یک خانم ۲۳ ساله از طرف متخصص گوارش به روانپزشک ارجاع داده میشود.
-چه کمکی میتونم به شما بکنم؟
- راستش نمیدونم مشکلم چیه. دو هفته است اصلن حالم خوب نیست. اول فکر کردم مربوط به گوارشمه ولی دکتر گوارش گفت عصبیه و باید بیام پیش شما.
-میشه با جزییات علایمتون رو بگید؟
-اصلن حالم خوب نیست. یک هفته است کلاسهام رو نرفتم. بیجونم. بدنم درد میکنه. اشتها که اصلن ندارم. این دو هفته اسهال داشتم و کلی وزن کم کردم. شلوارهام از پام میفتن.
-علایم دیگه هم دارید؟
- گاهی سرفه میکنم. گاهی داغ میشم. ولی دکتر تبسنج گذاشت، تب نداشتم. اهان سردرد هم دارم.
- دکتر گوارش چه آزمایشهایی برای شما داد؟
- شکمم رو معاینه کرد گفت معاینهت نرماله. آزمایش CBC و آزمایش مدفوع داد. همه چیز نرمال بود.
-این مدت مشکلی که ذهنتون رو نگران کرده باشه داشتید؟
- بله، فشار اقتصادی بوده. یه مشکلات مادی داشتم که مجبور شدم به خاطرش ۳ جا کار کنم.
- به احتمال زیاد همین مشکلات اخیر روی شما اثر گذاشته. قبلن سابقهی اختلال اعصاب داشتید؟
- نه، مشکلی نداشتم.
من خوشبینم که خیلی زود بهتر بشید. براتون آسنترا مینویسم.
هفتهی بعد به اصرار دوستش با هم میرن کافه.
-دوست: عه، این کتی جونه؟
- کتیجون کیه؟
- دوست مامانمه. خیلی وایب خوبی داره. حتمن خوشت میاد ازش.
-کتی جون سلام!
- سلام عزیزم! اینجا چی کار میکنی؟ این خانم خوشگل کیه؟
- دوستمه.
-با خوشگلمشگلا دوست میشیا!
-(با خجالت) ممنونم.
-آقا لطفن قهوهی من رو هم بیارید سر میز این خانم خوشگلا.
-این کافه چیز کیکهای خیلی خوبی داره. من دعوتتون میکنم. بذار از دوستت بپرسم. دوستت در اولویته. شما چیز کیک ساده ترجیح میدی یا کاراملی؟ هردوش خوبه.
- ممنونم از محبتتون. ولی من اشتها ندارم.
-عه! چرا؟
- کتی جون دوستم چند وقته اشتهاش کم شده، هیچی نمیخوره. امروز به اصرار من اومد بیرون.
- آخی عزیزم. چرا؟ چی شده؟
- فکر کنم افسرده شدم. اولش فکر کردم به خاطر گوارشمه. اسهال داشتم، سردرد داشتم، بدن درد داشتم، سرفه داشتم، بیجون بودم...ولی دکترا گفتن عصبیه. یه مدته فشارهای زیادی رومه.
- ببین عزیزم بهتره یه دکتر داخلی تو رو ببینه. من یه دکتر داخلی خیلی خوب میشناسم. تشخیصهاش حرف نداره. با منشیش دوستم. خودم برات وقت میگیرم. میدونی بهتره یه second opinion داشته باشی.
- ممنونم کتی جون.
هفتهی بعد در مطب دکتر کتیجون:
دکتر داخلی از او شرح حال دقیق میگیرد. ذهن او هم به سمت تشخیص خاصی نمیرود. به این نتیجه میرسد که مراجعش از علایم غیر اختصاصی که متناسب با یک تشخیص شناخته شدهی پزشکی نیست رنج میبرد. میآید به او بگوید نظر من هم اینه که مشکلت عصبیه، ولی اندکی مکث میکنه و متوجه میشه در این جور موارد که بیمار جوان با علایم متنوع و غیر اختصاصی مراجعه کرده حتمن باید شرح حال جنسی بگیره. چیزی که معمولن دکترها فراموش میکنن یا مقاومت دارن بپرسن.
-من نیاز دارم در مورد زندگی جنسیت بیشتر بدونم. راحتی در موردش حرف بزنی؟
- بله، یه دوست پسر دارم.
- باهاش سکس داری؟
- بله دو ساله با همیم.
- میدونم ممکنه سوالم برات عجیب باشه ولی برای من مهمه که آیا در این مدت اخیر با فرد دیگه سکس داشتی؟
خانم دانشجو مکث میکند و با زنگ صدای تردیدآمیز میگوید: نه، نداشتم.
- میدونی که من رازدارت هستم و اگه همه چیز رو بدونم بهتر میتونم کمکت کنم.
خانم دانشجو شروع به گریه میکند و فریاد میزند من خیلی پستم، خیلی حقیرم. بله سکس داشتم. به خاطر پول سکس داشتم. چند ماهه تو یه ساندویچفروشی کار میکنم. با صاحب اونجا سکس داشتم. میدونست تو مضیقهی مالیم. به من گفت هرچی بخواهی بهت پول میدم. من هم وسوسه شدم.
-خیلی متاسفم، میفهمم آدمها تو یه شرایطی ممکنه کارهایی بکنن که برای خودشون عجیب باشه. الان اولویت ما سلامتی توئه. نباید خودت رو سرزنش کنی. ما باید کاری کنیم که از این شرایط به بهترین شکل بیرون بیایی.
یه آزمایش برات مینویسم. نتیجهش رو برام بیار.
هفتهی آینده در مطب پزشک: آزمایش نشان میدهد HIV مثبت است.
پ.ن:این اتفاق برای من نیفتاده، اما اگر من هم به جای آن روانپزشک بودم، دقیقن همان برخورد را میکردم و به رد کردن علل ارگانیک (جسمی) توسط متخصص گوارش اعتماد میکردم و به ذهنم خطور نمیکرد که در مورد مشاهدهی علایم جسمی غیر اختصاصی به صورت حاد در یک جوان حتمن باید شرح حال دقیق جنسی گرفت. بدون شرح حال و پرسیدن سوالهای مشخص، معمولن خودشان درمورد سکسهای نامتعارف حرفی نمیزنند. من اطلاعی از این مسالهی مهم پزشکی نداشتم و به خاطر بی سوادیام در میس شدن تشخیص مراجعم به نوبهی خودم نقش داشتم و شرمندهی او میشدم. حافظ باجغلی، روانپزشک.
@hafezbajoghli