.
👈 اسناد قانون اساسی
(معرفی کتاب)
بیگمان جمهوری اسلامی به «بزنگاه تحول» نزدیک میشود. تحول رخ خواهد داد؛ فقط شکلش را نمیدانیم. آیا هسته مرکزی قدرت، آگاهانه و مسئولانه تحول را خواهد پذیرفت و راه را بر آن خواهد گشود؟ یا آن انداز دستْدستْ خواهد کرد تا جامعه، بویژه نسل هزاره، خود دست به تحول بزند؟ دراینصورت، نتیجه و شکل تحول بستگی به این خواهد داشت که در هنگامه رخنمودن تحول، کنش حکمرانان چیست و واکنش جامعه چه خواهد بود.
بدیهی است، چه این ساختار، خود، تحول را بپذیرد چه تحول بر او تحمیل شود، هر دو مستلزم تغییر قانون اساسی است. اما نگرانی آنجاست که وقتی تحول آغاز شد، دیگر آنچه فضا را پُرمیکند هیجان است نه عقلانیت؛ شتاب است نه آهستگی؛ گفتن است نه شنیدن؛ فریاد است نه تأمل؛ نفرت است نه همدلی؛ بدگمانی است نه اعتماد؛ و دشمنی است نه دوستی. و در این هیاهوست که دیگر صدابهصدا نمیرسد و «دیکتاتوری جو» فضا را از ترس میآکند. از اکنون باید در اندیشه آن لحظه باشیم.
تجربه قانون اساسی جمهوری اسلامی پیش چشم ماست. «هیجان نسل انقلابی»، «شتاب وقایع» و «دیکتاتوری جو» نگذاشت تا یک قانون اساسی منسجم و زمینی و سازگار و متناسب با روح دموکراسیخواه قرن بیستم تدوین و مصوب شود. و اکنون بازخوانی تجربه تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، برای همه نخبگانی که نگران آینده ایرانند، یک ضرورت است. اگر آن تجربهها را نبینیم و درباره آنها گفتوگو نکنیم، تکرارشان خواهیم کرد.
کتاب مستطاب «اسناد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» که در بیش از هزاروهشتصد صفحه توسط دکتر سیدناصر سلطانی، استاد حقوق دانشگاه تهران، جمعآوری و تنظیم شده است، کار سترگی است که بازخوانی آن تجربه پرهزینه را بر ما آسان میکند. بیش از پانصد سند (شامل مقاله و یادداشت و نامه و بیانیه و مصاحبه و...) از نخبگان، کنشگران، سیاستمداران، اندیشمندان، مقامات، گروهها، احزاب و مانند آنها که از پیش از پیروزی انقلاب تا ماههای منتهی به تصویب قانون اساسی، در رسانهها و مطبوعات کشور منتشر شده است، در این مجموعه گردآوری شده است. اسنادی که بسیاری از آنها دیگر در دسترس عموم نیست و یافتن هریک از آنها رنج فراوان میطلبد.
جمعآوری این مجموعه ده سال پیش شروع شده است و این تنها جلد اول آن است که در سال ۱۳۹۷ آماده انتشار بوده است اما حدود یک سال در وزارت ارشاد معطل مانده تا سرانجام گفتهاند حدود سیصد صفحه از کتاب باید حذف شود تا مجوز انتشار داده شود (و هنوز هم نمیدانند که همین ممیزی و گزینش و فیلترینگ و گشت ارشاد و نظارت استصوابی و مانند آنها بوده این ساختار را به زمینِ فساد و ناکارآمدی زده است!).
و البته مولف به حذف آن سیصد صفحه رضایت نمیدهد و چه خوب که رضایت نداد. بنابراین انتشار کتاب، زمین میماند تا کرونا بیاید و مولف تصمیم بگیرد که فایل کتاب را انتشار عمومی دهد تا همگان بهره ببرند. دستمریزاد میگوییم به دکتر سلطانی عزیز و امیدواریم جلدهای بعدی کتاب را هم آماده کند و در دسترس ایرانیان و نسلهای آینده قرار دهد.
وقتی کتاب را ورق میزنیم حیرت میکنیم که همان زمان هم بزرگان و اندیشمندان فراوانی بودهاند که مشکلات و خطاهای فکری حاکم بر شکل و محتوای پیشنویس قانون اساسی را دیدهاند و تذکر دادهاند. چه پیرانی که همچون آئینه، در خشت خام آن پیشنویس، روزگار امروز ما را دیدهاند و پیشبینی کردهاند؛ اما هیجان نسل انقلابی چنان فضا را پرکرده بود که فریادهای آن بزرگان را در گلو خشکانده بود. آیا ما دوباره آن تجربه را تکرار خواهیم کرد؟ اگر چنین کنیم، بدین معنی است که ما هنوز ملتی شایسته توسعهیافتن نیستیم. چنین مباد.
فایل کتاب را در پیوند زیر ببینید و بخوانید و به اشتراک بگذارید و ترویج کنید:
https://t.me/Renani_Mohsen/725
محسن رنانی / ۲۳ دی ۱۴۰۳
👈 اسناد قانون اساسی
(معرفی کتاب)
بیگمان جمهوری اسلامی به «بزنگاه تحول» نزدیک میشود. تحول رخ خواهد داد؛ فقط شکلش را نمیدانیم. آیا هسته مرکزی قدرت، آگاهانه و مسئولانه تحول را خواهد پذیرفت و راه را بر آن خواهد گشود؟ یا آن انداز دستْدستْ خواهد کرد تا جامعه، بویژه نسل هزاره، خود دست به تحول بزند؟ دراینصورت، نتیجه و شکل تحول بستگی به این خواهد داشت که در هنگامه رخنمودن تحول، کنش حکمرانان چیست و واکنش جامعه چه خواهد بود.
بدیهی است، چه این ساختار، خود، تحول را بپذیرد چه تحول بر او تحمیل شود، هر دو مستلزم تغییر قانون اساسی است. اما نگرانی آنجاست که وقتی تحول آغاز شد، دیگر آنچه فضا را پُرمیکند هیجان است نه عقلانیت؛ شتاب است نه آهستگی؛ گفتن است نه شنیدن؛ فریاد است نه تأمل؛ نفرت است نه همدلی؛ بدگمانی است نه اعتماد؛ و دشمنی است نه دوستی. و در این هیاهوست که دیگر صدابهصدا نمیرسد و «دیکتاتوری جو» فضا را از ترس میآکند. از اکنون باید در اندیشه آن لحظه باشیم.
تجربه قانون اساسی جمهوری اسلامی پیش چشم ماست. «هیجان نسل انقلابی»، «شتاب وقایع» و «دیکتاتوری جو» نگذاشت تا یک قانون اساسی منسجم و زمینی و سازگار و متناسب با روح دموکراسیخواه قرن بیستم تدوین و مصوب شود. و اکنون بازخوانی تجربه تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، برای همه نخبگانی که نگران آینده ایرانند، یک ضرورت است. اگر آن تجربهها را نبینیم و درباره آنها گفتوگو نکنیم، تکرارشان خواهیم کرد.
کتاب مستطاب «اسناد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» که در بیش از هزاروهشتصد صفحه توسط دکتر سیدناصر سلطانی، استاد حقوق دانشگاه تهران، جمعآوری و تنظیم شده است، کار سترگی است که بازخوانی آن تجربه پرهزینه را بر ما آسان میکند. بیش از پانصد سند (شامل مقاله و یادداشت و نامه و بیانیه و مصاحبه و...) از نخبگان، کنشگران، سیاستمداران، اندیشمندان، مقامات، گروهها، احزاب و مانند آنها که از پیش از پیروزی انقلاب تا ماههای منتهی به تصویب قانون اساسی، در رسانهها و مطبوعات کشور منتشر شده است، در این مجموعه گردآوری شده است. اسنادی که بسیاری از آنها دیگر در دسترس عموم نیست و یافتن هریک از آنها رنج فراوان میطلبد.
جمعآوری این مجموعه ده سال پیش شروع شده است و این تنها جلد اول آن است که در سال ۱۳۹۷ آماده انتشار بوده است اما حدود یک سال در وزارت ارشاد معطل مانده تا سرانجام گفتهاند حدود سیصد صفحه از کتاب باید حذف شود تا مجوز انتشار داده شود (و هنوز هم نمیدانند که همین ممیزی و گزینش و فیلترینگ و گشت ارشاد و نظارت استصوابی و مانند آنها بوده این ساختار را به زمینِ فساد و ناکارآمدی زده است!).
و البته مولف به حذف آن سیصد صفحه رضایت نمیدهد و چه خوب که رضایت نداد. بنابراین انتشار کتاب، زمین میماند تا کرونا بیاید و مولف تصمیم بگیرد که فایل کتاب را انتشار عمومی دهد تا همگان بهره ببرند. دستمریزاد میگوییم به دکتر سلطانی عزیز و امیدواریم جلدهای بعدی کتاب را هم آماده کند و در دسترس ایرانیان و نسلهای آینده قرار دهد.
وقتی کتاب را ورق میزنیم حیرت میکنیم که همان زمان هم بزرگان و اندیشمندان فراوانی بودهاند که مشکلات و خطاهای فکری حاکم بر شکل و محتوای پیشنویس قانون اساسی را دیدهاند و تذکر دادهاند. چه پیرانی که همچون آئینه، در خشت خام آن پیشنویس، روزگار امروز ما را دیدهاند و پیشبینی کردهاند؛ اما هیجان نسل انقلابی چنان فضا را پرکرده بود که فریادهای آن بزرگان را در گلو خشکانده بود. آیا ما دوباره آن تجربه را تکرار خواهیم کرد؟ اگر چنین کنیم، بدین معنی است که ما هنوز ملتی شایسته توسعهیافتن نیستیم. چنین مباد.
فایل کتاب را در پیوند زیر ببینید و بخوانید و به اشتراک بگذارید و ترویج کنید:
https://t.me/Renani_Mohsen/725
محسن رنانی / ۲۳ دی ۱۴۰۳