آنهایی که از جنایات به اصطلاح قانونی امتناع کردند، و حتی مُردن را به جای کشتن انتخاب کردند، هوش بسیار پیشرفته یا پیچیدگی در مسائل اخلاقی نداشتند بلکه آنها متفکرانی انتقادی بودند که آنچه سقراط
گفتگوی خاموش بین من و خودم مینامید را تمرین میکردند، آنها از رویارویی با آیندهای که در آن پس از ارتکاب به جنایات، مجبور به زندگی با خود شوند، خودداری کردند.
هانا آرنت با نقل قول از جیمز مدیسون مینویسد:
"دولتها و نظامهای حکومتی بر اساس رضایت و تایید مردم استوارند و نه انفعال و اطاعت مذبوحانهی آنان!"برخلاف تصور دولتهای اقتدارگر که فقط به اطاعت مذبوحانه از جانب مردم نیاز دارند، واقعیت این است که تایید و مشارکت مردم در فرایندهای حکومتی بسیار اساسیتر و موثرتر از اطاعت مذبوحانه است.
حاکمیت و قدرت رهبران، بسیار وابسته به حمایت و تایید کارمندان و اعضای دولت و شرکتهای تابع آنان است و بدون آنها، رهبران ناتوان و بیتوان خواهند بود.
آرنت در موازات پذیرفتن و اذعان به این نکته که احتمال موثر بودن مخالفت فعال با یک دولت اقتدارگرا و جنایتکار کم است، استدلال میکند که هر زمان مردم احساس بیشترین ناتوانی را میکنند، بیشترین فشار را تحمل میکنند.
و میافزاید در اینجاست که:
"یک
اعتراف صادقانه به ناتوانی خود میتواند
آخرین باقیمانده قدرت را برای
امتناع به ما بدهد."
(امتناع کردن از حضور و حمایت از نظام، آنجا که چنین حمایتی تحت نام اطاعت از آنان مطالبه میشود)
به راحتی میتوان تصور کرد که عدم حمایت جامعه از اینچنین نظامهایی و امتناع از اطاعتِ آنچه که از آنان مطالبه میشود چه سلاح موثری میتواند باشد.
🔹 در بخشهای پایانی این مقاله آمده است:
دلیل اینکه میتوانیم این جنایتکاران جدید را که هرگز به ابتکار شخصی دست به جنایتی نزده اند، همچنان بابت کارهایی که کرده اند مسئول بدانیم این است که در موضوعات سیاسی و اخلاقی چیزی به نام اطاعت وجود ندارد.
تنها حوزه ای که میتوان این واژه را در مورد افراد بالغ که بَرده هم نبوده اند صادق دانست ،حوزۀ دین است که در آن مردم میگویند از کلام یا فرمان خداوند اطاعت میکنند چون رابطۀ میان خداوند و انسان را میتوان به حق از منظری مشابه رابطۀ بزرگسال و کودک دید.
پرسش از کسانی که مشارکت کردند و مطیع بودند، هرگز نباید این باشد که:
چرا اطاعت کردید؟
بلکه باید پرسید:
چرا حمایت کردید؟ای
ن تغییر عبارت برای کسانی که تاثیر اعجابانگیز و قدرتمند «واژههای» ساده را بر ذهن انسانها، که پیش از هر چیز حیوان ناطق اند میشناسند، خالی از ارزش معنایی نیست.
اگر میشد این واژۀ مضر ▫️ اطاعت ▫️ را از واژگان اندیشۀ اخلاقی و سیاسی خود حذف کنیم، خیلی چیزها به دست میآوردیم.
اگر خوب به این موضوعات بیندیشیم، شاید بخشی از اعتماد به نفس و حتی غرور خود را باز یابیم، یعنی چیزی را که در زمانهای قدیم عزت نفس یا شرف انسان نامیده میشد، شاید نه عزت نفس و شرف نوع بشر بلکه مقام انسان بودن را.
نسلکشی و جنایاتی که در طول تا
ریخ پیش آمده است بسیار بوده است، ولی رسیدگی به نکتۀ اخلاقی این قبیل رویدادها در آنجاست که برخی از این حوادث در درون چارچوب یک نظام ایدئولوگ با این ادعا که رسالت خود را از آسمانها گرفته است و برترینها در نزد او هستند، و یا یک نظام حقو
قی که سنگ بنای قوانینی در فرامین آن است که بکش! ،نه دشمنانت را ، بلکه مردمان بیگناهی که حتا بالقوه نیز خطرناک نیستند و تا آنجا پیش میروند که حتی برخلاف تمامی مصلحتهای خودی میباشد!
✅ این متن برگرفته شده است از:پلتفرم آموزشی و فرهنگی آنلاین Open Cultureرسانه بینالمللی گاردین Guardian✅ ترجمه و تنظیم جهت ارسال به کانال #بهترینهای_صوتی توسط تیم ادمینهای کانال صورت گرفته است.
مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتورینویسنده: هانا آرنت
ترجمه شده توسط بنیاد عبدالرحمان برومند در سال۲۰۰۸ میلادی (۱۳۸۷ شمسی)
گوینده: شیوا اردویی
🔗آشنایی با نویسنده این کتاب #هانا_آرنت
https://t.me/behtarinhayesoti #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #همبستگی
#Mahsaamini
🔹 توضیحات:شیوا اردویی فعال هنری
متولد ۱۳۵۶ در تهران و فارغ التحصیل لیسانس ادبیات انگلیسی از دانشگاه آزاد و دانش آموخته موسسه رسام هنر با مدیریت رویا تیموریان در سال ۱۳۷۶ است.
کانال یوتیوب شیوا اردویی:
Ravipod
🔹 این مقاله صوتی بزودی ارسال خواهد شد 🔹----------------