doozli_dolls


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Рукоделие


دوزلی،سوی دیگر عروسک😌✨🔄
ثبت سفارش، از طریق سایت
Www.doozlidolls.com
@doozlidolls

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Рукоделие
Статистика
Фильтр публикаций


.
شاید شما هم تجربه کرده باشید که وقتی میخواید قابلمه رو از دسته ش بگیرید یا درشو بردارید یا کارهایی از این دست، دستتون میسوزه و قرمز میشه و گاهی تاول میزنه و بعضا تا پایان عمر جاش به آدم میمونه!😥🔥
جدیدترین محصول دوزلی «دستگیره آشپزخانه» دوزلی هم اکنون به کمک شما اومده تا از سوختگی شما جلوگیری کنه!
امروز عضو دیگری به خانواده «zr40» اضافه شده. تشک صندلی، کوسن، کش سر، آویز و... رو قبلا داشتیم و جای خالی دستگیره آشپزخانه همیشه بین اونها احساس میشد!
از جالبیای این دستگیره ها اینه که ،داغترین چیزها رو هم که باهاش بردارید،همچنان خونسرد و بی تشویش میمونه و آرامشش رو چیزی نمیخراشه!😌🧘🍃
دستگیره «zr40» هم اکنون در سایتمون موجود شده. (لینک سایت در بایوعه پیج هست!😌✨)

پانوشت: zr40 عنصر چهلم جدول مندلیف که با نام علمی «زیرکونیوم» شناخته میشود، عنصری ارزشمند است که در ستارگان و خورشید نیز شناسایی شده و انواعی از آن جایگزینی مناسب به جای الماس میباشند.

#زیرکونیوم #چهار_سوی_علم #تولیدات_دانش_بنیان_و_مادر_تخصصی


یکی بود
یکی نبود...


.
توی این عکس حدودا سه سالمه.توی حیاط خونمون روی موتور بابا نشستم. پشت سرم یه بشکه،پیت نفت و یه سری خرت و پرت دیگه س. حیاطمون تقریبا هنوز همین شکلیه. درخت پرتقال و انگور توی باغچه اینجا کوچولو اند. لباس خالخالی آبی پوشیدم و میخندم، هنوز هیچی از دنیا نمیدونم.
بابا جای اینکه به دوربین نگاه کنه،حواسش به منه. کت قهوه ای راه راه  همیشگیش تنشه. بعدها کلاس اول که بودم،سرِ درست کردن یه کاردستیِ کلاژ مانند برای پیک نوروزیم (یه خرس قهوه ای گمونم) دنبال پارچه  میگشتم، تکالیفم مونده بود و داشتم جیغ و ویغ میکردم. بابا از دستم کلافه شده بود ، آستر همین کتش رو پاره کرد داد بهم!
چند روزه دارم به این عکس نگاه میکنم. بابا حالا تو کجایی؟ توی اون بدن سردی نبودی  که تو اون گودال سیاه گذاشتیمش. توی آسمونها هم که هیچ چی پیدا نیست! آخه پس تو کجا رفتی؟چطوری اینجور بی بروبرگرد غیب شدی؟
دلم میخواد این پرده سیاهی که جلوی چشمهام  رو گرفته چنگ بندازم و پاره کنم. دستهای مستاصلم خلأ غلیظ رو بیخودی پس و پیش میکنن... انگشتهام که  روی چشمها و پیشونیم حرکت میکنه چیزی رو یادم میاره.
یادم به دستهای بابا می افته وقتی که دیگه خیلی ضعیف شده بودن. میخواست ناخونها شو بگیره اما دستاش میلرزید و نمیتونست. ناخونگیر رو ازش گرفتم  که کمکش کنم. به دستاش و دونه دونه انگشتهاش نگاه کردم. تا حالا انقدر دقیق نگاهشون نکرده بودم ، شاید اگه بابا انقدر ضعیف نشده بود هم هیچوقت  فرصتش نمیشد که اینجوری نگاهشون کنم. چقدر شبیه دستهای خودم بودن. گفتم بابا نگاه کن... انگشت شصتمو کنار انگشتش گرفتم. فرم ناخنهامون یکی بود. گفتم ببین عین همن! بابا گفت : "خپ تو دختر منی دیگه! " این حرفش هم یه چیز بدیهی و هم کشفی حیرت آور بود! به دستهام نگاه میکنم و دنبال چیزی از بابا توی خودم میگردم. تسلایی ناچیز برای دردی  خورد کننده. آه این دنیا رو کی درست کرده؟؟!
بابا منو نگاه میکنه . یه دستشو گذاشته پشتم و یواشکی مواظبمه که یه وقت نیفتم. من میخندم ولباس خالخالی آبی تنمه و... هیچی از دنیا نمیدونم...

دنیای ما خال خالیه
غصه و رنجِ خالیه
دنیای ما قصه نبود
پیغومِ سر بسته نبود
دنیای ما همینه
بخوای نخواهی اینه!
خپ پریای قصه
مرغای پرشیکسته
آبتون نبود، دونتون نبود، چایی و قلیونتون نبود؟
کی بتون گفت که بیاین دنیای ما؟ دنیای واویلای ما؟
...
پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می کردن پریا
مثل ابرای بهار گریه میکردن پریا...

821 0 8 25 121



.
ببینید اینجارو!🥹
یادتون میاد چند وقت پیشا یه پارچه خیلی قشنگ و نرم و خوشرنگ گرفده بودم؟انقد که این پارچه زیبا و لطیف بود دلم میخواست همینطوری لوله ی طاقه شو بذارم وسط کارگاه فقط نگاش کنم و کیف کنم، اصلا دلم نمیومد قیچی بزنم به تن لطیفش. ولی فکر اینکه یه گولابی گونده این رنگی چقدر میتونه رویایی باشه باعث شد، کمی ازش رو بردارم و باهاش یه گولابی بسازیم. آه... نتیجه عالی و تکان دهنده شد!
روح مهربون و پذیرنده این پارچه در کالبد گولابی جریان پیدا کرد!
دوست داشتم عکسهای بهتری ازش بگیرم، اما کمی مریض احوال بودم و آلودگی هوا هم حالمو بدتر میکرد،از طرفی دلم میخواست زودتر به شما ام این عزیز تازه وارد رو معرفی کنم!
چنتا عکس ساده کنار دیوار آبی ازش گرفتم.
آه... یه عکس دوبعدی چقد الکن و مختصر میتونه باشه در بیان اونچه که قراره نشون بده... چه مسئولیت سنگینی بر دوش یک «تصویر» میتونه باشه...
🥺🥲💚💚


تقدیم به دوستانی که غصه نمیخورن!✨💛💗




.
کاشکی که من گربه بودم
یه قاب، پلو خورده بودم
یه مشت چلو برده بودم
میو میو کرده بودم
کاشکی که من گربه بودم
کاشکی که من گربه بودم...


.
بیایید یه قشنگی و یه جیلوه جلای ناب بهتون نشون بدم!🥹💖✨
«شاپره»(طرح لبخند) از عروسکاییه که خیلی دلی و عشقی ساختیمش، چنتا دونه م ازش بیشتر نیست. اینم برا عشق بازا .
شاپره یه چیز جدیدی بهمون یاد داد. ببینید پشتش یه رنگه جلوش یه رنگه. رنگش فرق داره اما جنس پارچه پشت و جلوش یکیه دقیقا. ولی ازونجا که در یک رودخانه دوبار نمیشود شنا کرد، و هیچی دقیقا همون نیست، پارچه سبزه و بنفشه مثل هم کش نیومدن و وقتی دوختیمش و پرش کردیم، یه طرفش بیشتر کش اومد و یه حالت خم و کش و قوس به خودش گرفت! (تو عکس سوم مشخصه)
خلاصه که خیلی اتفاقی به این فرم جدید رسیدیم که خیلی جالب و خاص بود!😌✨
شعر:
دمی با نیکخواهان متفق باش
غنیمت دان امور «اتفاقی»!

شاپره(طرح لبخند) هم اکنون توی سایتمون موجوده،میتونید سفارشش بدید:
https://doozlidolls.com/product/%d8%b4%d8%a7%d9%be%d8%b1%d9%87-%d8%b7%d8%b1%d8%ad-%d9%84%d8%a8%d8%ae%d9%86%d8%af/


شاپره(طرح لبخند)!😌✨🦋


امروز ارسال فوری داریم برا تهران. هرکی امروز موقع ثبت سفارش، تو سایت، ارسال فوری رو انتخاب کنه،همین امروزم سفارششو تحویل میگیره!☝️
(ویژه دقیقه نودی ها و شا##}\ش داران مقیم مرکز.)

لینک سایت:
https://doozlidolls.com/


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
اینم گوشواره انارا🥹🥲❤️



Показано 13 последних публикаций.