شرح روان ابیات مثنوی، دفتر سوم_ حکایت تمثیلِ گریختن مومن...
(۴۱۹۳)از آن حديثِ تلخ می گویم تو را
تا ز تلخی ها فرو شویم تو را
من از اینکه تو را از تلخی ها و ناگواری ها پاك كنم، کلام حق را می گویم که تلخ است. بنابر این اصلاح جامعه مستلزم وجود نقد سازنده و اصلاح گرانه است.
(۴۱۹۴) ز آبِ سرد، انگورِ افسرده* رَهد
سردی و افسردگی، بیرون نهد
هرگاه انگور یخ بزند، آن را درون آب سرد قرار می دهند تا سردی یخ زدگی آن از میان برود.
*انگور افسرده: انگوری که در فصل پاییز ذخیره می کردند و برای آن که فاسد نشود و به جوش نیاید، روی آن برف و یخ می ریختند و در فصل زمستان و اوایل بهار، آن را با آب زدن از انجماد در می آوردند و مصرف می کردند.
(۴۱۹۵) تو ز تلخی چونکه دل پُر خون شوی
پس ز تلخی ها همه بیرون روی
تو نیز اگر با تلخی ها دلت پُرخون شود. از همه تلخی ها رها خواهی شد. اگر با رنج ریاضت و مشقت عبادت و ترك نفس بسازی، از صفات ذمیمه که به ناگواری و بدفرجامی می انجامد خواهی رَست.
@MolaviPoett
(۴۱۹۳)از آن حديثِ تلخ می گویم تو را
تا ز تلخی ها فرو شویم تو را
من از اینکه تو را از تلخی ها و ناگواری ها پاك كنم، کلام حق را می گویم که تلخ است. بنابر این اصلاح جامعه مستلزم وجود نقد سازنده و اصلاح گرانه است.
(۴۱۹۴) ز آبِ سرد، انگورِ افسرده* رَهد
سردی و افسردگی، بیرون نهد
هرگاه انگور یخ بزند، آن را درون آب سرد قرار می دهند تا سردی یخ زدگی آن از میان برود.
*انگور افسرده: انگوری که در فصل پاییز ذخیره می کردند و برای آن که فاسد نشود و به جوش نیاید، روی آن برف و یخ می ریختند و در فصل زمستان و اوایل بهار، آن را با آب زدن از انجماد در می آوردند و مصرف می کردند.
(۴۱۹۵) تو ز تلخی چونکه دل پُر خون شوی
پس ز تلخی ها همه بیرون روی
تو نیز اگر با تلخی ها دلت پُرخون شود. از همه تلخی ها رها خواهی شد. اگر با رنج ریاضت و مشقت عبادت و ترك نفس بسازی، از صفات ذمیمه که به ناگواری و بدفرجامی می انجامد خواهی رَست.
@MolaviPoett