خرمگس


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Блоги


 "من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم"
«دفاعیات سقراط»
یادداشتهای فرهاد قنبری
برخی مطالب در اینستاگرام [به آدرس زیر] هم اشتراک گذاری می شود👇
https://www.instagram.com/farhad_ghanbariii

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Блоги
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: خرمگس
وقتی از زبان فارسی سخن می‌گوییم از چه چیزی سخن می‌گوییم.

ترکیب تیم ملی ادیبان ایران.

دروازه‌بان: فردوسی
دفاع: یوشیج، نظامی، خاقانی
هافبک دفاعی: عطار
هافبک تهاجمی: رودکی، مولانا، خیام، حافظ
حمله: عبید زاکانی و سعدی

نیمکت: ناصر خسرو، هاتف، شاملو، فرخی، سنایی، صائب، خواجو، باباطاهر، ابوسعید ابوالخیر، انوری
مربی: ابوالفضل بیهقی

این تصویر که برای شوخی با ادیبان ایرانی ترسیم شده خالی از حقیقت نیست. زبان فارسی یک زبان ادبی و تمدنی است و مقایسه آن با زبانهای محلی توسط عشیره گرایان به غایت مضحک و سخیف است.

این تیم بدون هیچ اغراقی از مدعیان اصلی کسب عنوان قهرمانی است و قادر به رقابت با تیم های قدرتمندی مانند روسیه، آلمان، فرانسه، انگلیس و یونان و آمریکاست.

ستاره‌های آلمان: گوته. شیلر. فونتانه. مان. برشت و..
ستاره های یونان: هزیود. هومر. سوفوکل. اورپید. کازانتزاکیس و..
ستاره های فرانسه: فلوبر. هوگو.‌ بالزاک. بودلر. پروست. زولا و..
ستاره های انگلیس: شکسپیر. دیکنز. بایرون. مارلو و..
ستاره های روسیه: چخوف. داستایوفسکی. تولستوی. گوگول. تورگنیف و..
ستاره های آمریکا: تواین. ویتمن. اشتاین‌بک. ملویل. فاکنر و..
@kharmagaas


در یک دهه اخیر دو دشمن تمدنی ایران (پان‌ترکیسم و بنیادگرایی سلفی) تمام ابزارهای خود اعم از اقتصادی، نظامی، سیاسی، رسانه‌ای و فرهنگی خود را برای دشمنی با ایران و تضعیف ایران به کار بسته‌اند.
یکی از مهمترین این حوزه‌ها، حوزه فرهنگی و هنری است. در این راستا از جعل هویت ترکی-عربی برای مشاهیر ایران و تبلیغ قبیله‌گرایی گرفته تا ساخت سریال‌های ضد ایرانی در دستور کار قرار دارد و به یکی از اهداف اصلی تصمیم‌گیران این کشورها تبدیل شده است.
اینکه معاویه یا حسن صباح و اسماعیلیان چه شخصیتی و کرداری در تاریخ داشته‌اند مهم نیست اما اینکه چرا امروز و به این صورت احضار می‌شوند، بسیار مهم است.
بسیار مهم است که هر ایرانی آگاه باشد که تک تک این سریال‌های باسمه‌ای و به غایت ضعیف با اهداف ضدایرانی- ضد شیعی در میان اعراب و جهان اسلام منتشر می‌شود و هدفش تضعیف جایگاه ایران در منطقه و جهان است.
👈 و در اینجاست که از قاری قرآن ایرانی تا فرد غیرمسلمان و مخالف نظام باید متوجه باشد که در یک تهاجم همه جانبه تمدنی دشمنان این سرزمین قرار دارد و نباید هیچ سخن و گفتار و رفتار و کرداری در تایید سیاست ایران‌ستیزانه آنها داشته باشد.
@kharmagaas


فرهاد قنبری

وسط باز کیست

⏪ وسط‌باز کسی نیست که در جامعه به شدت دوقطبی شده ایران در میانه میدان ایستاده و از نزدیکی افق‌ها سخن گفته و از هر دو قطب مخالف جامعه فحش و ناسزا می‌شنود. چنین فردی نه تنها وسط‌باز نیست بلکه انسان شریفی است که از آبرو و اعتبار خود گذشته است و منافع جمعی را بر منافع فردی اولویت بخشیده است.

وسط باز کسی است که در این جامعه به شدت دوقطبی شده نهایت استفاده شخصی را از دو قطب موجود در جامعه کرده و در نهایت چون باد به هر سویی که بیشتر منافع‌‌اش ایجاب می‌کند، می‌چرخد.

وسط باز انبوهی از آن شبه‌روشنفکرانی هستند که تا روزی که احساس می‌کردند جمهوری اسلامی مقبولیت عام دارد و منافع و حقوق‌شان ایجاب می‌کند در آن سر خط ایستاده و از انقلاب و آرمان و جامعه بی‌طبقه توحیدی سخن می‌گفتند اما وقتی که احساس کردند جامعه فاز عوض کرده است و دیگر نان و آبی در دفاع از حکومت نیست، لباس تقدس و آرمان و انقلاب را از تن کنده و با کراوات و کت شلوار و دستمال گردن حامی شازده پهلوی و منتقد آشتی ناپذیر حکومت شدند.

وسط باز آن سلبریتی سینماست که تا وقتی که منافع‌‌اش ایجاب می‌کرد از لقمه چرب و نرم  تلویزیون و تملق حاکمان در جایگاه مجری و شومن تلویزیون و بازی در قلاده‌ها و یوزارسیف و هر فیلم و سریال سطحی دیگری نمی‌گذشت اما همین که کار و بار خود را بست، به آنی نقاب عوض کرده و مدافع سرسخت منافع مردم و منتقد شدید حکومت تبدیل شد.

وسط باز نه آن فعال اجتماعی و متفکری که هنوز از جامعه و هویت ایرانی دفاع کرده و خطرات کنشگری‌های تندروانه را گوشزد می‌کند بلکه سلبریتی‌های بی‌هنر و رانت‌پروده‌ای هستند که یک روز دست در دست حاکمان حساب خود را بسته‌اند و امروز برای کسب محبوبیت بیشتر با مسیر باد همراه شده و بساط خود را در سوی دیگر باز کرده‌اند.

⏪ وسط‌باز اعظم نه آن منتقد وطن‌دوستی که پول اجاره خانه‌اش را به سختی می‌دهد بلکه جناب علی دایی و عادل فردوسی‌پوری است که حتی سایر دوستان وسط‌باز آنها (از علی کریمی  تا دبیر و ساعی و عزیزی و میراسماعیلی و...) باید بیایند در مکتب‌شان درس بیاموزند. علی دایی و عادل فردوسی‌پور هر دو با رانت کامل و تمام و کمال حکومتی برای بیش از دو دهه هر چه می‌توانستند اسب خود را تازاندند و در آخر که دیدند دیگر اسب نای و توانی برای حرکت ندارد، ردای قهرمانان را پوشیده و تظاهر به پیمودن مسیر با پای پیاده و برهنه کردند. علی دایی با حمایت تمام و کمال دولت‌ها حداقل شش سال اضافه سربار تیم ملی بود و هیچ مربی‌ای هم جرات تعویض کردن یا عدم دعوت ایشان به تیم ملی را نداشت. دایی پس از آن با حمایت و لابی مستقیم رئیس‌جمهور وقت و بدون هیچ کارنامه خاصی به مربیگری تیم ملی رسید و پس از آن هم با کارنامه فاجعه باری مربیگری در عرصه باشگاهی وقتی دید دیگر هیچ عرصه‌‌ فوتبالی برای کاسبی از حکومت باقی نمانده به آنی جایگاه منتقد و مخالف را اشغال کرده و خود را به قهرمان توده‌ها تبدیل کرد. عادل فردوسی‌پور هم به واسطه حمایت‌ها و لابی‌های بی‌دریغ مدیران تلویزیون از یک گزارشگر ساده فوتبال تا حد یک ابرقهرمان بالا کشیده شده و هنگامی که فهمید مردم دیگر علاقه‌ چندانی به حکومت ندارند با چند ژست قهرمانانه و به ظاهر مردمی از تلویزیون جدا شده و جایگاه دلسوز و مدافع حقوق ملت را اشغال کرده و به مانند علی دایی بساط کاسبی خود را در این زمین جدید پهن کرد

👈 دنبال وسط‌باز و نان به نرخ روز خور و امثالهم می‌گردید در این حوزه‌ها بجویید نه در فلان شهروند معمولی که چرخ زندگیش به سختی می‌چرخد و گاهی از سر دلسوزی یا احساس مسئولیت در قبال جامعه نکاتی را بر خلاف علاقه ذائقه عموم مطرح می‌کند.
@kharmagaas


فرهاد قنبری

عصر غبارآلود

خشونت کلامی و رفتاری بسیاری از فعالان سیاسی که به اصطلاح انگشت در جهان کرده و مزدور می‌جویند و همه را به ریاکاری و محافظه‌کاری و عافیت‌طلبی و وسط‌بازی متهم می‌کنند و حاضر به شنیدن هیچ صدایی ولو اندک زاویه‌دار با صدای ناساز خویش نیستند، واقعیت نازا، متصلب و خشن حاکم بر عرصهٔ سیاسی و فرهنگی کشور ماست.

اما این دو جریان ((برانداز- بنیادگرا)) عصبانی و پرخاشگر و غیرستیز که چون گرگ در کمین هر کس نشسته و با خط‌کشی در دست در حال ایجاد مرز میان «من متعالی» و «دیگری پلشت» هستند، بیشتر از آنکه دغدغهٔ جامعه و آزادی و رفاه و فرهنگ داشته باشند، دگماتیسم و جمودیت و کوته‌فکری خویش را فریاد می‌زنند.
گروهی از آنها که فکر می‌کنند با رفتن یک حکومت و آمدن حکومتی دیگر، به‌ آنی به انسانی خوشبخت و شاد و سعادتمند تبدیل خواهند شد و گروهی دیگر فکر می‌کنند که اگر قدرت ذره‌ای از دست محافظه‌کاران بر زمین ریخته شود، جهان به آنی به مکانی پر از فساد و فحشا تبدیل خواهد شد.

هر دو این گروه هرگونه که دلخواه‌شان است می‌توانند بیندیشند و رفتار کنند اما تا زمانی که حقی برای آزادی «دیگری» قائل نباشند، نه به احساس رضایت درونی خواهند رسید و نه هیچ‌گاه به شناخت صحیحی از مفهوم آزادی دست خواهند یافت.

تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد این گروه‌های صفر و یک بین و غرق در اتوپیای خیالی، از ترسناک‌ترین طیف‌های حاضر در عرصهٔ سیاسی-اجتماعی ایران هستند. آنها نه درک درستی از تنوع و گوناگونی جوامع بشری دارند و نه روان پیچیده و ستیزه‌جو و امیال متناقض بشری را می‌شناسند.
آنها به‌مانند کودکان نابالغی می‌مانند که میل و خواست و اراده خود را تنها میل و خواست و اراده حقیقی می‌پندارند و در صورت منع از آن، به گریه و جیغ و فریاد روی می‌آورند و در صورت رهاشدن به حال خویش هم بلایی سر خود آورده و دوباره شروع به گریه و ناله و طلب‌کاری از دیگران روی می‌آورند.
عموم آنها قدرت دیدی بیشتر از نوک دماغ خویش را ندارند و طبیعتا توان فهم گفتمان‌های دیگر را ندارند و به تمام کسانی که درک عمیق‌تری از جامعه و سیاست و فرهنگ داشته و یا از زاویه دیگری به مسائل می نگرند را به باد افتراء و توهین و فحاشی می گیرند.

برقراری تعادل در جامعه به صورتی که همگان احساس رضایت و آرامش خاطر کنند و هیچ کس مانع سبک زندگی و عقاید و آزادی‌های طبیعی دیگری نشود، چیزی شبیه برقراری تعادل در بازی الاکلنگ است. برهم‌زدن تعادل الاکلنگ امری سخت نیست اما آن‌که می‌تواند در میانهٔ الاکلنگ ایستاده و یک پای خود را در یک سمت و پای دیگر خود را در سمت دیگر آن قرار داده و تعادل برقرار کند کار ظریف‌تر و سخت‌تری را انجام می‌دهد.
@kharmagaas


بوسعید مِهنه در حمّام بود
قایِمش* افتاده‌مردی خام بود
شوخِ* شیخ آورد تا بازوی او
جمع کرد آن جمله پیش روی او
شیخ را گفتا بگو ای پاک‌جان
تا جوان‌مردی چه باشد در جهان؟
شیخ گفتا شوخ پنهان کردنست
پیش چشم خلق، ناآوردنست
این جوابی بود بر بالای او
قایِم افتاد آن زمان در پای او
چون به نادانیِّ خویش اقرار کرد
شیخ خوش شد، قایم استغفار کرد
خالقا، پروردگارا ، مُنْعِما
پادشاها، کارسازا ، مُکْرِما
چون جوانمردیِّ خلق عالَمی
هست از دریای فضلت شبنمی
قایم مطلق تویی اما به ذات
وز جوان‌مردی ببایی در صفات
شوخی و بی‌شرمیِ ما در گذار
شوخ ما را پیش چشم ما میار

*قایم - دلاک
*شوخ - چرک

عطار نیشابوری
@kharmagaas


Репост из: خرمگس
فرهاد قنبری:
موسیقی سقوط

⏺ ابن خلدون جامعه شناس مشهور جهان اسلام می گوید:
"موسیقی اولین و آخرین صنایعی است که در یک اجتماع پدید می آید و همچنین اولین صنایعی است که در سیر قهقرایی یک جامعه رو به زوال میرود، پس موسیقی آینه ی تمام نمایی است که میتوان در آن سیر پیشرفت یا قهقرایی یک جامعه را مشاهده نمود."

⏺ تخصصی در زمینه موسیقی ندارم اما به عنوان یک علاقه مند به موسیقی می توانم ادعا کنم که بسیاری از این ترانه ها و اشعار و تصاویری که به اسم موسیقی در حال اشاعه و پخش است بیشتر شبیه هرزه گویی و نمایش های پورنوگرافی است تا هنر با قدمت و اصالتی به نام موسیقی.

⏺ در دهه اخیر شبکه ماهواره ای به نام "پی ام سی" به صورت مداوم مشغول پخش شوهای موسیقی است. شوها و تصاویری که تماشای بسیاری از آنها در حضور جمع باعث احساس شرم و خجالت می شود.

⏪ در سال‌های اخیر خواننده های جوانی پیدا شدند که با استفاده از واژه های اروتیک و فحش‌های رکیک هر پرده دری و بی هنجاری را به نام موسیقی اعتراضی به خورد مخاطبان نوجوان و جوان خود می دهند.

⏺ پیشرو، علیشمس، تهی، حصین، ابلیس، بابک تیغه، تی‌دی، بیگرض، ساسی مانکن، صفت، تتلو، رپ لرزه، کاغذ رکورد، دوحنجره ، قاف، هیدن، و.. اسامی اراذل و اوباش و جیب برهای بازداشت شده در حاشیه شهرها نیست. اینها اسامی هنرمندان عرصه هنر فاخر موسیقی است که هر کدام ظاهرا طرفداران پر و پا قرص خود را دارند.

⏺ اشاعه این سبک های موسیقی "بدون معنا" نشانه از جامعه گریزان از گفتمان های معنا بخش(اعم از دین و دانشگاه و اخلاق) است.
موسیقی محبوب نوجوانان و جوانان امروز، موسیقی عصر انحطاط و شکست است. آنها نماینده جامعه ای هستند که از اندیشه و فکر بیزار است و تفکر را در غالب تمسخر به صحنه می آورد.
قهرمان عرصه موسیقی دهه پنجاه و شصت و هفتاد اگر گلپا و شجریان، علیرضا افتخاری و شهرام ناظری و ابی و هایده و مرضیه بودند، قهرمان دهه نود شاهین نجفی و تتلو و ساسی و نامجو هستند.

⏺ این مسئله و نزول فرهنگی در هنری مانند موسیقی تقریبا در همه هنرها قابل ردیابی و مشاهده است. این برونداد فرهنگی نتیجه عملکرد سازمان های هنری و فرهنگی است. وقتی سالهای سال هیچ تصویر هیچ سازی از تلویزیون نشان داده نمی شود، وقتی در کتب درسی یک کلمه هم از هنری به نام موسیقی صحبت نمی شود، وقتی کنسرت شهرام ناظری و شجریان با چماق و تهدید لغو می شود، وقتی آموزش و پرداختن به موسیقی ممنوع است، طبیعتا موسیقی در چنین مسیری قرار می گیرد.

⏺ این موسیقی، موسیقی ممنوعیت است.
این موسیقی واکنش است نه کنش، این موسیقی، موسیقی سریز شده است، موسیقی ممنوع، موسیقی زیر زمین، موسیقی رها شده، موسیقی خودرو و هرز، موسیقی از ریخت افتاده و بی معنا، موسیقی هیچ و تهی و در یک کلام موسیقی پورنوگرافیک.
@kharmagaas


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
عموم خانواده‌های ایرانی از همان آوان کودکی فرزندان خود را راهی کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی می‌کنند و بسیاری از دانش آموزان در سن نوجوانی به راحت به انگلیسی مسلط هستند اما تا کنون نه تنها کسی نگفته است که یادگیری انگلیسی به آموزش دانش‌آموزان لطمه وارد می‌کند بلکه یادگیری آن را جز حیاتی آموزش می‌دانند، اما همین مسئله وقتی به زبان فارسی که با فاصله بزرگترین میراث تاریخی ماست، هزارگونه مرض و بیماری شناسایی می‌شود.

بدبختی دولت پزشکیان که نسبت به آن ترس مزمن داریم این است که در این شرایط خاص و ویژه که تمام دشمنان برای فروپاشی اقتصادی و ایجاد مشکلات امنیتی در کشور متحد شده‌اند، اطراف دولت و رئیس‌جمهور را عده‌ای قبیله‌گرا گرفته‌اند که وجه مشترک آنها نفرت از ایران و زبان فارسی است.

بارها اشاره شده است که زبان های محلی جز میراث فرهنگی ایران هستند و همه آنها هم به صورت عرفی در تاریخ این سرزمین حفظ شده‌اند، اما تلاش برای آموزش به زبانهای محلی و تاکید به روی آن که سالهاست توسط تجزیه‌طلبان تبلیغ می‌شود، حمله به مهمترین سنگر همگرایی ایرانیان پس از تضعیف سایر علقه‌‌های ملی (تشیع، پرچم، تیم ملی و..)ایرانیان است.
@kharmagaas


یک جمله از زبان ناپلئون در داستان «اوژنی گرانده» بالزاک وجود دارد که می گوید: «آدم رخت های چرکش رو تو خانه همسایه نمی‌شوره»

حال حکایت سلبریتی ها و فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران و خبرنگاران و کارگردانان سینما هم همین است. برخی از آنها می دانند که برای دریافت جایزه و دیده شدن باید حرفها و سخنانی که اصلا ربطی به آن فستیوال ندارد را بر زبان بیاورند.

اصلا سینماگر کدام کشور غربی و غیرغربی می‌آید در جشنواره سینمایی و هنری و یا هر فرصتی که عایدش شد، مسائل و مشکلات داخلی کشور خود را مطرح کند که هر کسی از ایران پای‌اش به آنجا می‌رسد حتما باید سخنانی علیه نظام سیاسی و مشکلات جامعه خود بر زبان بیاورد؟

تمام مسائل و مشکلات ایران مسائل داخلی هستند و باید در درون جامعه و میان خود مردم ایران مورد بحث و حل و فصل و جدل قرار گیرد و طبیعتا ربطی به دولت‌ها و ملت‌های کشورهای دیگر ندارد و نالیدن و غر زدن مداوم پیش دیگران چیزی جز نگاه تحقیرآمیز آنها در پی نخواهد داشت.
@kharmagaas


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
⏪ یعنی بدبخت‌تر و خودباخته‌تر از این جامعه سینمایی و شبه‌روشنفکری ایران فکر نمی‌کنم هیچ موجودی در جهان یافت شود.

⏪ طرف برای جلب توجه چند ثانیه‌ای شهروند سفید غربی، مترصد فرصتی است تا لگدی، متلکی چیزی به ایران بزند.

⏪ این جماعت بدبخت که با ارائه تصویر زشت از ایران ژست قهرمان هم می‌گیرد، اگر جرات دارد یکبار علیه تحریم اقتصادی وحشیانه و اشاعه فقر سیستماتیک آمریکا علیه ایرانیان سخن بگوید.

⏪ این موجودات مفلوک که مدام شکوه و شکایت خود را پیش جامعه غربی می‌برند، آنقدر پرت از دنیا هستند که نمی‌دانند آن آمریکای موعودشان که هرگاه به آنجا می‌رسند عقده دل‌شان باز می‌شود، تنها کشور جهان است که از سلاح اتمی استفاده کرده و تمام قطعنامه‌های ضداسرائیلی را وتو کرده است. بزرگترین قاتل مردم خاورمیانه در نیم قرن اخیر  است و از جنگ کره و ویتنام تا اروپا و آمریکا جنوبی و آفریقا و غرب آسیا حضور فعال و مخرب داشته است. بزرگترین صادر کننده بمب و سلاح در جهان است و هیچ کشوری نژادپرستی شبیه تبعیض نژادی آنها علیه سیاهان را تجربه نکرده است.
این افراد هیچکدام از اینها را نمی‌گویند، چون به اینجا که می‌رسد غیرسیاسی می‌شوند.
@kharmagaas


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ایران درگیر یک جنگ تمام عیار اقتصادی-امنیتی از سوی آمریکا و اسرائیل و اروپا و بخش بزرگی از کشورهای همسایه است، آنوقت نماینده مجلسی که با ده بیست هزار رای فامیل و طایفه راهی مجلس شده است، همه تلاش خود را برای برهم زدن بیشتر آرامش جامعه و ایجاد آشوب و بلوای داخلی به کار گرفته است.
قسم می‌خورم اگر این امروز این مجلس تعطیل شود (به مانند بسیاری دیگر از سازمانهای دولتی) و این جماعت بی‌مصرف و بی‌سواد و همیشه طلب کار، دست از سر این مردم و مملکت برداشته و مجبور به داشتن شغل آبرومند و تحمل اندکی سختی برای امرار معاش شوند و دست خانواده و اقوام و آشنایان‌شان از بیت‌المال کوتاه گردد، بخش مهمی از مشکلات کشور رفع می‌گردد.
@kharmagaas


وقتی چهار تا متلک به روشنفکران و شبه‌روشنفکران ایرانی که عموما بحث سیاسی را با بحث‌های خاله‌زنکی اشتباه می‌گیرند، می‌نویسیم، با صدها توهین و تمسخر که فلانی «جو گیر شده‌اید» و «توهم خود بزرگ‌بینی‌ دارید» و «شما که هستید که به مقام فلان استاد معظم بی‌احترامی کنید» و امثالهم مواجه می‌شویم، ولی طرف وقتی با خواندن یک جزوه ناقص از لنین و چند شعر نو بند تنبانی یا امروز با یک مدرک دکتری دانشگاه آزاد، نقد شاهنامه و سعدی و حافظ و مولوی می‌کند، را به عنوان استاد و منتقد و فلان می‌شناسیم.
دوستان اگر ما به خاطر چند متلک به مهدی نصیری و مهرآیین و محدثی و حاتم قادری و زیبا کلام و انبوهی از این نام‌ها دچار توهم خودبزرگ‌بینی هستیم (و شاید هم هستیم) آنکه با مطالعه چهار خط از ترجمه‌های عموما بد و نامفهوم لاکان و ژیژک و فوکو و دریدا و آرنت و امثالهم مشغول نقد حافظ و مولوی است رسما دچار شیدایی و پارانویای حاد است.
@kharmagaas


"می‌پنداری آن کس که لذات برگيرد، حسرت او کمتر باشد؟
حقّا که حسرت او بيشتر باشد. زيرا که او به اين عالَم بيشتر خوی کرده باشد"

مقالات شمس تبریزی - تصحیح محمدعلی موحد
@kharmagaas


Репост из: خرمگس


اگر اشتباه نکنم این جمله از هگل است که می گوید، شما هگل را نقد کنید، بی رحمانه هم نقد کنید اما قبل از آن باید در سطح هگل باشید.

کسی که حافظ را می خواهد نقد کند نه در حد حافظ (که به گواه تاریخ، ایران هنرمندی به عظمت او به خود ندیده است) بلکه حداقل شناختی از شعر و هنر و ادبیات و زیست جهان حافظ داشته باشد.

حافظ قبل از هر چیز انسان است. او احتیاجاتی دارد و با عرضه هنرش، ارتزاق می‌کند. حافظ به ندرت و در همان حدی که چرخ زندگی بچرخد، گاهی شعری (آن هم با عالی‌ترین زبان و بیان ممکن) برای شاهان سروده است. طبیعتا حافظ قرار نبوده گرسنگی بکشد و سنگ به شکم ببندد تا خدای نکرده هفت قرن بعد توسط اولترا روشنفکر هپروتی این سرزمین به مسلخ «نقد سنت» و دورویی کشیده نشود.
حافظ اگر در تاریخ مانده است نه به خاطر سرودن شعر برای شاهان، نه برای گرایش به تصوف، نه برای شیوه و سبک زندگی شخصی بلکه به خاطر این است که متفکر بزرگ مشرق زمین است که آن اندیشه‌های عمیق خود را به زیباترین زبان هنری بیان کرده است.

ولی خب چه انتظاری باید از این جامعه داشت که طرف با تدریس چهار واحد در دانشگاه آزاد، تصور توان نقد حافظ را دارد:-)
@kharmagaas


Репост из: خرمگس


تا آنجایی که اطلاع دارم نویسنده این متن از اساتید فلسفه یکی از دانشگاههای کشور است

ایشان مثلا نسخه تاریخ ادبیات فارسی را در یک جمله پیچیده و برای تحقیر بیشتر آن نوشته است: «کل ادبیات به اصصلاح عاشقانه ما سرشار است از غرغرهای رقت انگیز و ادعاهای گزاف و واهی.» او در یک جمله «دال مرکزی» شعر فارسی به ویژه سبک عراقی را که از سنایی و عطار تا غزلهای سعدی و حافظ و آثار جاودانه مولوی را شامل می شود را به غرغرهای رقت انگیز تشبیه کرده است و در همان ابتدا اتمام حجت کرده است که اگر کسی چنین گزاره ای را قبول ندارد از خواندن متن صرف نظر کند.

نویسنده چنین چیزی حتی بدیهیات اولیه ادبیات فارسی و کلا ادبیات را نمی‌شناسند و تصور می کند که ادبیات فارسی غرغرهای رقت انگیز است. اما قواعد اولیه گفتار و نوشتار حکم می‌کند که انسان درباره چیزی که هیچ چیزی از آن نمی داند، زبان به سخن نگشاید.
ادبیات فارسی منبع بزرگ و عظیم فکر و اندیشه و فلسفه و جامعه‌شناسی و هنر و در کل علوم انسانی است و تا زمانی که علوم انسانی ما از دل این سنت استخراج نشود، چنین یاوه‌‌هایی با نام استاد و...، به خورد دانشجویان نگون‌بخت داده خواهد شد.
@kharmagaa



"خر چه داند قیمت نقل و نبات"

زبان فارسی، تاریخ هزار ساله ادبیات دارد. در دل این ادبیات هزار ساله هم زیباترین اشعار تاریخ ادبیات جهان نهفته است. هم فلسفه و فلسفه سیاسی نهفته است. هم جامعه شناسی و علوم سیاسی نهفته است. هم سراسر زیبایی است. هم تاریخ است. هم پر از حکمت و جهان‌بینی است. هم برای چند قرن زبان علم روز در سراسر جهان بوده است. هم بزرگترین مجموعه معنوی جهان را در دل خود دارد و هم موطنی برای جان‌های آزاداندیش و زیبایی دوست و عاشق این سرزمین است.
اما خب در سرزمینی که استاد دانشگاه دانقوزآبادش با یک مدرک دکترای جامعه‌شناسی و فلسفه که روزانه صدها مورد آن در وزارت علوم و دانشگاه آزاد و پیام نور صادر می‌شود، اینقدر اعتماد به نفس دُن‌کیشوتی می‌یابد که حافظ و مولوی و فردوسی را نقد کند، باید هم شبکه تلویزیونی دولت انگلیس از فارسی بیزار باشد.
@kharmagaas


رفتارهای دولتمردان و مسئولان حوزه های ورزشی و فرهنگی عربستان، عین‌الله باقرزاده فیلم‌های پرویز صیاد را به ذهن متبادر می‌کند.
عربستان هم (به مانند عین الله از تهران برگشته که دیگر عین‌الله بودن را عار می‌دانست و تقاضا داشت که جناب باقرزاده صدایش کنند) که به واسطه فروش نفت پول و بساطی بهم زده، دیگر دوست ندارد به اسم «گردن زنی با شمشیر» و «شترسوار» شناخته شود و همه تلاش خود را به کار گرفته است تا با زبان کیارستمی و فرهادی و سینما و جنیفر لوپز و فشن و... سخن بگوید:-)
@kharmagaas


به نظرم در حساس‌ترین برهه تاریخ معاصر ایران پس از ده سال (۱۲۹۰-۱۳۰۰) منتهی به آغاز و پایان جنگ جهانی اول به سر می‌بریم و به جرات می‌توان گفت پرت‌ترین و بی‌سوادترین نخست‌وزیر- رئیس‌جمهور صد سال اخیر کشور، در راس امور قرار دارد!
در آن برهه اگر خدای ایران به دادمان رسید و بلشویک‌ها با انقلاب ضد تزاری، اجازه بازگشت جانی دوباره به پیکر در حال احتضار ایران را دادند، این‌بار خدا می‌داند با این هجم عظیم شکاف‌های اجتماعی، امپریالیسم رسانه‌ای، جنگ‌ها و طرح‌های پیچیده و ترکیبی دشمنان و رئیس‌جمهوری این میزان پرت از عالم سیاست و بیگانه با مفاهیم ملی، چه چیزی در انتظارمان است.
@kharmagaas


Репост из: خرمگس
داستان «رئیس جمهور» و «ایران» شبیه داستان «پیرمرد و دریای» همینگوی است. ایران ماهی درشت و وسوسه کننده ای است که در قلاب رئیس جمهور می افتد و رئیس جمهور هم پیرکمرخمیده و خسته ای است که نه توان بیرون کشیدن ماهی از دریا را دارد و نه دلش می آید رهایش کند.
نتیجه این تقلا مشخص است. پیرمرد و ماهی در نهایت به ساحل می رسند، اما آنچه از ماهی مانده است اسکلتی بدون پوست و گوشت و آنچه از پیرمرد باقی می ماند چهره ای تکیده، خسته، ناامید و شکست خورده است.
@kharmagaas


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
امروز بیشتر از هر کس دلم برای آنهایی می‌سوزد که از برکناری همتی ابراز خوشحالی می‌کنند و تصور می‌کنند که مشکل اقتصاد و تلاطم بازار ارز ایران به خاطر فلان وزیر و مدیر است و با برکناری او آرامش به صحنه اقتصاد ایران حاکم خواهد شد.

پزشکیان برای این شرایط بحرانی نه تنها راه‌حل نیست بلکه خود مشکل‌آفرین و عامل بحران و برهم خوردن بیشتر آرامش روانی جامعه است.
اگر نظام تصمیم به بازی دادن اصلاح طلبان و اعتدال گرایان داشت جهانگیری و به ویژه لاریجانی گزینه‌های بسیار بهتری بودند و به شخصه هنوز علت رد صلاحیت لاریجانی و انتخاب پزشکیان را متوجه نشده‌ام.

به ده‌ها دلیل ریز و درشت سالهاست که معتقدم که بزرگترین برنده انتخابات‌های ریاست‌ جمهوری ایران فرد بازنده انتخابات است و آنکه پیروز این عرصه می‌شود به مانند شیرجه آزاد در باتلاق ده متری است.
@kharmagaas


I think that one possible definition of our modern culture is that it is one in which nine-tenths of our intellectuals can't read any poetry.

- Randall Jarrell (American poet)

"من فکر می کنم  که یکی از مشخصه های فرهنگ مدرن این است که نود درصد [نه- دهم] روشنفکران ما نمی توانند حتی یک خط شعر بخوانند"

رندل جرل_ شاعر آمریکایی
@kharmagaas

Показано 20 последних публикаций.