#سفر_عشق
لینک قسمت اول
https://t.me/c/1189118875/67172#قسمت_صد_بیست_دو
آويد جاخورد كمي من من كرد ،تا خواست چيزي بگه گوشيش زنگ خورد نفسشو مثال با حرص فوت كرد وتند
گفت :
-بله ...
...
-باشه ...
...
-گفتم باشه ... االن ميارم ...
بعد هم حالت عصباني به خودش گرفت وبا صدايي نسبتا بلند گفت :
-هين االن ميايد فهميديد ...
بعد هم خودش به سرعت از ما دور شد از كارش لجم گرفت وبا حرص گفتم :
-ديوانه ...
سونيا در حالي كه مي خنديد با مسخرگي گفت :
-رادا ببخش يه سوال ... االن تو آويد و دوست داري ... خوب ، توي اون رمانايي كه من مي خونم دختره ميگه از
دادشم خوشم مياد توهم اين طوريي ؟؟؟
اخمي بهش كردم كه خندش شديد تر شد صندالمو پاكردم وگفتم :
-نه خير اصال هم خوشم نمياد كسي بي خود سرم داد بكشه ...
سونيام كه صندالشو پا كرده بود با خنده به سمتم اومد ضربه اي به كمرم زد وگفت :
-افرين ... اگه غير از اين بود تعجب مي كردم ...
سري تكون دادم وراه افتاديم هنوز سرجمع پنج قدم نرفته بوديم كه نگار جلوي چشممون ظاهر شد منو سونيا با
تعجب بهش نگاه كرديم لبخند مسخره اي زد كه كم از پوزخند نداشت با عشوه وناز روبه من گفت :
-مي خوام با شما خصوصي صحبت كنم ....
جانم ؟؟؟ من ؟؟؟ ايكبيري من حتي از قيافتم چندشم ميشه ؟؟؟؟
لبخند كجي زدم وگفتم :
-گوش مي كنم ...
نگار نگاهي به سونيا كه همون جا ايستاده بودوبهش زل زده بود انداخت وگفت :
-گفتم كه خصوصي ....
به سونيا نگاه كردم ولبخندي به روش زدم دوباره به نگار نگاه كردم وخيلي جدي گفتم :
-حرفت رو بزن غريبه اينجا نيست ...
نگار پرو پروبه منو سونيا نگاه كرد وبا لبخند كج نگاهش روي من ثابت موند وتحقير گفت :
-دوست نداشتم جلوي دوستت ضايعت كنم ...
واي كه من چقدر از اين لحن بدم ميومد ... يه تاي ابروم روباال انداختم پوزخندي زدم وبا لحن خودش گفتم :
-موضوع جالب شد ... بگو خانم كوچولو
💦🔥توجه توجه داستان زیبای جدید #سفر_عشق هر صبح و عصر در کانال قرار داده میشود
@madaaraneeeee