شرح روان ابیات مثنوی، دفتر سوم_جواب گفتنِ مهمان ، ایشانرا....
(۴۱۳۹)هر که از خورشید باشد پُشت گرم
سخت رُو باشد، نه بیم او را، نه شرم
هر کسی که پشتوانه اش خورشید باشد، با روحیه و قویدل می شود. چنین کسی نه از کسی می هراسد و نه خجل می شود.
(۴۱۴۰) همچو رویِ آفتاب بی حَذَر
گشت رویش خصم سوز و پَرده دَر
آن کسی که بوسیله انوارِ خورشید پشتگرم شده، مانند آفتاب، بی هیچ ملاحظه ای دشمن حق را می سوزاند و پرده های اسرار را مکشوف می سازد.
(۴۱۴۱) هرپیمبر سخت رُو بُد در جهان
یکسواره کوفت بر جيشِ شهان
هر يك از پیامبران در این جهان در اظهار حق، دلیر و بی باک بودند و يك تنه خود را بر لشكریان شاهان قدرتمند می زدند.
(۴۱۴۲) رُو نگردانید از ترس و غمی
يك تنه تنها بزد بر عالمی
هیچ پیامبری نبود که به خاطر ترس از دشمن و یا غم و اندوهی که از خطیر بودن رسالتش ناشی می شد از انجام وظیفه الهی خود رخ برتابد. بلکه یکّه و تنها در مقابل يك عالم از مخالفان می ایستاد.
(۴۱۴۳) سنگ باشد سخت رُو و چشم شُوخ
او نترسد از جهان پُر کلوخ
سنگ هم محکم است و هم از کسی خجالت نمی کشد.اگر جهان پُر از کلوخ باشد، سنگ ترسی ندارد. زیرا هیچ کلوخی محکم تر و مقاوم تر از سنگ نیست.
(۴۱۴۴) كان كلوخ از خشت زن، یک لَخت* شد
سنگ از صُنعِ خدایی، سخت شد
چون کلوخ بوسیله خِشت زن، محکم و سخت می شود لذا دوام چندانی ندارد، اما سنگ، ساخته قدرت خداوند است، از اینرو محکم و باصلابت است.
*لَخت : قسمت ، پاره
(۴۱۴۵) گوسفندان گر بُرون اند از حساب
زانبُهیشان کَی بترسد آن قصاب؟
هر چند تعداد گوسفندان از حساب خارج است، امّا قصّاب از کثرت و انبوهی گوسفندان کی می ترسد؟
(۴۱۴۶) کُلُّكُم راع ، نبی چون راعی است
خلق مانندِ رَمه، او ساعی* است
همه شما چوپانید، پیامبر نیز چوپان است. مردم مانند گلّه أحشام اند و پیامبر، نگهبان آنان.
*ساعی: کوشنده، سعی کننده
(۴۱۴۷) از رَمه، چوپان نترسد در نبرد
لیکشان حافظ بُوَد از گرم و سرد
چوپان در مبارزه با گوسفندان هیچ ترسی ندارد. یعنی اگر قرار باشد چوپان با گوسفندان نبرد کند اصلآ نمی ترسد، اما گوسفندان را از حوادث حفظ می کند.
@MolaviPoett
(۴۱۳۹)هر که از خورشید باشد پُشت گرم
سخت رُو باشد، نه بیم او را، نه شرم
هر کسی که پشتوانه اش خورشید باشد، با روحیه و قویدل می شود. چنین کسی نه از کسی می هراسد و نه خجل می شود.
(۴۱۴۰) همچو رویِ آفتاب بی حَذَر
گشت رویش خصم سوز و پَرده دَر
آن کسی که بوسیله انوارِ خورشید پشتگرم شده، مانند آفتاب، بی هیچ ملاحظه ای دشمن حق را می سوزاند و پرده های اسرار را مکشوف می سازد.
(۴۱۴۱) هرپیمبر سخت رُو بُد در جهان
یکسواره کوفت بر جيشِ شهان
هر يك از پیامبران در این جهان در اظهار حق، دلیر و بی باک بودند و يك تنه خود را بر لشكریان شاهان قدرتمند می زدند.
(۴۱۴۲) رُو نگردانید از ترس و غمی
يك تنه تنها بزد بر عالمی
هیچ پیامبری نبود که به خاطر ترس از دشمن و یا غم و اندوهی که از خطیر بودن رسالتش ناشی می شد از انجام وظیفه الهی خود رخ برتابد. بلکه یکّه و تنها در مقابل يك عالم از مخالفان می ایستاد.
(۴۱۴۳) سنگ باشد سخت رُو و چشم شُوخ
او نترسد از جهان پُر کلوخ
سنگ هم محکم است و هم از کسی خجالت نمی کشد.اگر جهان پُر از کلوخ باشد، سنگ ترسی ندارد. زیرا هیچ کلوخی محکم تر و مقاوم تر از سنگ نیست.
(۴۱۴۴) كان كلوخ از خشت زن، یک لَخت* شد
سنگ از صُنعِ خدایی، سخت شد
چون کلوخ بوسیله خِشت زن، محکم و سخت می شود لذا دوام چندانی ندارد، اما سنگ، ساخته قدرت خداوند است، از اینرو محکم و باصلابت است.
*لَخت : قسمت ، پاره
(۴۱۴۵) گوسفندان گر بُرون اند از حساب
زانبُهیشان کَی بترسد آن قصاب؟
هر چند تعداد گوسفندان از حساب خارج است، امّا قصّاب از کثرت و انبوهی گوسفندان کی می ترسد؟
(۴۱۴۶) کُلُّكُم راع ، نبی چون راعی است
خلق مانندِ رَمه، او ساعی* است
همه شما چوپانید، پیامبر نیز چوپان است. مردم مانند گلّه أحشام اند و پیامبر، نگهبان آنان.
*ساعی: کوشنده، سعی کننده
(۴۱۴۷) از رَمه، چوپان نترسد در نبرد
لیکشان حافظ بُوَد از گرم و سرد
چوپان در مبارزه با گوسفندان هیچ ترسی ندارد. یعنی اگر قرار باشد چوپان با گوسفندان نبرد کند اصلآ نمی ترسد، اما گوسفندان را از حوادث حفظ می کند.
@MolaviPoett