Hollywood Talk

امروز یه‌نفر ازم پرسید که "آیا میدونی یه کمپین سازماندهی شده علیه نامزدی اسکار تو و فیلم امیلیا پرز برگذار شده" و من تازه متوجه این موضوع شدم، واضحه که ما یه مشکل اساسی داریم که داره انسانیت مارو مورد تهدید قرار میده، همانطور که کارل پوپر (فیلسوف) هشدار داد: اگر جامعه‌ای بدون محدودیت بردبار باشد، سرانجام توانایی این جامعه برای بردباری توسط افراد نابردبار از بین خواهد رفت
مواظب باشید که از سکوت کردن در برابر نفرت و ظلم، امتناع کنید، مشکل آلمان و به‌وجود آمدن اردوگاه‌های اقامت اجباری یهودی‌ها هم بخاطر همین سکوت کردن انسان‌ها پدیدار شد، مواظب باشید که به جوک‌های رهبرهای این کمپین‌ها که میخواهند حقوق انسانی ما رو بگیرند، نخندید، مواظب باشید که در دام ترسی که آنها پخش می‌کنند گرفتار نشید، مواظب باشید چون کسانی که امروز می‌خندند، فردا آسیب میبینند

یک مدیر عامل موفق با بازی کیدمن رابطه غیراخلاقی با کارآموز جوان‌تر از خودش با بازی «هریس دیکینسون» شروع می‌کند و مرزهای کار حرفه‌ای و زندگی شخصی او از هم می‌پاشد.

موانا پس از دریافت تماس غیر منتظره‌ای از اجداد خود، به همراه مائووی و گروه جدیدی از افراد، به دریاهای دوردست و مکان‌هایی خطرناک و گمشده‌ سفر می‌کند...

فصل‌های قبلی در بهترین حالت فوق‌العاده و در بدترین حالت، راجب دوتا شخصیت بوده که داخل یه اتاق نشسته‌‌ن و درباره اینکه قهرمان بودن چطوریه باهم حرف میزنن، بنظرم دیگه وجود این‌جور سکانس‌ها ضروریت نداره، من قصد نقد کردن این قضیه رو ندارم، فقط دیگه علاقه‌ای به شنیدن ناله و گریه شخصیت‌ها راجب زندگی و سرنوشت‌شون ندارم