Ecstasy


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Музыка


«هر آن‌چه درون توست زیباست؛
حتّی تلاش‌های ناموفقت
برای پنهان کردن غم‌هایت...»🤍🕊
📮: @Ecstasim_bot
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Музыка
Статистика
Фильтр публикаций


چه موج‌های بلندی.
ببین چطور در زنجیره‌ای بی‌پایان یکی بعد از دیگری بیهوده و عبث پیش می‌آیند و سر به ساحل می‌کوبند.

با این همه، مثل هر چیز ساده و ضروری‌ای آرامش‌بخش و تسلی دهنده‌اند.
در این چند روز،
من دلبسته‌ی دریا شده‌ام. 

"بودنبروک‌ها ( زوال یک خاندان ) - توماس مان"


من مثل حس گمشدگی وحشت آورم
اما خدای من...
آیا چگونه میشود از من ترسید...؟!
من،من که هیچگاه جز بادبادکی
سبک و ولگرد بر پشت بامهای مه آلوده ی آسمان چیزی نبوده ام

-فروغ فرخزاد


سپیده که سربزند؛
نخستین روز ، روزهای بی مرا آغاز خواهی کرد.
مثل گل سرخی، تنهایی!
آه خواهی کشیدُ، به پروانه‌ها خواهی اندیشید...
و به شاخه‌ی سدری که سایه نینداخته بر آستانه‌ات.

"منوچهر آتشی"


معنی كلمه ی قوی رو فقط کسايی با تمام وجودشون درک میکنن، که با وجود ضربه هايی که تو زندگیشون خوردن، رنج هايی که به تنهايی به دوش کشیدن، درد هايی که تو سینه پنهون کردن، اشکايی که يواشكی ريختن، هزار بار به ته خط رسیدن، امابرای بار هزار و یکم بلند شدن و ادامه دادن! اینا اگه حتی هیچکی هم پشتتون نباشه خودشون دوباره از همونجا که زخم خوردن جوونه میزنن، سبز میشن، و ثمر میدن...

#شقایق_رحمانی


همه در انتظاری پوچ فَلج شده‌اند. بدونِ این‌که چیزی ببینیم آینده را نگاه می‌کنیم، می‌خواهیم با تیر نگاه دیوارِ کوری را سوراخ کنیم که می‌دانیم در آن طرفش چیزی نیست، مَنظره‌ای، دیدگاهی برایِ چشم وجود ندارد. اِبهام و آشفتگی و نومیدی است، کابوس است.

- شاهرخ مسکوب/ روزها در راه


من ناراحت نمیشوم تو هم لازم نیست ناراحت شوی!
داشتن اعتقاد متفاوت نباید موجب جدایی آدم‌های باشعور بشود...

📚-نامه به_فلیسه
👤-فرانتس کافکا


جایی که چشمای تو مسیر قلبم رو بست تونستم به نقاش بودن خدای خودم برسم تو تابلوی نقش نگاری شده ی خدایی آدمای زمین مجانی بلیط دیدن تورو دارن
حس میکنم خیلی خوش شانسم که تونستم وقتی بدنیا بیام که تو همزمان با من زندگی کنی،
و بتونم از بین هشت میلیارد ادمی که خدا خلق کرده دقیقا عشق رو با قشنگترین و درست ترین ادمش تجربه کنم و چه خوشبختم من که نیمه ی من زیباترین
نیمه ی گمشده ی خلق شده ی دنیاست.


کاش یکی میومد می‌گفت:
می‌دونم سخته واست!
می‌دونم چقدر سختی کشیدی!
میدونم چقدر حالت بده!
می‌دونم روزات دردناکه، شبات غمگین
بعد میومد با دستاش اشکامو پاک میکردو می‌گفت
من الان اومدم که فکر کنی هر چی قبل من بوده
یه کابوس بوده...


A reminder that you’re allowed to have bad days. you’re allowed to cry. you’re allowed to feel your feelings, and remind yourself that a bad day, or having bad feelings wont last forever. you will be okay. i promise.

یه یادآوری: تو اجازه داری روزای بدم داشته باشی.
اجازه داری گریه کنی.
اجازه داری عواطفتو احساس کنی و به خودت یادآوری کنی که یه روز بد یا احساسات بد برای همیشه ماندگار نخواهد بود.
تو خوب میشی، اینو بهت قول میدم.


میدانی جان دلم خیلی ها میگویند عشق شهریار حسابی ناب بود میگویند ای کاش کسی شبیه شهریار ما را میخواست ولی من ترجیح میدهم عشقمان شبیه شاملو باشد تو بخواهی،من هم بخواهم شهریار یک عمر، تنها و یک تنه خواست من این عشق را نمیخواهم اما به تو قول میدهم تو احمد باشی بیدرنگ، یک عمر آیدا خواهم شد


چطور می‌شود میزان درد و رنج جسمی یا روحی را اندازه گرفت؟ یا به چه کیفیتی می‌توان فعالیت غدد اشکی انسان را برآورد کرد؟ چه کسی دانه‌های اشکمان را‌ وقتی که نصفه شب‌ها گریه می‌کنیم، می‌تواند بشمارد؟
بالاخره چه کسی به خنده‌ها و رنج‌های ما می‌اندیشد؟
آیا این‌ها مسایلی نیستند که باید متفکران به آن‌ها پاسخ دهند؟

• سیمای زنی در میان جمع / هاینریش بل


هیچ نیمه‌ی گمشده‌ای وجود نداره؛
تنها چیزی که وجود دارد تکه‌هایی از زمانه که ما داخل آن‌ها با یک نفر حال خوشی داریم.
حالا ممکنه سه دقیقه، دو روز، پنج سال و یا همه‌ی عمر باشد.

"آنتوان چخوف"


بعضی چیزا رو نمیشه گفت! نمیشه گفت: "دلم تنگ شده میشه به من توجه کنی؟" نمیشه گفت؛ "ناراحتم، دلخورم، شکستم، آرومم میکنی؟" نمیشه گفت: "چرا سراغمو نمیگیری؟ چرا دلت تنگ نمیشه؟ چرا بغلم نمیکنی؟ چرا کنارم نیستی؟"
اما میشه سکوت کرد، فاصله گرفت، حرف نزد و نا امید شد و برای همیشه دل کند...
میشه از نهایتِ دلتنگی و فشار به بی‌حسی مطلق رسید و دیگه نخواست...
برای همینِ که آدما بعضی وقتا تنهایی طولانی مدت رو انتخاب میکنن... چون تو رابطه قبلیشون نتونستن حرف بزنن، درک نشدن، محبت ندیدن، خواسته نشدن...


رفتم جلوی آینه
یهو دیدمش
بهم نگاه کرد، چشماش پر اشک بود
انقدر گریه کرده بود که زیر چشماش قرمز شده بود
یهو گفت: کی میریم؟ من خستم،بند بند وجودم خستس،میشه بریم؟
واقعا نمیخوام اینجا باشم…
اینجا هیچ چیزش جذاب نیست، اینجا خیلی جهنمه و من این جهنمو نمیخوام .
میشه بریم؟ من دیگه خسته شدم از قوی بودن،خسته شدم از اینکه تو میتونی.
حتی خسته شدم از زمان دادن.
بیا فقط بریم.این دنیارو با آدماش تنها بذاریم.


این ۱۰ جمله رو عمیقا بخون :

۱. یادت باشه تا خودت نخوای هیچکس نمیتونه زندگیت رو خراب کنه
۲. یادت باشه که آرامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی
۳. یادت باشه خدا همیشه مواظبته
۴. یادت باشه ته قلبت یه جایی برای بخشیدن آدما بزاری
۵. منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش
۶. زبان استخوان ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند
۷. مراقب حرف هایمان باشیم
۸. گاهی در حذف شدن کسی از زندگیتان حکمتی نهفته است اینقدر اصرار به برگشتنش نکنید
۹. دردهایت را دورت نچین که دیوار شوند، زیر پایت بچین که پله شوند
۱۰. هیچوقت نگران فردایت نباش، خدای دیروز و امروزت فردا هم هست


من یکیو می‌خوام که آخر شبش واسه من باشه، اونقد حرف بزنیم که باهم گیج شیم و وسطش چرت بزنیم.
یکیو می‌خوام که حتی اگه از هم دلخور شدیم، شب بخیر و صبح بخیر گفتنشو یادش نره، وقتی دلش تنگ می‌شه زنگ بزنه و منتظر نباشه تا من بهش پیام بدم، یکیو می‌خوام که به مسخره‌ترین خواب‌هام هم نخنده. یکی که وقتی بدخلقی می‌کنم‌ نگه من میرم آروم شدی میام؛ به جاش خودش آرومم کنه. یکی که نگه زشته، حیفه، نکن، به جاش پایه همه‌ء دیوونه بازیام باشه، یکی که مثل خودم باشه.
-دیاکو


و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟
اینجا که
ساعت و
آیینه و
هوا
به تو معتادند.
و انعکاس لهجه‌ی شیرینت
هر لحظه زیر سقف شیفتگی‌هایم
می پیچد.


“حسین منزوی”


یکی از نشانه‌های عشق حقیقی آن است که به تو عشق بورزند بدون این‌که شایستگیش را داشته باشی. اگر زنی به من بگوید عاشق توام چون روشنفکری، محترم هستی، برایم هدیه می‌خری و ظرف‌ها را هم خوب می‌شویی، مرا ناامید کرده. چنین عشقی بیشتر عملی خودپسندانه به نظر می‌رسد. چقدر دلپذیر است که بشنوی من دیوانه توام، هرچند که روشنفکر و محترم نباشی.

" میلان کوندرا "


رفتم جلوی آینه
یهو دیدمش
بهم نگاه کرد، چشماش پر اشک بود
انقدر گریه کرده بود که زیر چشماش قرمز شده بود
یهو گفت: کی میریم؟ من خستم،بند بند وجودم خستس،میشه بریم؟
واقعا نمیخوام اینجا باشم…
اینجا هیچ چیزش جذاب نیست، اینجا خیلی جهنمه و من این جهنمو نمیخوام .
میشه بریم؟ من دیگه خسته شدم از قوی بودن،خسته شدم از اینکه تو میتونی.
حتی خسته شدم از زمان دادن.
بیا فقط بریم.این دنیارو با آدماش تنها بذاریم.


من یکیو می‌خوام که آخر شبش واسه من باشه، اونقد حرف بزنیم که باهم گیج شیم و وسطش چرت بزنیم.
یکیو می‌خوام که حتی اگه از هم دلخور شدیم، شب بخیر و صبح بخیر گفتنشو یادش نره، وقتی دلش تنگ می‌شه زنگ بزنه و منتظر نباشه تا من بهش پیام بدم، یکیو می‌خوام که به مسخره‌ترین خواب‌هام هم نخنده. یکی که وقتی بدخلقی می‌کنم‌ نگه من میرم آروم شدی میام؛ به جاش خودش آرومم کنه. یکی که نگه زشته، حیفه، نکن، به جاش پایه همه‌ء دیوونه بازیام باشه، یکی که مثل خودم باشه.
-دیاکو

Показано 20 последних публикаций.