Репост из: دکتر نعمت الله فاضلی
📝 کتاب با ما چه می کند؟
🔻نعمت الله فاضلی، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
✅ دوستم دکتر رضا صادقی نژاد که کتابخوان و کتابدوستی حرفه ای است دعوت کردند در شرکت لبنیاتی چوپان درباره کتاب برای همکارانشان سخنرانی کنم. پذیرفتم و گفتم موضوع سخنرانی ایم اینست که "کتاب با ما چه می کند؟"
🔻گفتم در کتابم "الفبای زندگی؛ خواندن و نوشتن به مثابه زیستن"(۱۴۰۳) یکی از مساله هایی که کاویده ایم همین پرسش است. معتقدم تجربه های خواندن و خوانندگان از گمشده های زمانه ماست.
🔻گفتم می خواهم در این سخنرانی ام از گمشده هایی صحبت کنم که نه تنها گمشده اند بل گمشدگی شان هم فراموش شده است.
✅ می دانیم که گمشده ها زیادند و برخی شان خوشبخت اند، چه، لااقل فراموش نشده و نمی شوند و ما در پی شان هستیم. مثل چی؟ مثل شادی. یا حتی پول! یا حتی اشیا گمشده مان. یا عشق و محبت!
🔻اما گمشده هایی هم هستند که کسی در پی شان نیست. مثل چی؟ مثل خواننده های کتاب ها و تجربه های خواندن آنها.
🔻می دانیم و بدیهی است که نویسندگان برای خوانندگان می نویسند و بدبخت نویسنده ای که خواننده ندارد. و می دانیم که رولان بارت از "مرگ مولف" نوشت. بارت گفت معنای واقعی متن چیزی نیست که مولف منظور دارد بل همانی است که در خوانش و ذهن خواننده شکل می گیرد.
✅ هوارد بکر، جامعه شناس کلاسیک در اثر ماندگارش "جهان های هنر" نشان داد نویسنده و هنرمند تنها حلقه ای از زنجیره سازنده آثار و هنرها هستند و چاپخانه ها، ناشران، کتابفروش ها، ویراستاران، مطبوعات، رسانه ها، منتقدان، و خوانندگان و مخاطبان حلقه های دیگر زنجیره آفرینش های هنری و ادبی و فکری را تشکیل می دهند.
🔻نمی خواهم وارد بحث های نظری شوم و مثلا نظریه دریافت یا نظریه های جامعه شناختی هنر و معرفت را پیش بکشم. همین قدر کفایت می کند که بدانیم و اذعان کنیم که خوانندگان کتاب ها نقش و سهم مهمی در دنیای هنر، کتاب و فکر دارند.
🔻اما با وجود این، در بحث کتاب و گفت و شنودهای جمعی درباره کتاب معمولا نویسنده ها و خالقان کتاب عموما به چشم می آیند. در مرتبه بعد هم ناشران و کمی هم کتابفروشان. جای خوانندگان و تجربه های خواندن آنها در گفتمان عمومی کتاب خالی است.
✅ بگذارید روشن تر و انضمامی تر بگویم. تاکنون نشنیده ایم که کسی یا کسانی در مقام "خواننده بزرگ " صاحب شهرت و منزلتی باشد. شما اطلاعی دارید؟ در حالی که نویسنده بودن فی نفسه مقام و منزلتی دارد. چرا خواننده بودن منزلت ندارد؟
🔻خواننده ها را گویی به مصرف کننده کتاب تقلیل داده ایم. در حالی که خواننده مصرف کننده نیست و عمل خواندن کنش خلاقه و مولد است و سهم مهمی در فرهنگ و دنیای کتاب دارد.
🔻تجربه های خوانندگان بر خلاف تجربه های نویسندگان ناشناخته مانده است. خوانتدگان از خواندن کتاب ها تجربه های سازنده و گاه شگفت انگیزی دارند.
✅ احمد اخوت در تازه ترین کتابش "خود نوشتن"(۱۴۰۳) می نویسد پرستاری توانست بخاطر خواندن کتاب های آگاتا کریسی کسی را که سم خورده بود نجات دهد.
🔻جان کاک هم در کتاب "جان های بیمار، ذهن های سر حال"(۱۴۰۱) که درباره زندگی ویلیام جیمز است می نویسد جیمز در جوانی قصد خودکشی داشت، اما با خواندن کتاب " جستارهای انتقادی عمومی" شارل رنوویه، فیلسوف فرانسوی، از خودکشی منصرف شد.
✅ میلیون ها مورد از این تجربه ها هست. اما این تجربه ها ناشناخته و ناگفته مانده اند. کتاب ها نقش مهمی در توسعه اجتماعی و توسعه فردی ما داشته و دارند. اما این نقش اغلب به صورت کلی و نظری بیان می شود و تجربه های خواندن و خوانندگان پنهان مانده و می مانند.
🔻نمی خواهم بگویم تاثیرات خواندن همیشه و برای همه نجاتبخش بوده است. برخی هم با خواندن کتابی به بیراهه کشیده شده اند. اما هم تجربه نجات یافتگان هم بیراهه رفتگان بندرت گفته و شنیده می شود.
🔻پیامد این گمشدگی و پنهان بودگی، "شوق خواندن " را می کاهد و چه بسا کاسته باشد. کامیابی های ریز و درشت کتاب خوان ها که حاصل خواندن است، انگیزه بخش و شوق آفرین است.
🔻حال که شبکه های اجتماعی امکان بیان هر چیزی را فراهم ساخته، می شود فضاهایی هم برای تجربه های خوانندگان ایجاد کرد. ما نیاز داریم که بدانیم کتاب با ما چه می کند؟
✅ دقت کنید منظورم این نیست که سهم کتاب در تکوین و توسعه فرهنگ و تمدن ناگفته و ناشنیده مانده است. خیر. ده ها کتاب ارزشمند در این زمینه هست. منظورم تجربه های خوانندگان است. خوانندگان هم مثل نویسندگان کار ارزشمند و سازنده ای انجام می دهند. تجربه های خواندن هم مثل تجربه های نوشتن سختی ها و زیبایی هایی دارند.
🔻به خبرنگار خبرگزاری کتاب پیشنهاد دادم فقط با نویسندگان درباره کتاب های شان صحبت نکنید. سراغ خوانندگان بروید و از آنها بخواهید تجربه های خواندن های شان را روایت کنند.
🔻نعمت الله فاضلی، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
✅ دوستم دکتر رضا صادقی نژاد که کتابخوان و کتابدوستی حرفه ای است دعوت کردند در شرکت لبنیاتی چوپان درباره کتاب برای همکارانشان سخنرانی کنم. پذیرفتم و گفتم موضوع سخنرانی ایم اینست که "کتاب با ما چه می کند؟"
🔻گفتم در کتابم "الفبای زندگی؛ خواندن و نوشتن به مثابه زیستن"(۱۴۰۳) یکی از مساله هایی که کاویده ایم همین پرسش است. معتقدم تجربه های خواندن و خوانندگان از گمشده های زمانه ماست.
🔻گفتم می خواهم در این سخنرانی ام از گمشده هایی صحبت کنم که نه تنها گمشده اند بل گمشدگی شان هم فراموش شده است.
✅ می دانیم که گمشده ها زیادند و برخی شان خوشبخت اند، چه، لااقل فراموش نشده و نمی شوند و ما در پی شان هستیم. مثل چی؟ مثل شادی. یا حتی پول! یا حتی اشیا گمشده مان. یا عشق و محبت!
🔻اما گمشده هایی هم هستند که کسی در پی شان نیست. مثل چی؟ مثل خواننده های کتاب ها و تجربه های خواندن آنها.
🔻می دانیم و بدیهی است که نویسندگان برای خوانندگان می نویسند و بدبخت نویسنده ای که خواننده ندارد. و می دانیم که رولان بارت از "مرگ مولف" نوشت. بارت گفت معنای واقعی متن چیزی نیست که مولف منظور دارد بل همانی است که در خوانش و ذهن خواننده شکل می گیرد.
✅ هوارد بکر، جامعه شناس کلاسیک در اثر ماندگارش "جهان های هنر" نشان داد نویسنده و هنرمند تنها حلقه ای از زنجیره سازنده آثار و هنرها هستند و چاپخانه ها، ناشران، کتابفروش ها، ویراستاران، مطبوعات، رسانه ها، منتقدان، و خوانندگان و مخاطبان حلقه های دیگر زنجیره آفرینش های هنری و ادبی و فکری را تشکیل می دهند.
🔻نمی خواهم وارد بحث های نظری شوم و مثلا نظریه دریافت یا نظریه های جامعه شناختی هنر و معرفت را پیش بکشم. همین قدر کفایت می کند که بدانیم و اذعان کنیم که خوانندگان کتاب ها نقش و سهم مهمی در دنیای هنر، کتاب و فکر دارند.
🔻اما با وجود این، در بحث کتاب و گفت و شنودهای جمعی درباره کتاب معمولا نویسنده ها و خالقان کتاب عموما به چشم می آیند. در مرتبه بعد هم ناشران و کمی هم کتابفروشان. جای خوانندگان و تجربه های خواندن آنها در گفتمان عمومی کتاب خالی است.
✅ بگذارید روشن تر و انضمامی تر بگویم. تاکنون نشنیده ایم که کسی یا کسانی در مقام "خواننده بزرگ " صاحب شهرت و منزلتی باشد. شما اطلاعی دارید؟ در حالی که نویسنده بودن فی نفسه مقام و منزلتی دارد. چرا خواننده بودن منزلت ندارد؟
🔻خواننده ها را گویی به مصرف کننده کتاب تقلیل داده ایم. در حالی که خواننده مصرف کننده نیست و عمل خواندن کنش خلاقه و مولد است و سهم مهمی در فرهنگ و دنیای کتاب دارد.
🔻تجربه های خوانندگان بر خلاف تجربه های نویسندگان ناشناخته مانده است. خوانتدگان از خواندن کتاب ها تجربه های سازنده و گاه شگفت انگیزی دارند.
✅ احمد اخوت در تازه ترین کتابش "خود نوشتن"(۱۴۰۳) می نویسد پرستاری توانست بخاطر خواندن کتاب های آگاتا کریسی کسی را که سم خورده بود نجات دهد.
🔻جان کاک هم در کتاب "جان های بیمار، ذهن های سر حال"(۱۴۰۱) که درباره زندگی ویلیام جیمز است می نویسد جیمز در جوانی قصد خودکشی داشت، اما با خواندن کتاب " جستارهای انتقادی عمومی" شارل رنوویه، فیلسوف فرانسوی، از خودکشی منصرف شد.
✅ میلیون ها مورد از این تجربه ها هست. اما این تجربه ها ناشناخته و ناگفته مانده اند. کتاب ها نقش مهمی در توسعه اجتماعی و توسعه فردی ما داشته و دارند. اما این نقش اغلب به صورت کلی و نظری بیان می شود و تجربه های خواندن و خوانندگان پنهان مانده و می مانند.
🔻نمی خواهم بگویم تاثیرات خواندن همیشه و برای همه نجاتبخش بوده است. برخی هم با خواندن کتابی به بیراهه کشیده شده اند. اما هم تجربه نجات یافتگان هم بیراهه رفتگان بندرت گفته و شنیده می شود.
🔻پیامد این گمشدگی و پنهان بودگی، "شوق خواندن " را می کاهد و چه بسا کاسته باشد. کامیابی های ریز و درشت کتاب خوان ها که حاصل خواندن است، انگیزه بخش و شوق آفرین است.
🔻حال که شبکه های اجتماعی امکان بیان هر چیزی را فراهم ساخته، می شود فضاهایی هم برای تجربه های خوانندگان ایجاد کرد. ما نیاز داریم که بدانیم کتاب با ما چه می کند؟
✅ دقت کنید منظورم این نیست که سهم کتاب در تکوین و توسعه فرهنگ و تمدن ناگفته و ناشنیده مانده است. خیر. ده ها کتاب ارزشمند در این زمینه هست. منظورم تجربه های خوانندگان است. خوانندگان هم مثل نویسندگان کار ارزشمند و سازنده ای انجام می دهند. تجربه های خواندن هم مثل تجربه های نوشتن سختی ها و زیبایی هایی دارند.
🔻به خبرنگار خبرگزاری کتاب پیشنهاد دادم فقط با نویسندگان درباره کتاب های شان صحبت نکنید. سراغ خوانندگان بروید و از آنها بخواهید تجربه های خواندن های شان را روایت کنند.