خب من برگشتم، محتواهای آینده بیشترشون مربوط به بررسی آلبومهای جدید و قدیمیه، چون سال پر برکتیه تو دنیای راکومتال اینطور که معلومه.
-----
آقای Bjørn Riis واسه خیلیا یه اسم آشناست، مخصوصاً طرفدارای سبک پراگرسیو راک که عاشق اون حال و هوای پینکفلویدی هستن. Bjørn گیتاریست و از بنیانگذاران گروه نروژی Airbag بوده، ولی جدا از اون، پروژهی شخصیش همیشه یه پناهگاه احساسی و درونگرایانه برای گوشها و قلبها بوده.
آلبوم Fimbulvinter (تازه منتشر شده) که اسمش از اسطورههای اسکاندیناوی گرفته شده، اشاره به اون زمستون طولانی و مرموز قبل از آخرالزمان نورس (راگناروک) داره. آلبومی که در سکوت یخبندون شروع میشه، ولی شعلهای از احساس، ترس، تنهایی و پذیرش رو توی دلش پنهون کرده.
وقتی شروع به پخش آلبوم میکنی، یه جور سکوت پرمفهوم توی فضای اتاق پخش میشه. انگار یه قدم گذاشتی توی جنگل برفی، جایی که صدای پا روی برف تنها صداییه که میشنوی. این آلبوم تو رو مجبور میکنه آروم شی، گوش کنی و بعد یهدفعه با یه گیتار محزون یا یه لایه صدا که از عمق وجودت میگذره، پرتت میکنه وسط داستانی که انگار همیشه منتظرش بودی.
آلبوم Fimbulvinter توی قلب خودش یه اثر پراگرسیو راک خالصه، ولی بهشدت متأثر از پستراک، آلترناتیو راک و حتی یه خُرده از امبینت.
موسیقیش مینیماله ولی در عین حال لایهلایه و پر از جزئیات. گیتار لیدهای طولانی، احساساتی و بازمانده از روح دیوید گیلمور.
سینتیسایزرها و پدهای نرم که پسزمینهی احساسی رو میسازن.
بیسلاینهای آروم ولی عمیق که مثل نبض آلبوم، توی هر ترک ضرباهنگ ملایمشو نگه میدارن.
درامهایی که بیشتر مکث و خلأ رو بازی میکنن تا اینکه بخوان ریتم بدن.
آهنگها معمولاً ساختار روایی دارن، با مقدمهای آروم، اوجگیری احساسی و گاهی پایانهایی ناگهانی یا درگیرکننده. بعضی قطعات حتی به شکل یه قطعهی بلند پست-راک هستن که بیشتر حس رو منتقل میکنن تا کلام.
خیلی جاها Bjørn تصمیم گرفته با سکوت و موسیقی حرف بزنه، ولی وقتی هم که شعر هست، پر از تصویر و استعارهست. مضامین ترانهها حول اینا میچرخه:
- تنهایی و پایان
- زمستون به عنوان استعارهای از مرگ و گذر زمان
- پذیرش غم، نه فرار ازش
- صداش یه حالت خسته ولی گرم داره، انگار کسی داره داستانی از یه گذشتهی دور رو تعریف میکنه؛ بدون تلاش واسه ترغیب، فقط واسه اینکه بگه "اینم بود..."
درواقع میشه گفت پرفورمنس Bjørn توی این آلبوم بینقصه. گیتارهاش مثل همیشه روحانگیزن، ولی چیزی که خیلی به چشم میاد کنترل احساسه. هیچجا نیازی نمیبینه داد بزنه یا تکنیکهای پیچیده بزنه. هر نت، انگار یه جملهست، هر سکوت، مثل یه نگاه عمیق.
صدای وکال توی میکس خیلی نزدیکه به گوش، یهجوری که حس میکنی کنارته، داره آروم باهات حرف میزنه.
هرچند Fimbulvinter یه آلبوم جریان اصلی نیست، ولی توی جامعهی پراگرسیو و پستراک بهشدت مورد احترامه. بعضی موزیسینهای نروژی و طرفدارای Airbag میگن این کار شخصیترین اثر Bjørn تا به امروزه. Steven Wilson توی یکی از استوریهاش یهبار اشاره کرده بود که Bjørn با ملودیهای گیتارش یه فضای بصری میسازه، نه فقط شنیداری.
به هیچ وجه از این شخص، گروهش و آلبومهاش غافل نشید.
معرفی گروه#Album_Review
Spotify Album Link@nemidunamfelann