گفتوگوی رضا علیجانی با اکبر کرمی
در باره نسبت دین و سکولاریسم و لزوم جدایی دین و دولت در ایران ما با یک زمینه بدآموز و منفی هم مواجه هستیم؛ مثلا در هیچکدام از کشورهای مسلمان به جز ج.ا و طالبان حجاب اجباری نیست و یا...
من باور نمیکردم؛ بنا به اخبار موثق، در شهر قم بین دانشجویان الهیات و طلبههای مرد و زن، ازدواج سفید صورت میگیرد.مقامات بالاتر حوزه نیز از عدم تقیدات به شریعت مطلع هستند!
ریشه بسیاری از معضلات زنان به مردسالاری ریشهداری برمیگردد که در طول تاریخ در مذهب، فلسفه، شعر و ادبیات در جوامع مختلف نفوذ داشته است.
حتی تا عصر روشنگری، در بیان کانت و هگل و به خصوص نیچه، چنان تعابیر تندی علیه زنان وجود دارد، که شگفتانگیز است. شعر و ادبیات بشری نیز مشحون از فرهنگ مردسالاری است. فرهنگ دینی سنتی هم به علت تصلب بیشتری که نسبت به سویههای دیگر فرهنگ دارد، در تقویت این مناسبات نقش مهمی داشته است.
رشد فرهنگ برابری زن و مرد در ایران یک فرایند اجتماعی است. اگر روحانیون بخواهند جلوی این رود خروشان دوران روشنگری و رنسانس ایرانی، بایستند شدیدا شکست میخورند.
اکثر قریب به اتفاق روحانیون شیعه در لبنان اصلا با اوضاعی که در ایران حاکم است؛ اختلاط دین و حکومت، ولایت فقیه و یا اجبار در شریعت، موافق نیستند و کاملا مخالفند. و یا امثال آیتالله سسیستانی در عراق، مشکلی برای روند سیاست ایجاد نمیکنند. قبلا نیز در ایران امثال آیتالله شریعتمداری، گلپایگانی و مرعشی همین وضعیت را داشتند.
قبل از انقلاب اکثریت روحانیون و حوزههای علمیه دخالت چندانی در سیاست نداشتند. بعدا اقلیتی از طلاب انقلابی این توازن را بههم زدند و تغییر دادند. اینک اوضاع حوزهها دارد دو باره به وضعیت قبل برمیگردد.
بند ناف حوزه روحانیت بعد از انقلاب از جامعه کنده و به چاه نفت وصل شد و از قند و چای مساجدش تا ماشین ضد گلولهی نوک هرمش از طرف حکومت میآید و همین مسئله فرایندی از استحاله و فساد را برای حوزهها رقم میزند.
حوزه و روحانیت نیز شکل هرمی دارد؛ قاعده، لایه میانی و نوک هرم. در تحلیل روحانیت باید این سه لایه را تفکیک کرد.
از زندگی روزمره روحانیون فیلمهای مستندی از سوی کارگردانهایی مثل آقای تدین و یا خانم ایلانلو ساخته شده که بسیار گویاست.
ناطق نوری که در دهه هفتاد رئیس مجلس بود، در هنگام بررسی یک قانون در صحن مجلس که به نفع زنان بود، به طنز گفت آقایان رأی که میدهید حواستتان باشد بعد از جلسه خانه هم میخواهید برویدها! یعنی زنان و دختران نمایندگان و روحانیون مجلس نیز مدعی حقوقشان هستند.
آقای امیر ترکاشوند به مطلب مهمی اشاره کرده و گفته بود همانطور که مذهبیهای سنتی در تاریخ معاصر ما به تدریج عادت کردند که زنان صورتشان را با نقاب و برقع نپوشانند و عرش خدا هم به زمین نمیآید!، به تدریج پذیرفتند که به جای چادر میشود روسری سرکرد. همینطور به تدریج چشمهایشان عادت خواهد کرد که اگر این روسری هم نباشد اتفاقی نمیافتد.
من به رابطه دیالکتیکی روندهای عینی(اقتصادی و سیاسی) و ذهنی(فرهنگی به معنای عام آن؛ دین و فلسفه و ادبیات)، در جامعه و تاریخ معتقدم. فرهنگ مردسالار را نیز با همین عینک تحلیل میکنم.
بنا به تحقیق مشترک خانم مهرانگیز کار و شهلا لاهیجی، قوم آریایی بخاطر عشایری، کوچنده و رزمنده بودنشان مردسالاری قویای دارند و در گذشتههای دور، به هر کجا که در آسیا و اروپا مهاجرت کردهاند، مناسبات مردسالاری را تقویت کردهاند.
همه شاخههای مردسالاری در ایران دارد آخرین نفسهایش را میکشد؛ چه در شکل متصلب مذهبی، چه چپ، چه ملی و چه در شکل سلطنتطلبانهاش. این فرهنگ از بین نمیرود ولی تضعیف شده و به حاشیه رانده میشود. کشور ما در خاورمیانه اگر نگویم تنها، ولی یکی از پیشروترین جوامعی است که دارد در این مسیر پیش میرود.
به قول پرفسور جواد فلاطوری محقق ایرانیِ مقیم آلمان که مدتی پیش فوت کرد، در جهان اسلام مسئله زنان آخرین مسئلهای است که حل خواهد شد.
بخشی از سلطنتطلبان به شدت مردسالار هستند. آدم وقتی نوشتههایشان را میخواند از شدت و تندی زنستیزانهشان متعجب میشود.
بنا به تعبیر برخی جامعهشناسان جامعه ایران نوعی حرکت پاندولی و افراط و تفریطی دارد. اما این روند ایستا نیست و شبیه دوربینهای بالای زمینهای فوتبال حرکت هم میکند. بنابراین علیرغم همه حرکتهای پاندولی، سرجمع، فرهنگ ما به خصوص در رابطه با مسئله زنان دارد رو به جلو حرکت میکند.
دست و پا زدنهای مذبوحانه مردسالاری در ایران، از جمله و به خصوص در شکل مذهبیاش که متصلبتر است، هم اثری در فرایند و مطالبه برابری خواهی نخواهد داشت.
لینک فایل صوتی#فرهیختگان راهی به رهایی