🔖آبراهام جاکوبی
⬅️در سال ۱۸۳۰، در دهکدهای کوچک به نام هیرشبرگ در پادشاهی پروس (امروزه بخشی از لهستان)، کودکی به دنیا آمد که قرار بود تاریخ طب را تغییر دهد.
آبراهام جاکوبی، پسر سادهی یک مغازهدار، در دنیایی پر از چالش و تغییرات سیاسی و اجتماعی پا به عرصه گذاشت.
کودکی و جرقههای علاقه به علمآبراهام از همان کودکی شیفته خواندن بود. در حالی که سایر کودکان مشغول بازی بودند، او با کتابهای پدرش وقت میگذراند. یکی از خاطرات کودکیاش زمانی بود که در کنار مادرش به دیدن بیماری رفتند که از تب شدیدی رنج میبرد. مادرش به او گفت:
«کاش کسی بود که میتوانست این درد را از این کودک بگیرد.»
این جمله مانند جرقهای در ذهن آبراهام جوان روشن شد.
اما او در دوران نوجوانی فقط با بیماریها درگیر نبود؛ بلکه در میانه جنبشهای سیاسی پرالتهاب آلمان قرار گرفت. صدای انقلاب سال ۱۸۴۸ در گوشهوکنار کشور شنیده میشد و جوانانی چون آبراهام، رؤیای آزادی و عدالت را در سر میپروراندند. او به یکی از انجمنهای انقلابی پیوست، اما این فعالیتها او را به دردسر انداخت.
فرار و شروع دوبارهآبراهام به دلیل مشارکت در جنبشهای سیاسی دستگیر شد و ماهها در زندان به سر برد. پس از آزادی، چارهای نداشت جز ترک وطن. او با قلبی پر از امید و دستی خالی، به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. او که تازه ۲۳ ساله شده بود، زندگی جدیدی در نیویورک آغاز کرد.
ورود به پزشکیدر آمریکا، جاکوبی از ابتدا به عنوان پزشک عمومی فعالیت خود را آغاز کرد. اما چیزی او را از دیگران متمایز میکرد:
عشق به کودکان.او متوجه شد که بسیاری از پزشکان، بیماریهای کودکان را جدی نمیگیرند. کودکان بیمار در فقیرترین محلههای نیویورک بدون مراقبتهای پزشکی مناسب رها میشدند. این بیتوجهی، قلب جاکوبی را شکست و او را مصمم کرد که همه چیز را تغییر دهد.
تأسیس اولین کلینیک کودکاندر یک روز سرد زمستانی، جاکوبی در اتاقی کوچک در نیویورک، اولین کلینیک تخصصی کودکان را راهاندازی کرد. در این کلینیک، او نه تنها کودکان بیمار را درمان میکرد، بلکه مادران را نیز آموزش میداد. او به مادرها یاد میداد که چگونه به نوزادان خود غذا بدهند، چگونه از آنها مراقبت کنند و چگونه بیماریها را پیشگیری کنند.
لحظههای افتخار و شکستیکی از خاطرات جاکوبی، کودکی به نام "امیلی" بود. او با تب شدید به کلینیک آورده شد و هیچکس امیدی به زنده ماندنش نداشت. جاکوبی روزها و شبها در کنار تخت او ماند و تلاش کرد تا جانش را نجات دهد. زمانی که امیلی لبخندی زد و سلامتیاش بازگشت، جاکوبی فهمید که زندگی خود را به درستی وقف کرده است.
اما همیشه هم موفقیت نبود. برخی از کودکان به دلیل کمبود امکانات یا دانش محدود آن زمان از دست میرفتند. این شکستها او را به انجام تحقیقات بیشتر واداشت.
نوآوریها و دستاوردهاجاکوبی در زمینههای مختلف طب کودکان پیشتاز شد:
تغذیه کودکان: او اولین کسی بود که تأکید کرد نوزادان باید از شیر مادر تغذیه کنند و در صورت نیاز، جایگزینهای سالم برای شیر مادر پیشنهاد کرد.
بیماریهای عفونی: او درباره بیماریهایی مانند دیفتری، سیاهسرفه و تب مخملک تحقیقات انجام داد و روشهای درمانی موثرتری ارائه کرد.
آموزش پزشکی: جاکوبی کلاسهای آموزشی برای پزشکان برگزار کرد و طب کودکان را به عنوان یک تخصص علمی رسمی پایهگذاری کرد.
پایان یک عمر خدمتجاکوبی تا روزهای پایانی زندگی خود به کار و آموزش ادامه داد. در سن ۸۹ سالگی، در سال ۱۹۱۹، دنیای پزشکی یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای خود را از دست داد. اما میراث او باقی ماند: تخصصی به نام
طب کودکان مدرن که زندگی میلیونها کودک را نجات داد.
نتیجهگیری داستان:آبراهام جاکوبی از یک پسر ساده روستایی به مردی تبدیل شد که دنیای پزشکی را تغییر داد. زندگی او یادآور این است که یک قلب پر از عشق و اراده میتواند زندگی بیشماری را نجات دهد. امروز، هر کودکی که درمان میشود، میراث تلاشهای بیوقفه اوست.
✍️ آقای دکتر بابک الیاسی (متخصص کودکان)
🚩🚩
@TebeAtfal