🎯🎯🎯
🧗♂ چند قاره آنطرفتر اعجوبهای به اسم الکس هانولد زندگی میکند که وقتی به صخرهنوردی میرود هیچ طناب و گیره و اتصالی به هیچ جای دنیا ندارد و صخرههای چندصد متری را فقط با دو دست خالی و یک دلِ شیر، فتح میکند. چیزی شبیه مرد عنکبوتی، البته بدون هیچ تار عنکبوتی برای چسبیدن به سطح.
ارتفاع صخرهها آنچنان بلند است که شک ندارم اگر در حین صعود کوچکترین اتفاقی بیفتد، قبل از رسیدن به زمین بدنش بین مولکولهای هوا تجزیه می شود.
این بشر بعد از سالها صعود بدون طناب، در سال ۲۰۱۶ تصمیم میگیرد از صخره اِل کاپیتان با ارتفاع ۹۰۰ متر بالا برود. یک سرسره سنگیِ عمودی که از حدود ۱۲ هزار سال پیش تا حالا، هیچ انسانی بدون طناب فتحش نکرده.
بالاخره هانولد بعد از یک ماه، تمام قد مقابل اِل کاپیتان قد علم کرده و تلاش میکند این صعود را به لیست افتخاراتش اضافه کند.
آن روز هانولد کوله بار سنگین تجربه و مهارتهای گذشته را روی دوش انداخته و از صخره بالا میرود. همه چیز خوب پیش میرود تا جاییکه در نیمه صعود، جایی وسط آسمان و زمین، یک لحظه تردید میکند.
خودش میگوید "شک کردم که به پای راستم اعتماد کنم و تمام وزنم را روی آن بندازم یا نه". شک که دامنگیرش شد، بیخیال صعود میشود و خیلی آرام به سمت زمین بر میگردد.
به هر حال هانولد سال ۲۰۱۶ اِل کاپیتان را فتح نکرده، پشت سر جا میگذارد و از میان دوربینهای خبری، مسیر خانهاش را پیش میگیرد. آن روزها خیلیها گفتند که دوران هانولد به پایان رسیده یا حتی لقب صخره تسخیر ناپذیر را به اِل کاپیتان دادند. یکی هم نوشت: «دنیا اینبار شاهد پایین آمدن هانولد بود».
یکسال طول کشید تا هانولد دوباره برگشت پای همان صخره. صخره ۹۰۰ متری که همانجا سرد و سخت منتظر او بود. هانولد اینبار با سرعتی بیشتر از بار قبل از صخره بالا رفت و رکورد دنیا را به طرز غیرقابل تصوری جابجا کرد. اینبار عکسش را روی جلد چسباندند و تیتر زدند: «هانولد، کسی که ورای ترس زندگی میکند». حتی یک مستند از زندگی اش ساختند، که برنده جایزه اسکار ۲۰۱۹ شد.
حالا هانولد کتابی نوشته به اسم alone on the wall . (تنها بر روی دیواره). جایی لابلای صفحات کتاب یک جمله کلیدی دارد که به نظرم یک جورهایی قفل بیشتر مسائل زندگی را باز میکند. هانولد نوشته: "گاهی باید یک قدم به عقب برگشت، تا دوباره قویتر پیش رفت و شک، این فرصت را به شما میدهد".
من معتقدم در آن صعود ناموفق، قطعا نبرد اصلی هانولد با دیوار و صخره و سنگ نبود، مشکل اصلی جای پا و وزن بدن نبود. بی شک داستان اصلی در ذهن او در جریان بود. هانولد شک کرد تا به یقین قویتری برسد، شک کرد و یک قدم به عقب بازگشت تا به جای فتح اِل کاپیتان، افکار مردم دنیا را فتح کند. و آن پایین آمدن، موفقیتآمیزترین صعود او بود.
القصه اینکه، گاهی حتی اگر کوه تجربه و مهارت بودیم، شاید نیاز است شک کنیم تا اعتقاداتمان را محکمتر و عمیقتر باور کنیم. تا جای پایمان را محکم تر کنیم و هر تسخیرناپذیری را تسخیر کنیم. گاهی یک قدم عقب گرد، دور خیزیست برای پرشی بلندتر.
⠀ 🆔 @Mr_FarshidTEXT
🆔 @Sayehsokhan
🧗♂ چند قاره آنطرفتر اعجوبهای به اسم الکس هانولد زندگی میکند که وقتی به صخرهنوردی میرود هیچ طناب و گیره و اتصالی به هیچ جای دنیا ندارد و صخرههای چندصد متری را فقط با دو دست خالی و یک دلِ شیر، فتح میکند. چیزی شبیه مرد عنکبوتی، البته بدون هیچ تار عنکبوتی برای چسبیدن به سطح.
ارتفاع صخرهها آنچنان بلند است که شک ندارم اگر در حین صعود کوچکترین اتفاقی بیفتد، قبل از رسیدن به زمین بدنش بین مولکولهای هوا تجزیه می شود.
این بشر بعد از سالها صعود بدون طناب، در سال ۲۰۱۶ تصمیم میگیرد از صخره اِل کاپیتان با ارتفاع ۹۰۰ متر بالا برود. یک سرسره سنگیِ عمودی که از حدود ۱۲ هزار سال پیش تا حالا، هیچ انسانی بدون طناب فتحش نکرده.
بالاخره هانولد بعد از یک ماه، تمام قد مقابل اِل کاپیتان قد علم کرده و تلاش میکند این صعود را به لیست افتخاراتش اضافه کند.
آن روز هانولد کوله بار سنگین تجربه و مهارتهای گذشته را روی دوش انداخته و از صخره بالا میرود. همه چیز خوب پیش میرود تا جاییکه در نیمه صعود، جایی وسط آسمان و زمین، یک لحظه تردید میکند.
خودش میگوید "شک کردم که به پای راستم اعتماد کنم و تمام وزنم را روی آن بندازم یا نه". شک که دامنگیرش شد، بیخیال صعود میشود و خیلی آرام به سمت زمین بر میگردد.
به هر حال هانولد سال ۲۰۱۶ اِل کاپیتان را فتح نکرده، پشت سر جا میگذارد و از میان دوربینهای خبری، مسیر خانهاش را پیش میگیرد. آن روزها خیلیها گفتند که دوران هانولد به پایان رسیده یا حتی لقب صخره تسخیر ناپذیر را به اِل کاپیتان دادند. یکی هم نوشت: «دنیا اینبار شاهد پایین آمدن هانولد بود».
یکسال طول کشید تا هانولد دوباره برگشت پای همان صخره. صخره ۹۰۰ متری که همانجا سرد و سخت منتظر او بود. هانولد اینبار با سرعتی بیشتر از بار قبل از صخره بالا رفت و رکورد دنیا را به طرز غیرقابل تصوری جابجا کرد. اینبار عکسش را روی جلد چسباندند و تیتر زدند: «هانولد، کسی که ورای ترس زندگی میکند». حتی یک مستند از زندگی اش ساختند، که برنده جایزه اسکار ۲۰۱۹ شد.
حالا هانولد کتابی نوشته به اسم alone on the wall . (تنها بر روی دیواره). جایی لابلای صفحات کتاب یک جمله کلیدی دارد که به نظرم یک جورهایی قفل بیشتر مسائل زندگی را باز میکند. هانولد نوشته: "گاهی باید یک قدم به عقب برگشت، تا دوباره قویتر پیش رفت و شک، این فرصت را به شما میدهد".
من معتقدم در آن صعود ناموفق، قطعا نبرد اصلی هانولد با دیوار و صخره و سنگ نبود، مشکل اصلی جای پا و وزن بدن نبود. بی شک داستان اصلی در ذهن او در جریان بود. هانولد شک کرد تا به یقین قویتری برسد، شک کرد و یک قدم به عقب بازگشت تا به جای فتح اِل کاپیتان، افکار مردم دنیا را فتح کند. و آن پایین آمدن، موفقیتآمیزترین صعود او بود.
القصه اینکه، گاهی حتی اگر کوه تجربه و مهارت بودیم، شاید نیاز است شک کنیم تا اعتقاداتمان را محکمتر و عمیقتر باور کنیم. تا جای پایمان را محکم تر کنیم و هر تسخیرناپذیری را تسخیر کنیم. گاهی یک قدم عقب گرد، دور خیزیست برای پرشی بلندتر.
⠀ 🆔 @Mr_FarshidTEXT
🆔 @Sayehsokhan