه.. اما این خانواده بخوان دعوا کنن عصبانی بشن فقط ابرو ریزی میکنن ک طرف مقابل مقصر شناخته بشه چیزایی دیدم ازشون ک حتی تو تصوراتمم نبوده.. نمیدونم چیکار کنم اگه میشه راهنماییم کنید
اینم بگم ک فک میکنه دیونه ها میرن پیش مشاور🤦منم دیونه میدونه.. دیگه نمیگه دیونم کرده ب اینجا رسیدم افسرده شدم
@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
سلام و عرض ادب به تمامی اعضای محترم و ادمین عزیز
من ۲۲ سالمه و شوهرمم ۳۴ سالشه
۱۷سالم بود که باهاش از طریق تلگرام آشنا شدم و ایشون خیلی ازم خوششون اومد و تمامی تلاششونو برای بدست آوردنم کردن و منم کم کم عاشقشون شدم و ازدواج کردیم
من از دوران نامزدی رفتم پیش شوهرم و باهم کار کردیم و هیچ دستمزد و حتی پول تو جیبی از شوهرم نگرفتم که زندگیمونو باهم بسازیم
که تا الان کار می‌کردم و هیچ پولی از شوهرم نمیگرفتم خودش هرازگاهی برام یه پولی میداد و منم که چون نیاز نداشتم خرج نمیکردم خیلی باهاش سوختم و ساختم
من یه مشکلی دارم که نمیتونم دست از مشکلات گذشتمون بردارم از اونجایی که صبح تا شب سرکار باهمیم خب بحثمونم خیلی زیاده و بیشتر بحثامون بخاطر گذشتس و من میگم چرا فلان جا فلان کارو کردی منو ناراحت کردی و عذرخواهی نکردی شوهرمم زود قاطی میکنه و دعوامون میشه
من مشکلم با شوهرم اینه که منو اصلاااا درک نمیکنه تا میام یه دردودلی کنم باهاش زود میگه باز غرزدنات شروع شد عصبی میشه کنترلشو از دست میده هر چی دم دستشه پرت میکنه سمتم و این بار سومشه که کتکم میزنه(با اینکه چند باری بهش گفتم من از کتک زدن یا فحاشی متنفرم) و بعدشم اصلاا تقصیراتشو گردن نمیگیره به منم میگه همش تو مقصری
آخرین دعوایی که باهم کردیم برای اولین بار گفت میخوام طلاقت بدم راحت شی هر دفعه من از طلاق حرف میزدم ولی ایندفعه شوهرم گفت و خیلی هم جدی رفتیم دفتر طلاق که بسته بود اومدیم خونه من شبش خیلییی گریه کردم(یه مشکل اساسی هم که دارم سریع گریم میگیره و نمیتونم گریمو کنترل کنم) و شوهرمم توجه چندانی به گریه‌هام نکرد
صبح شوهرم بیدارم کرد پاشو بریم دادگاه برای مراحل طلاق منم گفتم من طلاق نمیگیرم حق و حقوقامو بده بعد شوهرمم گفت حق حقوقاتو میدم توافقی جداشیم حوصله مشاوره و اینارو ندارم منم گفتم برو خودت کاراشو بکن از اون روز هم نه اون باهام حرف زده و نه من با اون
هیچی دیگه تموم قهرامون من پا پیش گذاشتم( چه مقصر باشم چه نه )
خیلی ازش خواستم درکم کنه قدرمو بدونه که چقدر خوبم باهاش که زود قاطی کرده بازم دعوامون شده
دیگه دارم کم کم به این نتیجه میرسم که دیگه دوسم نداره منم نمیخوام پا پیش بذارم برای آشتیمون نمیدونمم این قهر تا کجا ادامه داره آرزو به دل موندم یه بار اون پاپیش بذاره برای آشتیمون
از آیندمونم خیلی میترسم الان بچه ندارم جدا شدنم خیلی راحتتره درسته خونه پدریمم بهتر از اینجا برام نمیشه ولی نمیخوام آینده یه بچه رو هم بیچاره کنم
لطفا نگید کار نکن باهاش چون نمیتونم هم خودم عادت کردم هم دلم نمیاد میخوام کنار هم رشد و پیشرفت کنیم
ممنون میشم راهنماییم کنید که الان بهترین تصمیم چیه 🌹🥰
ادمین عزیزم خیلییی نیاز دارم سریع جواب بگیرم خواهش میکنم هر چه سریع تر پیام منو بذارید کانالتون ممنونم از لطفتون❤️🙏🏻

@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
سلام خدمت همه دوستان
پارسال تو همچین روزایی متوجه شدیم شوهرم واریکوسل داره و عمل شد.شبو روزم غصه بود ازین ک تهش چی میشع.اگه وضعیت شوهرم بهتر نشه باید چیکار کنیم و چ تصمیمی واسه بچه دار شدن بگیریم.ی دکتر هم بهم گفت اگه بهتر نشد باید ای وی اف کنید
و ازونجایی ک تو خانوادمون شاهد چند بار ای وی اف و مراحل انجامش و تهش نتیجه منفیش بودم ب شدت بابت این موضوع غصه میخورم
تو این کانال تو کامنت های یکی از پست ها با ی آقایی هم صحبت شدم ک مشکل مشابه داشتن و خداروشکر تونستن بچه دار بشن.اون آقا خیلی بهم حرفای خوبی زدن و گفتن ک نگران نباشم و تا سال دیگه اونموقع حتمن بچه دار میشم
خواستم بگم حالا دخترم ۴ ماهشه و من روزی صدبار خدارو برای داشتنش شکر میکنم و هربار یاد حرفای اون آقا میفتم ک میگفت تو فقط قسمت خدارو میبینی و از حکمتش بی‌خبری.
این جمله اش رو واقعا با تمام وجودم درک کردم.و امیدوارم هرجا ک هستن تنشون سلامت باشه

@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
من تازه نامزدی کردم و ارتباط خوب و صمیمانه ای با همسرم و خانوادشون دارم ، ایشونم همینطور.

البته رابطه جنسی تا حالا نداشتیم با همدیگه.
اما خب طبیعتا درباره اش صحبت کردیم با هم و طی مدت آشنایی که داشتیم و با مشاوره هایی که رفتیم همه خواسته های همسرم عادی بود و هیچ چیز عجیب و اضافه ای نمیخواستن.

اما دوست دارن وقتی ارضا میشن 💦 رو روی بدن (سینه ، صورت و دهان) بریزن...

مخصوصا مورد آخری براش خیلی جدی و مهمه و در واقع میل اصلیشه.

میگن که یه احساس قدرت بهم میده این کار
مخصوصا چشیدنش ، براشون جذابیت بالایی داره

میشه توی کانال درباره اش حرف بزنین و نظر سنجی بذارید که آیا برای دیگران هم شده پیش بیاد و همسرشون چنین خواسته ای شده داشته باشه و امتحان کرده باشن؟

@ArHamsaraane

3k 0 10 34 60

#پیام_ناشناس
(خواهش میکنم پیام منو بزارید چندبار پیام دادم و خیلی بد گیر کردم توی دوراهی)
سلام همگی امیدوارم حالتون خوب باشه
من خانمم 28 ساله. حدود سه سال با پسری تو رابطه بودم که یک سال ازم بزرگتره، مهربونه و خیلی دوستم داره دیدم خیلی جاها پشتم بوده و منو به خونوادش معرفی کرده منم دوسش دارم البته.
ولی وقتی باهاش وارد رابطه شدم اصلا حال خوبی نداشتم و به شدت افسرده بودم بخاطر اتفاقای دردناکی که برام افتاده بود و اصلا اونموقع توان ذهنی برای اینکه به آینده یا ازدواج فکرکنم رو نداشتم.
حالم بقدری بد بود که داروی ضد افسردگی مصرف می کردم و تحت نظر روانشناس بودم. همون دو سه روز اول رابطه هم بخاطر شرایط روحیم بهش گفتم که نمیخوام ادامه بدم ولی قبول نکرد. من حتی نمیتونستم خواسته های واقعیمو بهش بگم البته نه به اون که به هیچ کس. برای همین بر خلاف میلم باهم رابطه ی کامل داشتیم و من هربار رضایت نداشتن خودمو ابراز می کردم ولی اون با حرفاش قانعم میکرد شاید هم نمی کرد و من فقط توان ایستادن دربرابر چیزی که نمیخوامو نداشتم. البته دوست ندارم تصویر قربانی از خودم نشون بدم توی این قضیه، اون اصلا هیولا یا سو استفاده گر نبود، من توان بروز احساس واقعیمو نداشتم.
به هرحال چه این قضیه چه موارد دیگه که کمتر حاد بودن بین ما اتفاق افتاد و بارها خط قرمزای من شکسته شد و باعث شد اون اعتمادی که باید بهش داشته باشم به عنوان مرد زندگیم از بین بره. علاوه بر این وقتی یکم بهتر شدم دیدم هیچ تصمیمی برای ازدواج نداره و البته شرایطشو هم نداره، نه سربازی نه کار درست نه خونه و نه حتی پشتوانه ی خونوادگی. همین شد که دیگه نکشیدم و جدا شدم. بعدش اون خیلی سراغمو میگیره و میگه میخواد بیاد خواستگاری حتی مامانش با مامانم حرف زد ولی من خیلی دودلم.
من الان تقریبا 7 سالی هست که مجبورم خرج خانواده ی خودمو بدم و جای مرد خونواده باشم. بابام خیلی وقت پیش ما رو ول کرد و منمو دوتا خواهر کوچیک تر و مادرم، یعنی اصلا توان مالی هندل کردن زندگی رو ندارم که بگم اشکالی نداره که خونه نداره یا بی پوله و خودم حلش میکنم. من اون موقع نمیفهمیدم ولی الان فکر میکنم باید جوری ازدواج کنم که اگه قرار نیست دیگه کمک خونواده باشم براشون بار نشم تازه.
میدونم بهم ریخته نوشتم ولی باور کنید ذهن خودمم همینقد بهم ریختست و اصلا نمیتونم نظم بدم یا بگم دلیل اصلی دو دلیم بی پولیشه یا اون حس بی اعتمادی که نسبت بهش گرفتم قبلا و حتی منطقیه این دو دلی؟ یا زیاده خواهم؟
@ArHamsaraane

4k 0 6 105 53

#پیام_ناشناس
سلام، کمک لطفا🙏🏻😔
۲۷ سالمه و ۷ ساله ازدواج کردم شوهرم ۳۴سالشه به شدت آدم خوبیه از همه نظر سالم و کاری و متعهد و باعرضه
ولی سر کوچیکترین چیزی عصبی میشه قشقرق به پا میکنه، تو عصبانیت یه حرفایی میزنه که تا عمق وجودم درد میگیره
بعدم اصصصلا براش مهم نیست که من ناراحتم ازش اصلا مهم نیست رابطمون در چه وضعیه
خیلی خودشیفته است چون توی همه چی بیسته و همه ازش تعریف میکنن.
کلا تو وضعیت سفید هم بهم محبت کلامی نمیکنه، هدیه و این چیزا هم فقط اوایل میگرفت. کارتش دست منه برای خریدای خونه ولی برای خودم پولی نمیریزه با اینکه چندبارم علارقم میلم درخواست کردم(اینم بگم چون خودش از اول نذاشت من برم سرکار، منم شاغل نیستم)
اکثرا محدودم میکنه از اینکه بادوستام برم بیرون و با کلی نق میگه باشه برو، میگه منم بادوستام نمیرم عشق و حال پس تو هم نباید بری.

امشب گفتم تکلیفمو معلوم کن گفت من همینم که هستم
گفتم رابطمون برات ارزشی نداره گفت خودت چی فکر میکنی!؟ گفتم تو بگو به زبون بیار، گفت من دیگه کلا حرفی باهات ندارم.

توی اوج عصبانیت دعواهای قبلی یبار حرف طلاقو زد و خیلی ناراحت شدم منم از اون موقع به طلاق فکر میکنم.

ولی راستش میدونم الان فشار کاری زیادی روشه و حسم میگه اونم برای زندگیمون ارزش قائله در عین حال اینم میدونم که نه من نه اون از ته قلب عاشق و دلباخته ی هم نیستیم که بخوایم برای هم بمیریم و هرررکاری بکنیم ازدواجمونم سنتی بود.
عین خر موندم چکار کنم وقتی باهم خوب و خوشیم همه چی اوکیه ولی وقتی دعوا میشه من قلبم تیکه تیکه میشه اونم عین سگ و هیچوقتم عذرخواهی و آشتی نمیکنه همینطورالکی باهم خوب میشیم با اینکه هرررر دفعه چند روز بعد دعوا بهش گفتم بیا باهم درمورد دعوامون حرف بزنیم اما به نتیجه نرسیده

به طلاق که فکر میکنم از یه طرف احساس شدید آزادی و رها شدن بهم دست میده از طرف دیگه ترس و وحشت که بعدش باید چکار کنم و البته ۷ سال گذشته و همه ی اتفاقات خوب و بدش از جلو چشمام رد میشه.

لطفا بگید چکار کنم با مردی که برای من ارزشی قائل نیست و احساساتم براش مهم نیست و توجه و محبت نمیکنه و همیشه پر توقعه. به چه امیدی ادامه بدم؟ وقتی خودش میگه من همینم که هستم

@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
سلام
من دخترم مجرد و۲۴ساله
۵ ۶ ماهی هست که مشغول به کار هستم و ماهی ۱۰تومن درامدمه و با خانوادم زندگی میکنم
مشکلم اینه که پدرم توی این ۲۵سال زندگی مشترک میتونم بگم هیچ کار مفیدی نکرده
(طوری که ما تازه بعد اینهمه سال زندگی داریم برای اشپزخونه کابینت میزنیم یا حتی یه سرویس بهداشتی درست درمون نداشتیم)
با بدبختی برای پدرم تونستم یکار خوب جور کنم و تازه مشغول به کار شده
و اوضاع داره بهتر میشه
منتها الان چون من شاغل شدم توقع داره کل درامدم رو برای خودم نگه ندارم و کمک اونا باشم
درصورتی که من برای ادامه مسیر شغلیم به پول زیادی احتیاج دارم
ولی خب چیزی نمیگم و پول رو میدم
که البته میدونم منم تو اون خونه زندگی میکنم و شاید وظیفمه حتی
نمیدونم
احساس میکنم دچار افسردگی شدم که چرا حتی این امکانات کوچیک هم برای ما فراهم نشده
از این فکرا دچار کینه میشم در صورتی که دلم میخواد پولی که میذارم حتی بعنوان ثواب هم که شده با خلوص نیت باشه ولی انگار ته ته قلبم ناراحته
یا مثلا بااولین حقوقم برای مادرم گوشواره خریدم چون کلا طلا نداشته،و خیلی خوشحال شد و ذوق کرد
البته خودمم همینطور
ولی بعدش انگار ناراحت بودم که چرا پدرم اینکارا رو نکرده...
نمیدونم برای اتمام این احساسات باید چیکار کنم چون احساس میکنم واقعا ادم بدی هستم

@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
#پیام_ناشناس
باسلام و وقت بخیر من ۲۵ ساله و همسرم ۲۹ سالشه ما سه ساله عقد کردیم و هنوز نتونستیم عروسی بگیریم ما هر دو دکتری داریم و از لحاظ تحصیلات وضعیت مشابهی داریم مشکل من خانواده همسرمه ما رسم داریم عقد و عروسی با داماد هست که پدر ایشون نه تنها برای ما مراسم عقد نگرفتن بلکه الان سه ساله کوچکترین صحبتی در مورد عروسی هم نمیکنن که بخوان به ما کمک مالی کنن ایشون برای بقیه ی پسرهاشون ماشین خریدن اما همسر من انگار فرزند خونده هست نه تنها هیچ کمک مالی نمیکنن بلکه هر چند وقت یبار پول هم ازمون پول قرض میگیرن من واقعا نمیدونم ایا بقیه ی خانواده ها هم همینمدلی بین بچه هاشون فرق میذارن من الان جهیزیه ام اماده اس خانواده ام بهترین جهیزیه بهترین ماشین بهترین عقد رو برام گرفتن ولی خانواده ایشون هیچ کمکی به ما نمیکنن هیچ همیشه هم از ما پول قرض میکنن و ذره ای انصاف ندارن که ما الان پول نداریم عروسی بگیریم حداقل کمک نمیکنین پول هم قرض نگیرین توروخدا بهم بگین چجوری به خانواده همسرم بفهمونم دست از سر ما بردارن من کلا نمیتونم باهاشون راحت باشم همسرمم انگار نه انگار هر چی که بخوان همون لحظه براشون فراهم میکنه هر چند وقت یبار به خواهر برادراش پول میده درصورتیکه من شاید سالی یبار ازش پول بگیرم

@ArHamsaraane


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
حق پرومکس....
#شیما
@ArHamsaraane

4.3k 0 29 12 35

#پیام_ناشناس
درود بر همگی
#دختر ۱۹ ساله
چندتا سوال دارم
میشه لطف کنید بخوانید سوالم رو و جواب بدید
چطور میشه که ی آدم با نظم باشه و یکی هم بی نظم
ارثیه؟
ژنتیکیه؟
یا اکتسابی؟
چرا بعضی آدما انقدر با نظمن؟
چرا بعصی های دیگه خیلی بی نظم
چطور میشه با نظم شد؟
کتابی پادکستی مقاله ایی و... که میشناسید لطفا معرفی کنید
~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
چرا وقتی من میرم جایی با کسی حرف بزنم خیلی صحبت میکنم بطوری که طرف میگه این نمیدونه دیگه باید بلند شه بره
یا در مواقعی خیلی مودبانه بهم گفتن خب دیگه خداحافظ
کسی رو دیدید اینطوری باشه؟
چکار کرده که اصولی تر رفتار کنه؟
من تو خونه کسی از اعضای خانوادم خیلی صمیمی نیست صحبت کنم اصلا حرف نمیزنن یا همش سر کار هستن
این رفتار هام خیلی داره بهم آسیب میزنه مخصوصا حالا که دارم وارد اجتماع بزرگ تری میشم
ممکنه دچار تروما باشم ولی اینو میدونم که درسته من باعث و بانی ترومای خودم نبودم اما مسؤلیت برطرف کردنش با شخص خودمه

این که جایی میرم بلند نمیشم برم هم تو رفتار بابام دیدم اینطوریه که وقتی میرن عیادت مریض خیلی میشینن یا اگه نزدیک باشه چند بار میره



من مادرم آدم منظمی نیست خیلی خیلی زیاد هم بی برنامه اس اصلا حواسشو نمیده ببینه ساعت چنده حتی

ریشه مشکل کجاست من چجوری میتوانم حلش کنم؟
خودیاری خوبه و مفید؟ یا حتما باید مراجعه کنم به تراپیست ؟
پادکست کتاب یا هر چیزی که میدونید کمک کننده اس بهم بگید
@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
سلام دوستان
من دوساله ازدواج کردم الان قصد بارداری دارم میخواستم بپرسم کسی از این رژیمای تعیین جنسیت استفاده کرده راضی بوده؟
و اینکه کلا برای قبل اقدام چه کارایی و چه رژیمی لازمه؟
گرمیجات؟ سردیجات؟
چه تایمی برای اقدام بهتره؟

خوشحال میشم تجربه هاتون رو بشنوم

@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
سلام وقت همگی بخیر؛ من دختر مجرد 23 ساله هستم و از اونجایی که تو این کانال تقریبا همگی با تجربه هستید می‌خواستم اگر ممکنه نظر و کمک هاتون رو بشنوم.
من از نظر اجتماعی خوش برخورد هستم به اندازه حرف میزنم بجا صمیمی میشم و مشکلی از این بابت ندارم، مشکل من اینه که از وقتی از نظر جسمی بالغ شدم به شدت ترسو شدم از صدا بلند وحشت می‌کنم، از دعوا و بحث حالم بد میشه ضربان قلبم خیلی بالا می‌ره، حتی از فکر کردن به بحث های احتمالی مثلا چندبار میخواستم نظراتم رو کامنت کنم اما از جواب هایی که ممکن بود بگیرم ترسیدم و این کار رو نکردم!  هرچی میگذره بدتر میشم و ترس و اضطرابم از بحث کردن بیشتر میشه در حدی که حتی میترسم تنها دنبال گرفتن حقم برم حتما باید یکی رو با خودم ببرم. بخاطر همین همیشه با همه صلح طلب بودم، ولی از آینده میترسم که باز هم بدتر از این که هستم بشم، تو سری خور بشم، ممکنه اگر تجربیاتی در این باره دارید بهم بگید خوندن نظراتتون خیلی می‌تونه بهم کمک کنه، ممنونم.
@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس

سلام وقتتون بخیر
خانم هستم.۸سال اززندگی مشترکمون میگذره همسرم۳۷سالشه.
توخونه هیچ صحبتی جز دوسه جمله بینمون رد وبدل نمیشه باتموم تلاشام و...دیگه باهاش کنار اومدم باحرف نزدنش وقتیم حرف میزنه تموم حرفاش قدرنشناسیه به طور مثال توکه لباسارو نمیشوری ماشین میشوره،من همه کارامو سعی میکنم موقعی که خونه نیست انجام بدم که میادخونه باهم وقت بگذرونیم که همچین اتفاقی نمیفته وهمش میگه توکار نمیکنی سال بیادبره یاچراهمش میشینی پیش من بلندشو کارکن میگم کاراموکردم میگه بگردی باز پیدامیشه یامیگه اره توماهی یکباراگه انجام بدی کارخونه رو.دیگه نمیدونم چطوربایدبدخوردکنم

@ArHamsaraane

5.6k 0 14 53 33

#پیام_ناشناس
با عرض سلام وخسته نباشيد خدمت همراهان گرامى
پيشاپيش بابت زمانى كه در اختيارم ميزاريد كمال تشكر دارم
خانومى 31ساله هستم سال٩٧ با همسرم كه ٤٢سال سن دارند ونظامى هستند ازدواج كردم ويه دختر يكساله دارم
بعد از ازدوج كه دوره عقد يكساله گذروندم متوجه شدم همسرم اصلا اونى كه تظاهر ميكردن نبودن يه ادم كاملا بد دهن وبداخلاق و بي اعصاب حتى تو رانندگي كردنم همه رو مقصر ميدونه وبه همه فحش ميده وبعد بچه دار شدن اخلاقشم خيلي خيلي بدتر شده حتي سه چهار بار دست روم بلند كرد و داد وبيداد راه ميندازه فحش هاى خيلي ناموسي وزشت ميده كه خودم خجالت ميكشم،قبل بچه دار شدن يه مقدار رفتارش قابل تحمل تر شده بود شايد به اين دليل بود كه من جوابش نميدادم وتنش ايجاد نميكردم اما الان وقتي شروع كنه اصلا در مقابلش كم نميارم وايشون هم بدتر لج ميكنه حالا بيشتر نگرانيم براى تربيت دخترم كه تو همچين محيط نا ارومى داره رشد ميكنه وبه فكر جداشدن هستم اما بازم به خاطر دخترم ميترسم سر دوراهى قرار گرفتم از نظر رابطه اصلا بهشون ديگه تمايل ندارم وتو اين يكسال چهل روزي يكبار شايدم بيشتر باهم نيستيم وايشون همه مخالفتى نداشتن ويكساله جاى خوابم پيش دخترم نظر خودشم بوده كه دخترم تنها نباشه وخودش راحت تنها بخوابه،اصلا مشاوره هم نمياد چون ميگه كه مشكلي نداره وبه زن باج نميدم در ضمن تو همه دعواها هميشه ميگه برو طلاق بگير ومن يه اشتباهي كه كردم گفتم به خاطر بچه نميرم بيشتر داره اذيتم ميكنه نظراتتون برام بنويسيد تا راهنمايي كنيد چيكار كنم ممنون تك تكتون🙏🌹

@ArHamsaraane


#پیام_ناشناس
سلام دوستان وقتتون بخیر
من یه دختر ۲۵ ساله هستم
سال گذشته ازدواج کردم ولی
به دلیل اختلافات فرهنگی خانوادگی و مسائلی که فکر میکردیم مهم نیست و مهم شد
به پیشنهاد مشاور خانواده بعد از ۵ ماه زندگی مشترک جدا شدیم
الان بعد از گذشت تقریبا یکسال
بنده دوتا خواستگار دارم
خواستگار اولی وکیل هستن و بشدت پیگیر هستن و ادم خوبیه و خانواده خیلی خوبی داره
منتها قبلا ازدواج نکرده و من میترسم برام دردسر شه بخاطر اینکه قبلا ازدواج کردم
برای خودم اصلا مهم نیست منتها جامعه تو یه فاز دیگه است
درحالیکه هم خودش هم خانوادش این اطمینان رو دادن که اصلا مشکلی با این قضیه ندارن
منتها من طبق تجربه قبلیم و دخالت بیش از حد خانواده همسر ازار و اذیت هاشون
چشمم ترسیده
نمیدونم چیکار کنم 🤷🏻&zwj♀️
مورد دوم هم شغل ازاد و پردرامد فعلا میگه باهم اشنا شیم همو بشناسیم بعد سراغ ازدواج بریم و از بابت خانواده و فرهنگ هم از مورد اول خیلی بهتر هستن
و لولشون بالاست
منتها زیاد حرف ازدواج نمیزنن و منو به خانوادشون معرفی نکردن و شناختی از خانوادشون ندارم
بیشتر رو شناخت دونفره مانور میدن
و‌مجرد هم هستن
من احساس میکنم خانوادشون با ازدواج سابق من مخالفت کنن و به همین علت ایشون وقت میخره تا بتونه اوکی کنه

لطفا اگه امکانش هست راهنمایی کنید 🙏🏼

@ArHamsaraane

4.8k 0 6 108 13

بعد از حدود ۱ ماه
سلام
😄😄
به دلایل شخصی تلگرام نداشتم....

خوبین رفقا؟


سلام وقت بخیر دوستان ممنونم اگر کمکم کنید من25 همسرم 35، بعد از 4 سال ازدواج میخوایم اقدام کنیم برای بارداری قبلش من گفتم ازمایش اسپرم بده همسرم یعنی دکتر گفتن، بعد که جوابش اومد گفتن تعداد اسپرم کم و 15 تا از 100، چهل روز که اقدامم، دکترم رفتم دارو و امپول داد به همسرم ، شماهم اگر دکتر خوبی می‌شناسید مشهذ باشه، معرفی کنید یا راهکار بدید طبی و اینا فرقی نداره، ازمایشهای منم گفتن خوبه همه چیز، لطفا کمکم کنید استرس دارم
@ArHamsaraane


این فانتزی نیست!! اینا متاسفانه اثرات پورن هستن.....

بعد هرچی از مضرات و اثرات مخرب فیلم های پورن بگیم....ی عده فحش میدن😐🫤😕

5.1k 0 6 12 114
Показано 20 последних публикаций.