-پوزیشن 69....!!!
دخترک مانند خنگ ها نگاهش کرد: یعنی چی...؟!
مرد ابرویی بالا انداخت...
-پوزیشن69 نشنیدی تا حالا...؟!
-نه والا آقا...!
مرد نگاهی به گلی کرد...
دخترک عین یک شاگرد به معلمش نگاه می کند...
مرد چشم باریک کرد: واقعا نمی دونی...؟!
-نه به خدا اقا...!!!
پندار باورش نمی شد: یعنی تا حالا فیلم سوپر هم ندیدی...؟!
دخترک دوباره مانند خنگ ها گفت: مگه سوپر فیلمم داره...؟!
-سوپر خودش فیلمه بچه...!!!
-والا اقا ما سوپری میریم خرید می کنیم، تا حالا فیلم ندیدیم ازش...!!! ولی... اهان یادم اومدم از این سی دی ها داشتن که تو شانسی بود ولی هیچ کدوم 69 نداشت....؟!
پندار مبهوت نگاهش کرد.
انگار دخترکی را که صیغه کرده بود، خنگ تر از ان بود.
-فیلم پورن چی؟ ندیدی؟!
-پورن؟! چیه؟!
-سکس!!! سکس که می دونی چیه...؟!
چشمان دخترک چهارتا شد و با خجالت محکم به گونه اش زد: خاک به سرم اقا...!!!
حاج حسام خندید: چرا؟! خب مگه زنم نیستی؟! سکس یکی از مهمترین مسایل زندگی زناشویی به شمار میره...!!!
-اما... اما... مگه شما از من.... س.. س...
دخترک نتوانست حرف بزند چون بد خجالت می کشید...
پندار بلند شد و رو به روی دخترک ایستاد...
-خجالتت برای چیه وقتی تو حلال ترین و نزدیکترین آدم به منی...؟!
-قرار نبود...کاری بکنیم...شما گفتی....دیگه دست بهم نمی زنی..!!!
پندار دست دور کمر دخترک لرزان پیچید و گفت: تو در هر صورت زن منی... نیستی...؟!
دخترک نگاهش کرد که سنگینی نگاه مرد را طاقت نیاورد و سر به زیر برد...
مرد دست زیر چانه اش برد و گفت: من از زنم انتظار تمکین دارم ولی چون می ترسم مثل اون سری غش کنی به خاطر دیدنش، همون پوزیشن 69 امشبی می تونه آتیش نیازم و بخوابونه تا تو تا فردا یخت باز بشه...!!!
دخترک متعجب لب گزید: تا فردا....؟!
اب دهان بلعید....
-اصلا... من بلد نیستم اقا...
مرد خندید و آرام گفت: کاری نداره عزیزم منم بلد نیستم ولی می تونیم امتحان کنیم...!!!
-چ... چطوری؟!
-فقط کافیه لخت بشی و بخوابی روی من منتهی سرو ته که تو مال من و بخوری منم مال تو رو...!!!
-من...؟!
-لخت شو...!
دستش زیر لباس آنا رفت و کامل لختش کرد و سپس خودش هم کامل لخت که با دیدن حجم مردانه اش نزدیک بود پس بیفتد...
-من.... نمی خوام...!!!
پندار خوابید و رو به آنا گفت: پات و باز می کنی و با کمی فاصله می شینی روی دهنم و بقیش رو تو عمل بهت میگم.... یالا بیا بالا....!!!
وسط پای دخترک را یا انگشتانش باز کرد و با چسباندن نوک زبانش به...
https://t.me/+aF8JzIVLpCI4ODg8https://t.me/+aF8JzIVLpCI4ODg8آقامون چنان حشرش زده بالا که همون دم ارضاش می کنه... 😐🤤😂🔞