Фильтр публикаций


می‌خواهی بنشینی توی بغلم
که برایت کتاب بخوانم؟
می‌شود آرام بنشینی و گوش کنی؟
می‌شود آنقدر نفس‌هات نریزد روی گردنم؟
آه....
می‌شود دیگر کتاب نخوانیم؟!

👤 #عباس_معروفی
🏷 #جملات_عاشقانه

@eshghoaramsh


هر گل که شمیم مُشکبار آید ازو
بی‌روی تو، خاصیّت خار آید ازو

جانی که گرامی‌تر از آن چیزی نیست
ای جان جهان، بی تو چه کار آید ازو؟

👤 #هاتف_اصفهانی
🏷 #ابیات_ناب

@eshghoaramsh


#غاده_السمان به غسان کنفانی می‌گوید:

می‌دانم که مرا کم داری
اما دنبالم نمی‌گردی
دوستم داری ولی به من نمی‌گویی
و آن‌گونه که هستی، خواهی ماند..
سکوت تو مرا می‌کُشد..

#غسان_کنفانی در جواب می‌گوید:

من اما لااقل از یک چیز مطمئنم
و آن ارزش تو نزد من است
سراپای وجودم با حرص و ولع
به سمت تو خیز برمی‌دارد
اما ظاهرم ثابت است...

🏷 #جملات_عاشقانه

@eshghoaramsh


روزی که قرار شود بشری در کوپه‌ی درجه‌ی یک سفر کند و ادبیات در واگن کالا، دخل دنیا آمده است.

📚 صد سال تنهایی
👤 #گابریا_گارسیا_مارکز
🏷 #برشی_از_کتاب

@eshghoaramsh


دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ
یک بار اگر تبسمِ همچون شکر کنی

👤 #سعدی
🏷 #شاه_بیت

@eshghoaramsh


کاج‌های زیادی بلند.
زاغ‌های زیادی سیاه.
آسمان به اندازه آبی.
سنگچین‌ها، تماشا، تجرد.
کوچه باغ فرا رفته تا هیچ.
ناودان مزین به گنجشک.
آفتاب صریح.
خاک خوشنود.
چشم تا کار می‌کرد
هوش پاییز بود.
ای عجیب قشنگ!
با نگاهی پر از لفظ مرطوب
مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ،
چشم‌هایی شبیه حیای مشبک،
پلک‌های مردد
مثل انگشت‌های پریشان خواب مسافر!
زیر بیداری بیدهای لب رود
انس
مثل یک مشت خاکستر محرمانه
روی گرمای ادراک پاشیده می‌شد.
فکر
آهسته بود.
آرزو دور بود
مثل مرغی که روی درخت حکایت بخواند.

👤 #سهراب_سپهری
🏷 #گلستان_شعر

@eshghoaramsh


در آن سپیده‌دم که آمدی
چون شعری زیبا
آفتاب و بهار نیز با تو آمدند..

کاغذهای روے میزم
سبز شدند..

قهوه مقابلم مرا سر کشید
پیش از آنکه بنوشمش..

زمانی که پدیدار شدی
اسبان تابلوے روبرویم
ترکم کردند
و به سوے تو شتافتند... 🌱

👤 #نزار_قبانی
🏷 #جملات_عاشقانه

@eshghoaramsh


بعد از تموم شدن جلسه، از هتل خارج شدم و شروع به گشتن سوییچ ماشینم کردم، سوییچ توی کیفم یا جیبم نبود.

برای جستجو سریع به سالن جلسه برگشتم، سوییچ اونجا هم نبود. یهو فهمیدم توی ماشین جا گذاشتم!!

شوهرم بارها تکرار کرده که سوییچ رو توی جا سوییچی نذار. من نظرم اینه که جا سوییچی بهترین جاییه که سوییچ گم نمی‌شه. اما به نظر اون باعث سرقت آسون ماشین می‌شه.

واسه رسوندن فوری خودم به پارکینگ ماشین‌ها عجله کردم و وقتی رسیدم به نتیجه ترسناکی دست یافتم. چونکه نظر اون درست بوده! پارکینگ خالی بود!!

بلافاصله با نیروی انتظامی تماس گرفتم تا بهشون خبر بدم که ماشین به سرقت رفته و از اسمم، ویژگی‌های ماشین و جایی که در اونجا ایستادم و از این جور چیزها، بهشون خبر دادم و اعتراف کردم من سوییچ‌هام رو توی ماشین جا گذاشتم.

بعد کارهای خیلی سخت رو شروع کردم، در حالیکه هوشیاری به خرج دادم به شوهرم زنگ زدم و بهش گفتم: عشق من! (من معمولا اونو "عشقم" صداش نمی‌کنم. اما این‌طور موقع‌ها این لفظ و استفاده می‌کنم)، سوییچ رو توی ماشین جا گذاشتم و ماشین به سرقت رفته.

مدتی سکوت حکمفرما شد. در این بین فکر کردم تماس قطع شده، اما در حالیکه فریاد می‌کشید صداش رو شنیدم: احمق!!! امروز من تو رو به هتل رسوندم.

حالا وقتشه که ساکت بشم، در حالیکه شرمسار بودم بهش گفتم: خوب! ممکنه بیایی منو ببری؟ یه بار دیگه فریاد کشید: میام، اما بعد از اینکه این مامور انتظامی رو قانع کنم که من ماشینتو ندزدیدم!

🏷 #داستان_کوتاه

@eshghoaramsh


اکثر موجودات، همیشه به خاطر نقطه‌ضعف‌هایشان، توی دردسر می‌افتند.
مگس‌ها، چیزهای چسبناک را خیلی دوست دارند.
شب‌پره‌ها، شعله را
و آدم‌ها، عشق را... 

📚 خزه
👤 #هربر_لوپوریه
🏷 #برشی_از_کتاب

@eshghoaramsh


گر جور شکم نیستی، هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی بلکه صیاد خود دام ننهادی.

حکیمان دیر دیر خورند و عابدان نیم سیر و زاهدان سدّ رمق و جوانان تا طبق برگیرند و پیران تا عرق بکنند، اما قلندران چندان که در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس.

اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب
شبی ز معدهٔ سنگی شبی ز دلتنگی

📚 گلستان
👤 #سعدی
🏷 #حکایت

@eshghoaramsh


🎵 توهم
👤 #سیاوش_قمیشی
🏷 #موسیقی

@eshghoaramsh


این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست؟
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست

دل زنده می‌شود به امید وفای یار
جان رقص می‌کند به سماع کلام دوست

تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن
هر کاو فتاد مست محبت ز جام دوست

من بعد از این اگر به دیاری سفر کنم
هیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوست

رنجور عشق به نشود جز به بوی یار
ور رفتنی‌ست جان ندهد جز به نام دوست

وقتی امیر مملکت خویش بودمی
اکنون به اختیار و ارادت غلام دوست

گر دوست را به دیگری از من فراغت‌ست
من دیگری ندارم قائم‌مقام دوست

بالای بام دوست چو نتوان نهاد پای
هم چاره آن که سر بنهی زیر بام دوست

درویش را که نام برد پیش پادشاه
هیهات از افتقار من و احتشام دوست

گر کام دوست کشتن سعدی‌ست باک نیست
اینم حیات بس که بمیرم به کام دوست

👤 #سعدی
🏷 #گلستان_شعر

@eshghoaramsh


زیاد زیستن تقریباً آرزوی همه کس است،
ولی خوب زیستن آرمان یک عده معدود.

👤 #لنگستون_هیوز
🏷 #سخن_بزرگان

@eshghoaramsh


جسمی دارم، دلی خراب اندر وِی
جانی دارم، هزار تاب اندر وی

وز آرزوی روی تو دارم شب و روز
چشمی و، هزار چشمه آب اندر وی

👤 #مهستی_گنجوی
🏷 #ابیات_ناب

@eshghoaramsh


خوشبختی در آزادی انتخاب و کنترل انتخاب است. افرادی که در انتخاب آزادترند، احساس خوشحالی بیشتری هم دارند؛ اما این وقتی است که باور داشته باشند می‌توانند نتیجه انتخاب خود را کنترل کنند.

🏷 #جملات_مثبت

@eshghoaramsh


دیدی که از برِ ما، دامن‌کشیده رفتند؟
آنان که می‌کشیدند یک روز ناز ما را

👤 #محمد_قهرمان
🏷 #شاه_بیت

@eshghoaramsh


حکيمی که با جُهّال دراُفتد توقعِ عزّت ندارد وگر جاهلی به ‌زبان‌آوری بر حکيمی غالب آيد عجب نيست که سنگی است که گوهر همی شکند.

نه عجب گر فرو رود نفسش
عندلیبی غُراب هم‌ قفسش

گر هنرمند از اوباش جفائی بيند
تا دلِ خويش نيازارد و درهم نشود
سنگِ بد گوهر اگر کاسه‌ی زرّين بشکست
قيمتِ سنگ نيفزايد و زر کم نشود

📚 گلستان
👤 #سعدی
🏷 #حکایت

@eshghoaramsh


در سه کلمه می‌توانم هر چه را راجع به زندگی یاد گرفته‌ام بیان کنم: زندگی ادامه دارد...

👤 #رابرت_فراست
🏷 #سخن_بزرگان

@eshghoaramsh


مجنون که کمال عشق و حیرانی داشت
مهری نه چو این مهر که می‌دانی، داشت

این مهر نه عاشقی‌ست، مهری‌ست که آن
با یوسف مصر، پیر کنعانی داشت

👤 #وحشی_بافقی
🏷 #ابیات_ناب

@eshghoaramsh


اغلبِ مردم زود فریب می‌‌خورند؛
چون تشنه‌ی آرامش فوری هستند!
اما هیچ‌ وقت دام‌هایی که پشتِ وعده‌هایِ بزرگ است نمی‌‌بینند!

👤 #ویکتور_هوگو
🏷 #سخن_بزرگان

☘️ @eshghoaramsh

Показано 20 последних публикаций.