ڪاٰفہ شعـࢪ


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Книги


_ یک عدد "دیــوانـه"....
___________________________________________
_ درهمین سمت و سوی ناشناسی
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-411106-0YCgl3t
_______________________________________________

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Книги
Статистика
Фильтр публикаций


کسی نبود که درونش را ببیند
پس بیرونش را هم به درون برد؛
رفت تا روز روشن، در خود باشد.💔


ناگهان آدم نمی داند این غم از کجا آمده
و به دلش چسبیده، فقط دلش می‌گیرد...

#محموددولت_آبادی
@ca_fe_poetry
[خودِش]


شب تون بخیر✨


نمی‌توانم بیش از این نامت را در دهانم حبس کنم.
نمی‌توانم بیش از این تو را در درونم حبس کنم.
گل با بوی خود چه می‌‌کند؟
و گندم‌زار با خوشه‌هایش چه‌ می‌کند؟
طاووس با دمش؟
چراغ با روغنش؟
با تو کجا بروم؟
کجا پنهانت کنم؟


#نزار_قبانی
@ca_fe_poetry
[خودِش]


مارا حوصله‌ی خریدن نقاب نبود؛
خوشا آنان که خریدند و عزیزند
...


می‌پرسی :چگونه‌ای؟!
می‌گویمت :گرفتار درد تو...

#محمود_درویش
@ca_fe_poetry
[خودِش]


صادق هدایت خیلی زیبا گفت:
افسوس که تمام روابط انسانی نیاز به نوعی نقاب دارد؛
و تنهایی...
آخرین گریزگاه انسان‌های صادق است.💔

@ca_fe_poetry
[خودِش]


دِلَمـ مي سوزَد وَ کاري زِ دَستَمـ بَر نِمي آیَـد...

@ca_fe_poetry
[خودِش]


و من زندگی  را در چشم‌هایش دیدم،
زمانی که می‌خنداندمش..

#نزار_قبانی
@ca_fe_poetry
[خودِش]


چه خواهش‌ها در این خاموشیِ گویاست،
نشنیدی؟!

#ابتهاج
@ca_fe_poetry
[خودِش]


برایِ دلِ زارَم...💔

[خودِش]


اي دریغا اي دریغا؛از جواني...
سوخت و دودِهوا شد؛زندگاني...زندگاني...




عشق،
اگر چه می‌سوزاند،
اما جلای جان نیز هست
لحظه‌ها را رنگین می‌کند...

#محمود_دولت_آبادی
@ca_fe_poetry
[خودِش]




وصال توست؛اگر دل را مرادی هست و مطلوبی...
کنار توست؛اگر غم را کناری هست و پایانی...

#سعدی
@ca_fe_poetry
[خودِش]


«الظروف کذبه؛
لو أحب الأنسان إنساناً لأقام،حرباً من أجله.»

«شرایط دروغ اند؛
اگر انسانی انسان دیگری را دوست بدارد،
برایش جنگ به پا می کند.»


من انبوهی از این بعد از ظهرهای جمعه را بیاد دارم كه در غروب آنها در خیابان، از تنهایی گریستیم...
ما نه آواره بودیم، نه غریب؛
امّا این بعد از ظهرهای جمعه پایان و تمامی نداشت.
می‌گفتند از كودكی به ما كه زمان باز نمی‌گردد،
امّا نمی‌دانم چرا این بعد از ظهرهای جمعه باز می‌گشتند...


سخت نازك گشت جانم
از لطافت هاي عشق

دل نخواهم ، جان نخواهم
آنِ من كو؟ آنِ من ....


گویند عشق چیست؟!
بگو ترك اختیار...

#مولانا
@ca_fe_poetry
[خودِش]

Показано 20 последних публикаций.