Фильтр публикаций


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
غربت مپسندید که افتید به زندان
بیرون ز وطن پا مگذارید که چاه است

« #صائب_تبریزی »

صائب در این بیت، غربت را به عنوان تجربه ای پر از خطر و رنج توصیف میکند. او با استفاده از نمادهای زندان و چاه، نشان میدهد که دوری از وطن نه تنها آرامش و امنیت را از انسان میگیرد، بلکه او را در دام مشکلات و تنهاییهای عمیق می اندازد. این ابیات بیانگر اهمیت وطن و احساس تعلق به آن است و هشدار میدهد که غربت میتواند روح و روان انسان را زندانی کند.

این موضوع در ادبیات فارسی، به ویژه در سبک هندی، بسیار تکرار شده است، زیرا بسیاری از شاعران این دوره، به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی، مجبور به ترک وطن خود شدند و رنج غربت را تجربه کردند.
@mahfelshearvaava


نقل است که بایزید بسطامی گفت: مردی در راه پیشم آمد. گفت: کجا می‌روی؟ گفتم: به حج. گفت: چه داری؟ گفتم: دویست درم. گفت: بیا به من ده که صاحب عیالم و هفت بار گرد من در گرد که حج تو این است. گفت: چنان کردم و بازگشتم.

طوافی کرده ام گرد یتیمی گریه آلوده
که این خود کعبه ی دیگر بود با زمزم دیگر
@mahfelshearvaava
#مهدی_سهیلی


بس که حرفِ حق کسی در دَهْر نَتْوانَد شنید
گیرد اول در اذان گفتن مؤذّن گوش را
#اسماعیل_اصفهانی

معنی:
در این دنیا، کمتر کسی هست که حرف حق را بشنود و بپذیرد. حتی موذن نیز وقتی اذان می‌گوید، ابتدا گوش خود را می‌گیرد (اشاره به این که حتی موذن هم قبل از اذان گفتن، گوش خود را می‌گیرد تا صدای خودش را بهتر بشنود و این کار نمادی از این است که حتی او هم باید به حرف حق گوش دهد).

این بیت اشاره به این دارد که پذیرش حرف حق در دنیا سخت است و حتی کسانی که مسئولیت انتقال حقایق را دارند (مانند موذن) نیز باید ابتدا خودشان به حرف حق گوش دهند.
@mahfelshearvaava


از جوان بیش بُود طولِ امل پیران را
ریشه ی نخلِ کهنسال فزون می باشد

« #صائب_تبریزی »
این بیت به افزایش آرزوها و تعلقات در طول زندگی اشاره دارد. معمولاً تصور می‌شود که فقط جوانان امیدها و آرزوهای بلند دارند، اما پیران نیز با وجود تجربه و گذر عمر، همچنان آرزوهای فراوانی دارند و گاهی وابستگی‌هایشان بیشتر می‌شود، درست مانند درختی که هرچه قدیمی‌تر شود، ریشه‌هایش در زمین بیشتر و عمیق‌تر می‌گردد.
@mahfelshearvaava


ازعالِمی پرسیدن
برای خوب بودن کدام روزبهتر است؟
عالم فرمود:
یک روزقبل ازمرگ
شخص گفت:
ولی مرگ راهیچکس نمیداند
عالم فرمود:
پس هر روز زندگی راروزِآخرفکر کن
وخوب باش شاید فردایی نباشد.

گر بنایی هست باید برفراشت
ای بسا امروز کان فردا نداشت

نقد امروز ار ز کف بیرون کنیم

گر که فردایی نباشد، چون کنیم؟...

#پروین_اعتصامی
@mahfelshearvaava


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی

مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا
و اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی

می‌گشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم
می‌کردم اندر آن گل و بلبل تاملی

گل یار حسن گشته و بلبل قرین عشق
آن را تفضلی نه و این را تبدلی

چون کرد در دلم اثر آواز عندلیب
گشتم چنان که هیچ نماندم تحملی

بس گل شکفته می‌شود این باغ را ولی
کس بی بلای خار نچیده‌ست از او گلی

حافظ مدار امید فرج از مدار چرخ
دارد هزار عیب و ندارد تفضلی

« #حافظ »


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
شب وصل" با صدای #محمدرضا #شجریان
شعر: #ملک_الشعرای_بهار
دستگاه: #ماهور
( #آلبوم_شب_وصل )
کنسرت لندن

@mahfelshearvaava


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#وافی_عراقی

ق۱۱ه

آینه ی بی حجاب، به طبع گیرد غبار
خوش بُود آئینه را، پرده بر آن داشتن

منعِ تماشاچیان، گر نکند باغبان
می نتواند به باغ، سرو روان داشتن

غنچه به باغ ایمن است، تا بُود اندر حجاب
آفتِ جان و دل است، چهره عیان داشتن.

شاعر با استفاده از نمادهای زیبا مانند آینه، باغ، سرو و غنچه، به اهمیت حجاب و پوشش در معنای عرفانی و اخلاقی اشاره می‌کنند. شاعر تأکید می‌کند که حفظ حجاب (هم در ظاهر و هم در باطن) برای پاک ماندن دل و روح از آلودگی‌های دنیوی ضروری است.
@mahfelshearvaava


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
با زمین گیری سپهر گرم رفتاریم ما
همچو مرکز پای بر جاییم و سیاریم ما

« #صائب_تبریزی »
با اینکه آسمان (سپهر) در حرکت است و ما بر روی زمین ثابت به نظر می‌رسیم، اما در حقیقت، ما نیز در جریان و حرکت دائمی هستیم. شاعر در مصراع دوم با استفاده از تشبیه مرکز دایره، این مفهوم را تقویت می‌کند: همان‌گونه که مرکز دایره در جای خود ثابت است اما به نوعی در تمام حرکات دایره تأثیر دارد، ما نیز در عین ایستایی، پویایی و تأثیرگذاری خود را داریم.

تصویر سلیقه شخصی

@mahfelshearvaava


زنی وقتی که لخت و بدحجاب است

به چشم هرزگانی صید ناب است

چه سودی می برد آن صید بد بخت

اگر اندام او بهر کباب است؟
#حسین_مفیدی_فر

شاعر با زبانی نمادین و انتقادی به موضوع حجاب و نگاه جامعه به زن می‌پردازد. در این شعر، زنی که بدون حجاب است، به عنوان "صید ناب" توصیف می‌شود که توجه هرزه‌گان را جلب می‌کند. شاعر با پرسش‌های خود به این موضوع اشاره می‌کند که اگر زن تنها به عنوان یک شیء جنسی یا "کباب" (نمادی از لذت جسمانی) دیده شود، چه سودی برای او دارد؟ این شعر به نوعی نقدی بر نگاه سطحی و ابزاری به زنان در جامعه است و از زن به عنوان انسانی با ارزش فراتر از ظاهر فیزیکی دفاع می‌کند.

شاعر با استفاده از واژه‌هایی مانند "صید ناب" و "کباب" به نگاه ابزاری و مصرف‌گرایانه به زنان اشاره می‌کند و از مخاطب می‌پرسد که آیا این نگاه به زن، واقعاً برای او سودی دارد یا تنها او را به موجودی بی‌ارزش و قابل استفاده تبدیل می‌کند. این شعر می‌تواند به عنوان تلنگری برای تفکر درباره‌ی جایگاه واقعی زنان در جامعه و احترام به حقوق و شخصیت آن‌ها باشد.
@mahfelshearvaava


طلوع وغروب خورشید🌞🌆

صحبت غنیمت است؛ مبادا چو آفتاب
صبحی سری برآری و شامی فرو بری...

✍️ #‌آصفی_هروی
طلوع وغروب خورشید

صحبت غنیمت است؛ مبادا چو آفتاب
صبحی سری برآری و شامی فرو بری...

✍️ #‌آصفی_هروی
آصفی هروی به زیبایی به ارزش وقت و فرصت‌های زندگی اشاره می‌کند. شاعر می‌گوید که صحبت و ارتباط با دیگران مانند یک فرصت ارزشمند است و نباید آن را از دست داد. او از خورشید به عنوان مثال استفاده می‌کند که صبح طلوع می‌کند و شب غروب می‌کند؛ یعنی زمان به سرعت می‌گذرد و فرصت‌ها ممکن است به راحتی از دست بروند. بنابراین، باید از هر لحظه و هر فرصتی برای ارتباط و گفت‌وگو استفاده کرد، قبل از اینکه مانند خورشید، روز به پایان برسد و فرصت از دست برود.

این بیت به نوعی یادآور می‌کند که زندگی کوتاه است و باید از هر لحظه آن به بهترین شکل استفاده کرد. 🌅✨


چهار چیز مر آزاده را زِغم بِخَرَد
تنِ درست و خوی نیک و نامِ نیک و خرَد
هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد
سزَد که شاد زِیَد جاودان و غم نخورَد

#رودکی
مخلص کلام .
رودکی تأکید می‌کند که اگر کسی این چهار نعمت را داشته باشد، تن درست،خوی نیک،نام نیک، وخرد. باید شکرگزار باشد و با شادی زندگی کند، زیرا این‌ها بزرگ‌ترین موهبت‌های زندگی هستند.
@mahfelshearvaava


سائلی پرسید از آن شوریده حال
گفت اگر نام مهین ذوالجلال

میشناسی بازگوی ای مرد نیک
گفت نانست این بنتوان گفت لیک

مرد گفتش احمقی و بی قرار
کی بود نام مهین نان شرم دار

گفت در قحط نشابور ای عجب
میگذشتم گرسنه چل روز و شب

نه شنودم هیچ جا بانگ نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز

من بدانستم که نان نام مهینست
نقطهٔ جمعیت و بنیاد دینست

از پی نان نیستت چون سگ قرار
حق چو رزقت میدهد توحق گزار

حق چو رزقت داد و کارت کرد راست
تو بخور وز کس مپرس این از کجاست

« #عطار »
این غزل از عطار نیشابوری بیانگر اهمیت نان به عنوان نماد بقا و اساس زندگی است. شاعر در قالب یک گفتگو بین دو شخص، مفهوم "نان" را به عنوان نام "مهین ذوالجلال" معرفی میکند. در این گفتگو، یکی از افراد از دیگری میپرسد که آیا نام "مهین ذوالجلال" را میشناسد و دیگری پاسخ میدهد که این نام را نمیشناسد. سپس شخص اول او را احمق و بیقرار خطاب میکند و توضیح میدهد که در شرایط سخت و قحطی، نان به عنوان نقطهٔ جمعیت و بنیاد دین شناخته میشود. شاعر تأکید میکند که نان نه تنها مایهٔ بقای جسمانی است، بلکه نشانهٔ رزق و روزی از جانب خداست و انسان باید شکرگزار باشد و از کسی نپرسد که این نان از کجا آمده است. این غزل به اهمیت قدردانی از نعمتهای الهی و توجه به ارزشهای اساسی زندگی اشاره دارد.
@mahfelshearvaava


Репост из: S M
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
کور اگر روشن شود در روضه اش نَبوَد عجب
کان حریمِ خاص مالامال از نور خداست


« #صائب_تبریزی »
قصائد
میلاد آقا اباعبدالله الحسین مبارکباد🌺


دستگاه ماهور گوشه داد در مداحی
مدح سید و سالار شهیدان
حاج میثم مطیعی
@mahfelshearvaava


در بزمگاهِ عشق هوس را مجال نیست
تا شعله‌گرمِ جلوه شوَد دود جسته است

« #بیدل_دهلوی »
این بیت از بیدل دهلوی، شاعر بزرگ پارسی‌گوی، به زیبایی مفهوم عشق حقیقی و پاک را بیان می‌کند. در این بیت، بیدل عشق را از هوس جدا می‌کند و نشان می‌دهد که در عشق واقعی، جایی برای هوس و تمایلات گذرا وجود ندارد. او با استفاده از استعاره‌ی شعله و دود، اشاره می‌کند که عشق حقیقی مانند شعله‌ای پاک و روشن است، در حالی که هوس مانند دودی است که زودگذر و ناپایدار است و در نهایت از بین می‌رود.

معنی بیت:
در محفل عشق، هوس جایی ندارد. عشق حقیقی مانند شعله‌ای است که پاک و روشن می‌درخشد، اما هوس مانند دودی است که زود پراکنده می‌شود و ناپایدار است.

این بیت زیبا نشان‌دهنده‌ی تفکر عمیق بیدل درباره‌ی عشق و تمایز آن از هوس‌های زودگذر است.


بغیر از گل که خندد در چمن بر گریه ی بلبل
نپندارم که در گیتی لبِ خندان شود پیدا.

#فرات_هروی
این بیت از فرات هروی، بیانگر احساسات عمیق و نگاهی فلسفی به زندگی است. در این بیت، شاعر به زیبایی طبیعت و تضادهای آن اشاره میکند. گل به عنوان نماد شادی و زیبایی در چمن میخندد، اما بلبل که نماد عشق و اندوه است، بر گریه و ناله است. شاعر با بیان این تضاد، به این نکته اشاره میکند که در دنیا، شادی و غم همیشه در کنار هم وجود دارند و نمیتوان انتظار داشت که همه چیز همیشه خندان و شاد باشد.

این بیت همچنین میتواند نشان دهنده‌ی نگاهی واقع‌بینانه به زندگی باشد که در آن، شادی و غم هر دو بخشی از تجربه‌ی انسانی هستند و پذیرش این دو به عنوان بخشی از زندگی، ضروری است.
@mahfelshearvaava




آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود
ما را زمانه گر شکند، ساز می‌شویم
...

#پریش_شهرضایی

این بیت به زیبایی و با استفاده از تصاویر نخل و تبر، مفهوم پایداری و استقامت در برابر ناملایمات زمانه را بیان می‌کند.


آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود: این بخش از شعر به این معناست که آن نخل نامرغوبی که تبدیل به تبر شد، از ما (یعنی از جنس و تبار ما) نبود. به عبارت دیگر، افرادی که به دیگران آسیب می‌زنند و مایه رنج و ناراحتی می‌شوند، از جنس و ماهیت ما نیستند.

ما را زمانه گر شکند، ساز می‌شویم: این بخش از شعر به پایداری و استقامت انسان در برابر سختی‌ها و ناملایمات اشاره دارد. شاعر می‌گوید که اگر روزگار و گردش ایام ما را بشکند و دچار مشکل کند، ما دوباره خود را می‌سازیم و از نو سر برمی‌آوریم.

این بیت شعر، نمادی از امیدواری، استقامت و خودباوری در برابر مشکلات و سختی‌های زندگی است.
@mahfelshearvaava🌴🪓


مرتضی نی‌داوود
تنظیم فریدون شهبازیان
شعر فریدون مشیری
علیرضا افتخاری



با یادت سرمستم ای نگار آسمانی
یادم کن تا هستم ای امیـد زندگانی ،

تا به هر ترانه ،
می کشد زبانه ،
شور عاشقانه من ،
حال دل می گویم با زبان بی زبانی ؛

هر لبخندت ، با من گوید:
دل مده به دست غم ، در این عالـم ؛
بنشین با عشق ،
تا گل روید ،
زین شب خزانی ؛

تا که از نگاه تو ، نور شادی می بارد
دل ز مهربانیت ، شور و شادی ها دارد ؛

با تو خزان من ، بهاران ؛
با تو شبم ، ستاره باران از نورافشانی ؛
چه بخواهی ، چه نخواهی ،
دل عاشق ره تو پوید ، به هر نشانی ؛

دل و جان سرمست از شوق نگاه تو
همه جا حیرانم دیده به راه تو ؛
که بدین روح افزایی ، زیبایی ، رویایی چون بهشت جاودانی ؛

چه شود گر بازآیی چون نفس باد سحر؟
می رسدم جان دگر ،
دیده کِشد سوی تو پَر ،
همسفرم شو که می توانی ؛

پر و بالم را ، با دیدارت کِی بگشایی؟
تب و تابم را ، با لبخندت کِی بنشانی؟

با یادت سرمستم ای نگاه آسمانی
یادم کن تا هستم ای امید زندگانی.
@mahfelshearvaava

Показано 20 последних публикаций.