طرف یه عمر از پدر یا مادرش بد و بیراه شنیده، کتک خورده و تحقیر شده؛ چند سال تجربهی آکادمیک و سابقهی بالینی میتونه براش معجزه کنه که اول با مسئلهی خودش کنار بیاد، بعد در مواجهه با مسئلهی مشابه دیگری جهت گیری نداشته باشه؟
طرف والد کافی نداشته، تو مسیر رشد و تربیتش یا بیش از حد به نیازهاش پاسخ داده شده یا کمتر؛ چند سال برای وقوع معجزه لازمه که این آدم با خودش کنار بیاد و بتونه شرایط زندگی دیگران رو متفاوت از خودش ببینه و ارزیابی درستی داشته باشه؟
اگه ما بتونیم زمان رو به عقب برگردونیم و مانع از وقوع اون اتفاق مشکل ساز اولیه بشیم؛ بله کارسازه، معجزه اتفاق میفته. اما این ناممکن جدا از تمام اون مشکلاتیه که این آدما در حال حاضر دارن باهاش دست و پنجه نرم میکنن یا نگرانیها و دغدغههایی که از آیندهشون سراغ دارن!
سرشت و سرنوشت آدم اگه به تیرگی ذغال باشه و تحصیلات مثال آب زلال، بازم هیچوقت نمیشه که ذغالو شست.