کانال| صبغت الله عاکف


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Религия


دانشجوی دکتری در عقیده و فلسفه.
علاقه‌مندِ حوزه‌های عقیده، فکر، معقولات، علوم آلی، ادبیات، نویسندگی و ترجمه.
ارتباط با من: @a_asir

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Религия
Статистика
Фильтр публикаций


رمضان ماه ریاضت و عزلت با قرآن و مراقبه؛ تا منضبط‌شدن و متوازن‌شدن نفس است و من این روز‌ها درگیر فلسفه و تاریخ و دیالکتیک هگل!


به اتاق جدید (دکتری) آمدم!

تصویری از شب و‌ تصویری از روز!

اتاق قبلی را پس از سه سال هم‌رهی با اتفاقات شادی‌آفرین و لحظه‌های رنج‌بار، با تمام خاطرات تلخ و‌ شیرینش رها کردم. شب‌های پُر از درد و بیماری‌ و روز‌های همراه با شادمانی و دورهمی‌های خوب.

همنشینی‌ها در آن اتاق، با تمام سادگی‌هایش، پُر بود از داستان معنا و هویت در دوری از میهن و خانواده.

دیروز هنگام انتقال داشته‌هایم؛ هر لحظه لبخندی بر لبم می‌نشست و آهی از‌ دلم بر می‌خواست. همیشه بخشی از‌ دلِ آدم‌ در لحظه‌ها‌ و روزها و ماه‌ها و سال‌های گذشته‌اش می‌ماند؛ یا بخشی از آن لحظه‌ها و روزها و ماه‌ها و سال‌ها در دلِ آدم!

دلِ مهربان و نگرانِ مادرم را می‌بوسم و همین‌طور از تک‌تک عزیزانم را!

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef

1k 0 3 12 80

به لحاظ ترکیبی/اعرابی چه تفاوت‌هایی میان این چهار جمله وجود دارد؟

آن‌چه آن‌ها را از یک‌دیگر متفاوت ساخته، چیست؟

میان جملهٔ دوم و چهارم به لحاظ معنایی چه‌ تفاوتی هست؟

۱. الکتابُ واضحٌ في النحو

۲. الكتابُ الواضحُ في النحو

۳. كتابُ الواضحِ في النحو

۴. الكتابُ الواضحُ، في النحو

در کامنت پاسخ دهید 👇


در دوران مدرسه، زمانی که‌ تفسیر مدارک می‌خواندیم؛ یکی از حرف‌های همیشگی برخی از استادان همین‌حرفی بود «که تمام مفسران، وام‌دار زمخشری‌اند؛ یا زمخشری قبلهٔ مفسران است».

من نمی‌دانم برخی از‌ ادعاهای این‌چنینی که زمخشری قبلهٔ مفسران است و ابن تیمیه وام‌دار فخر رازی است و امام ماتریدی یگانه‌مفسر اعتقاد امام ابو حنیفه است و غیره، از کجا آمده است؟

بزرگ‌ترین مفسرانی‌ که پیش از زمخشری زیسته‌اند و نامی از زمخشری نبود، تا کسی مدیون او باشد، یا او قبلهٔ آنان باشد:

مشهورترین مفسران صحابه:
أُبي بن كعب الأنصاري، عبد الله بن مسعود، علي بن أبي طالب، عبد الله بن عباس، عمر بن الخطاب، زيد بن ثابت، أبو موسى الأشعري، عائشة، أبو هريرة، عبد الله بن عمرو بن العاص، عبد الله بن الزبير، عبد الله بن عمر بن الخطاب، جابر بن عبد الله، أنس بن مالك و‌ غيره رضي الله عنهم أجمعين.

مشهورترین مفسران تابعین:
أبو العالية الرياحي، عروة بن الزبير، سعيد بن جبير، الضحاك بن مزاحم، مجاهد بن جبر، عكرمة مولى ابن عباس، الحسن البصري، عطاء بن أبي رباح، قتادة السَّدوسي، محمد بن كعب القُرَظي، إسماعيل بن عبد الرحمن السُّدِّي الكبير.

مشهورترین مفسران قرن دوم که تابعین نبوده‌اند:
مقاتل بن حيان، مقاتل بن سليمان، عبد الملك بن عبد العزيز بن جُرَيج، عبد الرحمن بن زيد بن أسلم، عبد الله بن وهب المصري و يحيى بن سلام البصري.

مشهورترین مفسران قرن سوم:
محمد بن إدريس الشافعي، يحيى بن زياد الفراء، أبو عبيدة معمر بن المثنى، عبد الرزاق الصنعاني، الأخفش الأوسط سعيد بن مسعدة، آدم بن أبي إياس، ابن قتيبة الدِّينَوَرِيّ.

مشهورترین مفسران قرن چهارم:
شيخ المفسرين محمد بن جرير الطبري، الزجاج، ابن المنذر، ابن أبي حاتم، أبو منصور الماتريدي، أبو جعفر النحاس، الجصاص، أبو الليث السمرقندي و ابن أبي زمنين.

مشهورترین مفسران قرن پنجم:
الثعلبي، الحَوْفي، مكي بن أبي طالب القيسي، الماوردي، الواحدي و أبو المظفر السمعاني.

حتا پس از زمخشری نیز، جز چند مفسر محدود اشعری و ماتریدی که بیش‌تر به تفسیر لغوی‌ توجه‌ داشتند، دیگر هیچ‌یک‌ از مفسران را‌ نمی‌توان مدیون زمخشری دانست و زمخشری را قبلهٔ آنان.

البته حرف بنده از بزرگی علم و دانش زمخشری نمی‌کاهد؛ اما باید متوجه بود که چنین‌ادعاهایی‌‌ از بزرگی علم و دانش سایر علما و اندیشمندان می‌کاهد.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef




از الله متعال خواستاریم شاهد رمضانی سرشار از خیر و برکت، به‌ دور از نسبت‌های نادرست به ابن تیمیه و ابن قیم، فارغ از توهین به ابن ابی‌العز، فخر رازی و دیگر بزرگان اهل علم در مذاهب و مکاتب عقیدتی و خالی از جدال‌های خشک فقهی و عقیدتی و کینه‌توزی‌های ناشایست در خصومت باشیم.




دو بیت از دو غزل متفاوت سعدی که گاهی با خودم زمزمه‌ می‌کنم:

نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
که قیامت است چندان سخن از دهان خندان

از غزل شمارهٔ ۴۴۹.

نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی

از غزل شمارهٔ ۶۱۷.




طرف در آوان بلوغ، شب و روز پای آهنگ‌های عاشقانه‌اش گریه می‌کرد؛ آخر هم نمی‌فهمید عاشق کی بوده؛ یا اصلا عاشق بوده یا نه!


برخی از دهه شصتی‌ها و دهه هفتادی‌ها با شنیدن‌ آهنگ‌هایش خودکُشی کردند، برخی معتاد به مواد مخدر شدند، برخی افسردگی گرفتند!


اندر باب نعمتِ مخالف

وجود مخالف در مسائل، هدیهٔ الهی است که باعث تفکر و فهم عمیق قضایای علمی و عقیدتی و فکری می‌شود.

کم‌ترین مزیت وجود مخالف، پخته‌شدن عقل و نیروی تفکر و زنده‌شدن ذهن و‌ انرژی ریزبینی است؛ اگر به مخالف، نه به عنوان خصم، که به عنوان فردی دیگر نگاه کنیم‌ که از خود نظری متفاوت از ما دارد.

مخالف، اگر جوان‌مرد ‌و اهل انصاف باشد، در واقع دوست و بهترین‌همکاری است که با‌ وی، قضایای بزرگ علمی را همه‌خوانی می‌کنید.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef


آغاز دکتری در دانشگاه بین‌المللی اسلام‌آباد، مرحله‌ای‌ دیگر!

التماس دعا!


خلاصهٔ درس نخست کتاب دوم بوستان پارسی، از تلاش‌های مبارک یکی از دانش‌آموزان.

این تلاش‌ها به من انرژی می‌دهد واقعا!


کاش در کتاب‌های فقه اسلامی، بابی مفصل دربارهٔ احکام تعامل با مخالف فقهی و عقیدتی و فکری می‌داشتیم و حکم (وجوب، حرمت، استحباب، کراهیت و اباحت) هر نوع تعاملی با دلایل شرح داده می‌شد.

همین‌طور، در کتاب‌های تزکیه و تصوف مباحثی می‌داشتیم که از فضایل انصاف در مخالفت فقهی و عقیدتی و فکری؛ و رذیلت ناعدالتی و تلبیس و تهمت و دروغ‌بستن به مخالف و عقاب آن، سخن به میان می‌آمد.

زیرا ما، تا چیزی در کتاب‌های فقهی حرام نشده باشد و در کتاب‌های تزکیه از زشتی و‌ پلشتی آن صحبت نشده باشد، از آن اجتناب نمی‌کنیم.

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef


امام کسائی رحمه الله و آغاز علوم شرعی.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
به لهجهٔ هراتی، شعر زیبایی از استاد آصف رحمانی با دکلمهٔ بندهٔ سراپا تقصیر.


با این‌که خداوند، کریم است ‌‌و رحیم
گندم ندهد بار، چو جو می‌کاری

مولانا


هراتیان‌‌ عزیز دور از هرات! بی‌هرات چگونه‌اید؟ حال دل‌تان چگونه است؟

هرات، برای همه شهر خاطره‌ها است، کوچه‌هایی پر از قصه و دیوارهایی پوشیده از شعر!

هر نسیم یادآور عطر شب‌های پرستارهٔ هرات است. او با آفتاب طلایی صبحگاهش، با مناره‌های افراشته‌اش، با کوچه‌های سنگ‌فرشش، همیشه در جان ما زنده‌ است.

هرات! دلم تنگ است برای آن لحظاتی که در سایه‌سار درختان باغ‌های کهنَت پناه می‌گرفتم، برای آن نیمروزهایی که در پیچ‌وخم بازار مسگران، صدای چکش‌های کوبنده را گوش می‌سپردم، برای آن غروب‌هایی که در جاده‌های شهر، نگاه خسته‌ام را به دوردست‌های خیال می‌سپردم.

هرات! تو در دلم شعله‌ای افروخته‌ای که نه خاموشی می‌شناسد و نه سردی. هر تصویری از تو آتشی تازه بر جانم می‌اندازد. گویی هر ذره از وجودم به آجرهای کهنه‌ات گره خورده است.

هرات! ای آتش همیشه‌افروخته در جان!
دلم سخت مشتاق آن است که بار دیگر در کوچه‌های تنگت گم شوم، زیر سایهٔ مناره‌هایت زانو بزنم و دلم را، که در غربت پژمرده، به تو بسپارم. و تو همچنان از دور، بی‌رحمانه مرا می‌خوانی.
هر یادگاری از تو، شعله‌ای تازه بر استخوانم می‌افکند!

ای شهر دل‌های شیفته، ای مأوای شاعران و عارفان، تا ابد در قلبم زنده‌ای!

صبغت الله عاکف

@Sebghatullah_Akef


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram

Показано 20 последних публикаций.