مجنونم و خو کرده به هرگز نرسیدن
با اینهمه سخت است دل از چون تو بریدن
از تو، فقط آزردن و هِی کوزه شکستن
از من، همه دل دادن و پا پس نکشیدن
دل، کفترِ ماتمزدهای بود که با عشق
کارش شده بیواهمه از بام پریدن
چون سرخترین سیب در آغوش درختی
سخت است تو را دیدن و از شاخه نچیدن
آنگونه دچارت شده یوسف که خودش هم
افتاده به عاشقشدن و جامهدریدن!
اعجاز تو، مغرورترین ساحرهها را
وادار نمودهست به انگشتگَزیدن
تا اینکه به هرجا ببرد عطرِ تنت را
واداشتهای باد صبا را به وزیدن
ای چادر گلدارِ پریشانشده در باد!
خوب است به دنبال تو یک دشت دویدن...
#امیر_توانا
@onlyshear