تمام انتظارم از مدرسه و معلمهای دخترم، همین « کلیپ یک دقیقهای» زیر است؛ انتظارم این است که وقتی دیپلم گرفت:
شعورِ رانندهای را داشته باشد که فاصلهی قدرتش از محل ایستادنِ مردم و مرز مسئولیتهایش را با دیگران، بر اساسِ توان و نیازهایِ آنها میسنجد.
و درک مهندسی را که ماشین را برای همه ساخت نه طبقهی خاصی از سالمها و ثروتمندان.
و همدلیِ مسافرانی را که زندگی را نه در رسیدن که در خوب رسیدن و باهم رسیدن و پذیرش تفاوتها میفهمند.
و تعهد مردی را که میداند که یک زن برای مادر بودن و مادر ماندن، باید بسوزد و انتهای شمع سوخته و تلنبار شده از اشکهایش، تمامِ شکوهِ و تلألوی کاخِ زندگی را با خود دارد.
و دقت انسانی را که تخته را از نظر ایمنی چنان چک میکند تا مطمئن شود که گنجینهی یک عمرش آسیب نخواهد دید.
و در آخر، شکوه و وقار زنی را که با تمام نقصها و ناتوانیهایش، با اعتماد به نفس و جلوی چشمان همه، محکم قدم بر میدارد و از حقش نمیگذرد.
این بیشترین چیزیست که میشود از یک معلم خواست و کمترینش، نمرههای بیستِ کم ارزش...
@Danshamuz