چون چند نفر پرسیدن، من ماجرا رو با جزییات میگم :تو یکی از کشیکای شب یه آقای جوون حدود 28 ساله مراجعه کرد اورژانس، قسمت سرپایی، با شکایت اینکه من از 5 ماه قبل گردن و عضلات اطراف درد و گرفتگی دارن
من ویزیت کردم، شرح حال گرفتم و داروهاشو نوشتم
و خب علائم خطری وجود نداشت، گفتم چون درد مزمنه و از 5 ماه قبل بهتر نشدین، بهتره به یه متخصص مراجعه کنین.
بیمار رفت و چند ساعت بعد دوباره برگشت و اینار اونیکی همکارم تو سرپایی نشسته بود.
توسط اون ویزیت شده
همکارم میگفت انقدر که گفت ممکنه از اینجام باشه از اونجام باشه و نکنه از قلبم باشه 🤦♀️ مجبور شدم براش نوار قلب بنویسم
، اومد قسمت تحت نظر و نوار قلبش بلافاصله گرفته شد
من و همکارام داخل استیشن نشسته بودیم و اون قسمت مریض نداشتیم و استثنا خلوت بود
و همکارام باهم صحبت میکردن و یکی دو بار کوتاه خندیدن
بعد مریض رو اونیکی خانم دکتر نوشت برای ازمایش، و خب نوار قلبش هم هیچ مشکلی نداشت.
خلاصه مریض رفته بود آزمایشگاه و گفته بودن از امروز صبح این ازمایش رو سرپایی نمیگیریم و باید پرونده بشه، مریض برگشت داخل اورژانس
که ازمایشگاه اینو گفته
درحالی که به ما هیچ اطلاعی بابت این موضوع نداده بود بیمارستان.؛
خلاصه به مریض و همراهش گفتیم بابا تا دیروز روال همین بود
شروع کردن به عصبانیت و فحاشی که شما چرا اینجا نشستین دارین میخندین و حرف میزنین؟!
چرا مارو فرستادین اینور اونور؟!
و خب منم برگشتم گفتم آقا اولا حرف زدن ما اینجا خللی در روند درمان تو ایجاد نکرده و دوما این ناهماهنگی تقصیر ما نیست و میتونین با مسئول اورژانس صحبت و اعتراض کنین.
خلاصه قانع نشدن و ادامه دادن که نه شما وظیفته منو همین الان خوب کنی و تو نه تنها دکتر نیستی بلکه آدمم نیستی
و تو چوپانی 😅🤦♀️و یه تعداد فحش های دیگه
و خب هر دو داشتن رسما خودشو مینداختن داخل استیشن که منو بزنن
و 10 بار همکارام و بقیه آدما جلوشونو گرفتن و اگه نمیگرفتن، من الان گونه و دماغ نداشتم احتمالا
و خب من یه ترومایی رو زیستم که الانم بهش فکر میکنم تمام تنم میلرزه
اول 110 اومد و صورتجلسه کرد بعدش رفتم شکایت کردم سر مریض و همراهش و اخلال تو نظم اورژانس و توهین و حمله کردنش
و خب وکیل گرفتم چون آدم خودش دقیق مراحل رو نمیدونه و اینجوری دیگه خیالت راحته
فعلا حکم اولیه هم توهین هم تهدید و هم اخلال رو براش در نظر گرفتن ولی خب نهایی نشده
و بماند که پدرش اومده بود و پیش همکارام گفته بود اره قوم و قبیله اون (ینی روستایی که توش بزرگ شدم) همینجوری شرّن و من بچه هامو نمیذارم با اینا رفت و آمد کنن 😐
و عوض پشیمونی یه توهین دیگه هم کرده بودن
خلاصه که من خودم آدم صبوریم و تو این یکسال سعی کردم ندیده بگیرم
که صبح تا شب عین چی کار میکنم و تو 6 ساعت 100 و خورده ای مریض میبینم و همزمان سی پی ار و تحت نظر هم مسئولیتش با منه.
سعی کردم در مقابل بدترین فحش های ناموسی هم سکوت کنم چون در هر حالت اعصاب خودم خورد میشه، و هیشکی هم حمایتم نمیکنه و هیشکی هم بهم حق نمیده
بیمارا اکثرا حتی به من حق نمیدن که برم ناهار بخورم، سرویس بهداشتی هم میرم و میام اعتراض میکنن که کجا بودی؟!
و خب بخدا که ربات هم اینجوری و در این حد نمیتونه کار کنه
ولی دیگه یه جایی باید همه خطرات و اعصاب خوردی و هزینه ها و حتی سرزنش های خونواده رو به جون بخری
و بخوای که از کمترین حقت دفاع کنی
جدای از نتیجه من برای حقم تلاش کردم و میکنم و این برام کافیه
امیدوارم وضعیت کادر درمان بهتر شه... چون منی که عاشقانه این رشته رو انتخاب کردم هم خستم و هم نا امید از رشته ایم و هم پشیمون از انتخابم
و دنبال هر راهیم که فاصله بگیرم از این رشته
▪️elham asadi
به جمع دانشجویان علوم پزشکی بپیوندید ❤️@Mss_twitter